امپراتوری رو به زوال امریکا با تجاوز و جنگ عمر ننگینش را طولانی میسازد

بمناسبت یازدهمین سال تجاوز نظامی امریکا بر افغانستان

جنایت امریکا در افغانستان

درست یازده سال قبل به تاریخ ٧ اکتوبر ٢٠٠١ امریکا و ناتو به افغانستان تجاوز نمودند. ملت رنجدیده ما که هنوز از تجاوز چهارده ساله روسها، حاکمیت فاشیستی مزدوران شان و حکمرانی نه ساله کفتاران تنظیمی و طالبی قامت راست نکرده بود در چنگال خونین ابرقدرت دیگری گیر افتاد.

امریکا به هر جا پا گذاشته پیامدی جز خونریزی و ویرانی نداشته است. امریکا عامل کشتار دونیم میلیون انسان در جنگ ویتنام و یک و نیم میلیون انسان در جنگ کوریا شد؛ صد هزار انسان را در جنگ خلیج به قتل رساند؛ اولین کشوری بود که با بمباردمان اتمی هیروشیما و ناگاساکی فاجعه هولناک بشری را به بار آورد؛ کودتا های خونینی را بالای رژیم های دموکراتیک در نقاط مختلف جهان سازماندهی کرد؛ با تمام قوت از تروریزم دولتی اسراییل علیه خلق فلسطین حمایت کرده؛ در عراق جوی خونی را جاری ساخت و حال در شرق میانه و شمال افریقا دستان خونینش را به کار انداخته تا خیزش های مردم را از مسیر انقلابی‌اش منحرف ساخته، با رویکار آوردن رژیم های مزدور بنیادگرایش نتایج قربانی های این ملتها را با خاک و خون یکسان سازد. این کشور طی یازده سال اشغال افغانستان نیز دهها هزار غیر نظامی افغان را به قتل رساند و بنابر آمار رسمی دوهزار سربازش را که جبرا به میدان جنگ آورده میشوند، به کشتن داده است.

جنایات امریکا در افغانستان

اشغال نظامی افغانستان بوسیله امریکا که با دقت و مهارت فراوان و با درسگیری از تجاوز روسها طراحی شده بود، بعد از قناعت دادن تمام جهان، از طریق چوبدستش، ملل متحد تحت شعار های فریبنده و جذاب «جنگ علیه تروریزم»، «دموکراسی»، «امنیت» و «حقوق زن» وغیره صورت گرفت.

از آنجاییکه بعد از سقوط رژیم مزدور روس، جیره خواران بنیادگرای جهادی و طالبی امریکا در دوران حاکمیت شان جو وحشت و بربادی و جهالت را مستولی ساختند، مردم به جان رسیده ما هر حکومتی حتی گبر و نصارا را قبول داشتند نه حکومت اسلامی «سیافی»، «مزاری»، «ربانی»، «گلبدینی»، «ملاعمری» وغیره را که جز تباهی و جهالت و کشتار ارمغانی برای ملت ما نداشتند. باینصورت غلامان مذهبی امریکا با جنایات و وحشیگریهای شان شرایط اجتماعی فوق‌العاده مساعدی را به یورش امریکا و ٤٩ کشور جهان زمینه سازی کردند. بی‌جهت نبود که مردم خسته از جنگ ما با خوشبینی به این رویداد بنگرند و تصور کنند با آمدن قوای خارجی حداقل از شر جانوران بی سر و دم طالبی و تنظیمی درامان خواهند ماند.

امریکا با اشغال افغانستان، در کنفرانس بن اول خودفروخته ترین و مزدور ترین گروهها و عناصر افغان را به مثابه پایگاه اجتماعی‌اش در نظر گرفته به قدرت نصب نمود. در کنار تکیه بر ستون نظامی و استخباراتی‌اش، اقلیت خاینی از بنیادگرایان مزدور، تکنوکرات های آموزش دیده در سازمان «سیا» و بقایای خلقی و پرچمی، که نه گفتن به هیچ بیگانه‌ای را بلد نیستند، بر مقامات کلیدی دولت پوشالی نشانده شدند که اینک یازده سال است برای عملی ساختن اهداف امریکا در کشور سگ‌دوی میکنند.

بزرگترین خیانت سردمداران امریکایی در برابر مردم افغانستان طی ٣٤ سال خونین این است که هیچگاهی دست حمایت از بنیادگرایان طالبی و غیر طالبی بعنوان مزدوران هار، ارزان، سربزیر، خاین و وطنفروش که حاضرند در بدل پول و قدرت تن به هر پستی بدهند، برنداشت و تا توانست نیرو های ملی، انقلابی و دموکرات را از صحنه حذف و به حاشیه راند. این در حالیست که در آغاز اشغال کشور اینان برای فریب مردم اعلان نمودند که از گذشته درس گرفته اند و دیگر به تقویت بنیادگرایی اسلامی نخواهند پرداخت.

جنایات امریکا در افغانستان

بنیادگرایان اسلامی از سیاف گرفته تا ربانی، محقق، عبدالله، بسم‌الله، عطامحمد،‌ خلیلی، محسنی، اسماعیل‌خان و دیگران با صدق دل طوق مزدوری امریکا را با افتخار تمام به گردن انداخته در جهت سیاست های غارتگرانه امریکا وارد میدان شدند. سوالی که به ملت ما مطرح است اینست که این مدعیان دو آتشه اسلام که زمانی علیه کشور های غیراسلامی اعلام «جهاد» می‌کردند، امروز چرا زیر سایه دالر و بیرق ٤٩ کشور غیر اسلامی با افتخار جانفشانی نموده در تلاش برای گرفتن کرسی‌ای در دولت مزدورش جامه می‌درند؟

امریکا به مجردی که پا به کشور ما گذاشت در نخستین روزها با اساس گذاری دستگاهی زیر نام «دولت وسیع‌البنیاد»، لاشه افغانستان را بین عده‌ای از درندگان منسوب به اقوام و ملیت های مختلف که همه پیمان غلامی به بادار بسته بودند، تقسیم کرد و با سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» تنور اختلاف قومی، زبانی، مذهبی و سمتی را داغ نمود.

علیرغم آنکه این غارتگران در بحران شدید مالی بسر می‌برند، ٥٧٢ میلیارد دالر پول مالیه دهندگان شان را تنها در جنگ تجاوزگرانه در افغانستان به مصرف رسانیده اند در حالیکه با این پول میشد فقر در چندین کشور جهان ریشه کن گردد. تا حال بیش از ٦٢ میلیارد دالر پول گویا به افغانستان زیر نام بازسازی سرازیر شده، ولی کوچکترین بهبودی در زندگی مردم رونما نگردیده است. بیش از نیمی از نفوس کشور با بیکاری مفرط مواجه اند، بالاتر از ٧٠ در صد نفوس زیر خط فقر زندگی میکنند، دو نیم میلیون نفر گرسنه هستند؛‌ هنوزهم کشور ما در مرگ و میر اطفال و مادران مقام اول را داراست. سیاست های تحمیلی بنگاه های امپریالیستی چون «بانک جهانی»، «صندوق بین‌المللی پول» و غیره زیر نام «بازار آزاد» و «درهای باز» افغانستان را به کشور مصرفی بی‌کیفیت ترین اموال وارداتی مبدل نموده و زمینه رشد بورژوازی ملی و تولیدات داخلی را کاملا بسته است. توده های نادار اولین قربانیان این سیاست های جنایتکارانه و تحمیلی اند.

جنایات امریکا در افغانستان

امریکا به رسم تمامی قدرت های استعماری جز در پروژه های کوتاه مدت و مصرفی در هیچ زمینه‌ی اشتغال زا و زیربنایی پولی به مصرف نرسانید. یک بخش عمده این پول به جیب اقلیت مزدوری که قدرت دولتی را در اختیار دارند و یا هم زیر نام «اپوزیسیون» مشغول نوکری اند بعنوان رشوه و حق‌السکوت پرداخت شده تا از طریق آنان اکثریت محروم را چه به زور چه به رضا متقاعد به قبول بردگی و اسارت در برابر بیگانگان نمایند. امریکا زیر نام «اعاده حقوق بشر» و «حق

وق زنان» به کشور ما لشکرکشی نمود اما خود مرتکب بدترین جنایت در برابر مردم ما شد و نیروها و افراد زورگو و قاتل را حمایت نمود. از همینرو وضعیت حقوق زنان و مجموع حقوق بشر در کشور ما همچنان تراژیک و اسفناک است. جز یک اقلیت کوچک که در ازای خدمت به غرب به همه چیز دست یافتند، اکثریت مردم ما هنوز هم در چنبره جنایت و زورگویی و استبداد جنگسالاران حاکم و باندهای مافیایی بسر میبرند. هنوز هم فریاد پردرد خواهرکان و مادرکان معصوم ما از هرگوشه کشور بلند است و حتی از فرط بی‌بازخواستی و بیعدالتی دختران زیادی دست به خودکشی میزنند. عدالت در وطن ما قربانی امیال یک مشت جنایتکار پلید گردیده است و نهادهای قانونگذار و قضایی همه با ویروس جهل و جنایت و فساد آغشته اند. در کشوری که عدالت وجود نداشته باشد، سخن راندن از دموکراسی، انتخابات آزاد و شفاف و دیگر مقوله های انسانی به طنز تلخی می‌ماند.

فساد و چپاول در رژیم فاسد حامد کرزی آنچنان بیداد میکند که تاریخ کشور ما، و چه بسا جهان، نظیرش را به یاد ندارد. نهاد های دولتی و خارجی همه غرق در ترویج فساد اند. هر روز خبر اختلاس و رشوه های چندین میلیون دالری در مطبوعات درز میکند اما طی دهسال یکتن از مقامات هم به جرم فساد محاکمه و یا مجازات نشده است. چورکان دارایی های ملی بوسیله مشتی از وطنفروشان بلاوقفه جریان دارد و مخصوصا در سالهای اخیر هرکدام برای قاپیدن عواید معادن کشور مسابقه دارند. مقامات خاین خود میگویند که بیش از چهار میلیون جریب زمین دولتی از طرف مافیای زمین غصب شده است، اما آب از آب تکان نمیخورد؛ مافیای مالی تنها در کابلبانک ٩٧٠ میلیون دالر پول مردم را چپاول میکند، بازخواست گری وجود ندارد؛ مافیای دولتی از وزرا و والیان گرفته تا سایر کارمندان بلندرتبه متهم به اختلاس به مقیاس فساد شان به کرسی های بالاتری ارتقا داده میشوند. از برکت حضور امریکا و ناتوست که افغانستان مقام دوم را در فساد کسب کرده است!

امریکا و غرب علاوه بر اشغال نظامی به تهاجم به مراتب خطرناکتر فرهنگی و تبلیغاتی دست زدند. با واریز کردن صدها میلیون دالر، بیشمار رسانه های چاپی و برقی افغانستان و لشکری به اصطلاح «کارشناسان سیاسی» و «تحلیلگران» را تمویل نموده با تردستی خط فکری معینی را برای شان القا کرد تا تفکر به مسایل و مصائب اساسی و ریشه های آن را در وجود ملت ما کشته، مخصوصا جوانان را به سطحی نگری، ابتذال، لابالیگری و سیاست گریزی و بی‌غیرتی عادت دهند و احساسات وطندوستی، مردم دوستی و بیگانه ستیزی را در وجود شان بخواباند. زیر نام گول زننده «آزادی بیان»، همه چاکران جنگسالار و خاینش را با سلاح تبلیغاتی چون تلویزیون و رادیو مسلح نمود تا ملت را عمیقتر به خواب خرگوشی فرو برند و جهالت پیشگی، خرافات و افکار منحط قومگرایی و سمت گرایی را در ذهن شان پیچکاری کنند.

جنایات امریکا در افغانستان

امریکا دریافته است که قوت پول، مقام، بورس و زرق و برق سفر های خارج چنان قوی است که روشنفکران ضعیف، سست عنصر و ضدملی چه که تعدادی از مدعیان وطن دوست و مردم دوست را در خود حل میکند. امروز یکی از مشکلات افغانستان ظهور نسلی از جوانان عاری از حس وطندوستی ‌است که به نام کارشناس و سخنگو و مشاورین دستگاه حاکمه و یا گردانندگان «ان.جی.او» های جاسوس‌پیشه تربیت میشوند. دسته دسته جوانان مستعد و ناآگاه زیر نام بورسیه های «فولبرایت»، «شیوونگ» وغیره و یا تحت عناوین دیگر جهت شستشوی مغزی به غرب اعزام میگردند. ذرات بسیار کوچک حب وطن و اعتماد به قدرت زوال ناپذیر مردم در این نسل از تربیت یافته های بیگانگان جراحی میشود. این روشنفکران طوری اماله فکری شده اند که مزدوری، اتکا و بیعت به امریکا را تنها راهی برای رهیدن از بن‌بست فعلی تبلیغ میکنند و طوری بیشرمانه استدلال میکنند که گویی در های خوشبختی تنها برای ملتهایی باز است که بلی‌گو و مستعمره امریکا باشند. اکثر این روشنفکران شکار شده توسط عمال «سیا» که عموما مستعد هم هستند به مهره و زبان امریکا و تامین کننده منافع آنان تبدیل شده و خطرناکترین عناصر برای آینده افغانستان به حساب می‌آیند.

امریکا طبق برنامه از قبل طرح شده، افغانستان را به پایتخت مواد مخدر جهان مبدل نمود و از این درک صدها میلیارد دالر عاید برمیدارد. مافیای مواد مخدر جهان در کشور ما فعالیت گسترده دارد و مقامات مهم دولت نیز در این تجارت کثیف دخیل اند. گروه های تروریستی و منجمله طالبان نیز صدها میلیون دالر همه ساله از این درک عاید دارند. مواد مخدر افغانستان بازار پررونقی در امریکا و دیگر کشورهای غربی دارد و حتی گفته میشود امریکا سیستمی را که در جنگ ویتنام به کار گرفته بود در افغانستان نیز از سر گرفته و این مواد را مخفیانه بوسیله طیارات نظامی به خارج از کشور انتقال میدهد. این پدیده شوم، همین اکنون بیش از یک میلیون افغان را بسوی مرگ تدریجی سوق داده و آینده کشور ما را با خطر جدی مواجه ساخته است.

نیروهای جنایتکار عصر حجر که امریکا ظاهرا برای قلع وقمع آنان به کشور ما هجوم آورده، باند های تروریست و آدمکش گلبدین و طالبان و متحدین القاعده آنان اند که در جریان جنگ سرد، با دالر و اسلحه امریکا ساخته و پرداخته و قدرتمند شدند. قلاده بدنه عمده طالبان و حزب فاشیست گلبدین هنوزهم به دست امریکاست و بیشترین سود را از وجود آنان میبرد. این بنیادگرایان بخصوص نوع طالبی آن با تربیت صد ها انسان مسخ شده‌ای بنام انتحاری خطر جدی‌ای را برای مردم و آینده کشور ما متوجه ساخته اند. اما امریکا از طریق دست نشانده‌هایش هنوز هم آنان را «برادران» خطاب کرده و هر روز سرکردگانش را از لیست سیاه و زندان رها کرده به آنان باج داده میرود. به همین صورت نامدارترین تروریست های باند پلید گلبدین در پست های کلیدی دولت پوشالی در کنار برادران همفکر «ائتلاف شمالی» شان مشغول غلامی به امریکا اند.

کشور ما در کنار حضور نظامی امریکا به جاسوسخانه غرب و کشورهای منطقه نیز مبدل شده و هرکدام از اینان با شیوه های مختلف مشغول فعالیت های استخباراتی هستند و از ارگ تا تمام نهادهای دولتی و غیر دولتی به پرورش و استخدام جواسیس خود می‌پردازند؛ سازمان «سیا»، آی.اس.آی پاکستان، واواک ایران، ام.آی.شش انگلیس، اس.وی.آر روسیه، موساد اسراییل وغیره در کشور بی‌کلاهی مثل افغانستان آزادانه مصروف جاسوسی هستند؛ ولایات و پست های دولتی را بین خود تقسیم کرده اند؛ مصروف تجارت غیر قانونی سنگ های قیمتی، خرید و فروش آثار باستانی و قاچاق مواد مخدر هستند. مخصوصا مداخله و دست اندازی های رژیم های مستبد ایران و پاکستان در کشور ما هر روز ابعاد وسیعتری می‌یابند.

برای امریکا و غرب رسیدن به اهداف استراتژیک و اقتصادی، غارت منابع ملی سایر کشور ها و تسلط بر بازار ها و مناطق سوق‌الجیشی جهان ارزش حیاتی دارد و برای رسیدن به آن حاضرند ملتهای فقیر را به خاک و خون بکشانند. حیات ننگین دستگاه حاکمه امریکا به جنگ و تجاوز وابسته است و بدون غارتگری حیاتش به پایان خواهد رسید. در کشور ما نیز مدتهاست که پایگاه های وسیع نظامیش را روبراه نموده تا با در دست داشتن این نقطه مهم استراتژیک در بازی های آسیایی، برای رقبای نوظهورش مثل چین، روسیه، ایران و ... زهرچشم نشان دهد و برتری نظامیش را به هر قیمتی حفظ نماید. بر همین اساس بصورت داوطلبانه هرگز حاضر نخواهد شد که لقمه چرب کشور ما را رها نماید مگر اینکه با مقاومت و خیزش های مردم ما تحت رهبری نیروهای مدافع عدالت و دموکراسی مثل اشغالگران روسی، همراه با دست پرورده های خاینش مجبور به فرار ذلتبار گردد.

امریکا و همدستان غربی شان چه به وسیله نیروی نظامی و چه بوسیله نیروی اقتصادی و فرهنگی خود در هر گوشه‌ای از جهان به جنگ و کشتار دامن میزنند. امر مسلم این است که مردم دولتهای غربی نیز دیگر ماهیت جنایتکارانه رژیمهای بر سراقتدار را درک کرده و با اعتراضات شان علیه سیاست های زورگویانه امریکا و متحدینش می‌ایستند؛ با گذشت هر روز چهره کریه امپریالیزم امریکا و متحدینش نمایانتر میشود؛ جرقه های جنبش «تسخیر وال‌استریت» و شعار «ما ٩٩ درصد هستیم» هنوز خاموش نشده است. امریکا که در پنج قاره جهان جمعاً ۸۵۰ پایگاه نظامی دارد و سالهاست که افغانستان را نیز به مرکز نظامی و استخباراتیش در آسیا مبدل نموده است. اما خلقهای جهان با گذشت هر روز از ماهیت جنگ افروزی امریکا و ناتو به آگاهی های معینی دست می‌یابند و شعله کانون های مقاومت گسترده تر میگردند.

امریکا مثل هر قدرت دیگر جهان شکست ناپذیر نیست و نمیتواند به زور نظامیش همیشه ملتها را در زیر سلطه‌اش نگهدارد. شبح شکست و نابودی همین اکنون حکام امریکا را با کابوس هولناکی مواجه ساخته است و به همین علت وحشیانه تر یکی پی دیگری کشورهای دیگر را مورد حمله نظامی قرار میدهد. دیر یا زود مردم امریکا در همدستی و همگامی با سایر ملل جهان و بخصوص مردم آزادی دوست ملتهای اسیر سرنوشت امپراتوری امریکا را به سرنوشت امپراتوری روسی و انگلیسی دچار خواهد ساخت. مردم افغانستان هم که در طول تاریخ علیه اشغالگران حماسه ها آفریده اند، با گذشت هر روز به ماهیت امریکا و نوکرانش پی‌برده اعتراضات شان اوجگیر است. اگر نیروهای دموکراسی خواه، ضدبنیادگرا و استقلال طلب نقش شانرا در بلند بردن آگاهی و بسیج مردم با قبول هر قربانی و کار عملی ادا نمایند، دیگر ماشین جنگی غول پیکر امریکا نیز در برابر خیزش مردمی درمانده خواهد بود.

یازده سال اشغال پرنیرنگ امریکا و ناتو بار دیگر برای مردم ما به اثبات رسانید که هیچ ملتی تحت اداره یک کشور جنگ‌افروز و حاکمیت نوکرانش به رستگاری و خوشبختی نمیرسد و این مردم هستند که باید خود سرنوشت شانرا به دست گرفته به ارزش های والای انسانی دست یابند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 135 نفر