بیبیگل، نماد مادران درددیده و مبارز
- رده: اطلاعیهها
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در پنج شنبه، 27 سنبله 1393
بیبی عایشه مشهور به بیبیگل در شب ٢٢ سنبله ١٣٩٣ (۱۳ سپتامبر ٢٠١٤) در سن ٨١ سالگی با قلبی مملو از درد و اندوه جهان را وداع گفت. او از شمار مادران استثنایی و آهنینی بود که داغ از دستدادن شش فرزند جوان و آزادیخواهش، او را از پا نیانداخت و در سنگر دفاع از استقلال و آزادی چون کوه استوار ماند.
بیبیگل فرزندانش را با روحیه وطندوستی، ایستادگی در برابر ستم و جهالت و ازخودگذر بار آورده بود. شش پسرش که روشنفکران مبارز و پیشرو بودند، در برابر نوکران روس و باندهای وحشی بنیادگرا رزمیدند و در این راه جان نثار کردند. از این میان، تنها توانست پیکر خونین کریم (١۳٤٢-١۳٦٢) را که در میدان نبرد مسلحانه علیه چاکران روس در پایگاه نظامی دره نور به شهادت رسیده بود، با دستانش به گور بسپارد. پنج فرزند شرافتمند دیگرش در گورهای نامعلومی یا از طرف رژیم پوشالی خلق و پرچم و یا هم از سوی باند فاشیستی گلبدین زیر خاک مدفون شدهاند.
شش فرزند جانباخته بیبیگل
از راست به چپ: شکور، کریم، میرویس، محمد داوود، سلطاناحمد سهراب و محمود.
محمد داوود (١۳۳٠- ١۳۵٨): استاد در اکادمی پولیس از طرف رژیم پوشالی خلق و پرچم در قیام بالاحصار کابل در ١٤ اسد ١٣٥٨ دستگیر و زیر شکنجههای وحشیانه رفت. نام او چندی قبل در «لیست مرگ» پنج هزار تن بیرون شد که براساس آن در ١٠ سنبله ١٣٥٨ به شهادت رسیدهاست.
سلطاناحمد سهراب (١۳۳۳- ١۳۶٨): فرزند دیگر بیبیگل به جرم ضدیت با نوکران روس دستگیر و محکوم به اعدام گردید، اما بعد به حبس ابد محکوم گشت ولی با سپرینمودن ٨ سال از زندان رها گردید. وقتی پشاور رفت از طرف باند خونخوار گلبدین ربوده شد و ناپدید گشت.
شکور (١۳۳٦- ١۳٦۵): به جرم شرکت در فعالیتهای سیاسی در برابر رژیم وطنفروش خلق و پرچم به چنگ نوکران روس افتاد و پنج سال را در بند پلچرخی گذشتاند. او در پایگاه نظامی دره نور تفنگ بر دوش گرفت. وقتی پشاور رفت، طی یک توطئه از قبل برنامهشده به دام حزب گلبدین افتاد و ناپدید گشت.
میرویس (١۳٤۶- ١۳٦۵) و محمود (١۳٤٨- ١۳٦۵): تازه از پایگاه نظامی خود به پشاور رفته بودند با شکور و دو تن از پسران کاکایش طی توطئه یادشده به دست جلادان گلبدینی افتاده و به احتمال قوی در کشتارگاه حزب اسلامی در کمپ شمشتوی پشاور به شهادت رسیدند.
این مادر داغدیده تا لحظات آخر زندگیش در انتظار بازگشت فرزندان ناپدیدشدهاش بود و امید خود را از دیدار با آنان از دست نداد. بیبیگل را عشق فرزندان مبارز و شرافتمندش به یک فعال سیاسی دلاور، مجرب و هوشمند بدل ساخت. وی سالها مصروف رسیدگی به فرزندان اسیرش در زندان پلچرخی و سایر فرزندانش در جبهه مقاومت ضدروسی بود.
بیبیگل دو دهه تمام برای یافتن جگرگوشههای ناپدیدشدهاش تلاش نمود و در هر اجتماع اعتراضی بستگان قربانیان فعالانه سهم گرفت.
او سالها به هر دری زد و کوشید سرنخی از جگرگوشههای ناپدیدشدهاش بهدست آورد. در اکثر اکسیونها و اعتراضات خانوادههای قربانیان شرکت نموده، صدایش را علیه جنایتکاران و قاتلان ملتش بلند میکرد.
بیبیگل قصههای دردناکی از پایوازی پسرانش در زندان مخوف پلچرخی داشت. او مثل هزاران مادر ماتمدار دیگر، سالها پشت دروازه پلچرخی سرگردان بود و یکی از وظایف خطیری که وی تا آخر با مهارت و بهکاربستن دقیق پنهانکاری به سر رسانید و دشمن بوبر نشد، تامین رابطه بین زندان، جبهه و پشت جبهه بود. جهت اجرای این کار، دهها ساعت پیاده منزل میزد. تعداد زیاد جوانان دختر و پسر را که تحت پیگرد خاد بودند، از افغانستان به پاکستان انتقال داد. حین اجرای این وظایف چندین بار از مرگ حتمی نجات یافت اما با شهامت تمام به این کارش ادامه داد و آن را خدمتی در راه رهایی ملتش میدانست.
به تاریخ ٢٠ فبروری ١٩٩٥، جمع وسیع از خانوادههایی که بستگان شان توسط باند گلبدین در پاکستان ترور شدهاند در برابر پارلمان مرکزی پاکستان در اسلامآباد دست به تظاهرات خشماگین زدند. آنان آی.اس.آی را به دستداشتن در این جنایات متهم کرده، خاموشی دولت در برابر ترورهای سازمانیافته روشنفکران مترقی افغانستان در پاکستان را محکوم کردند. بیبیگل از سخنگویان و گردانندگان اصلی این تظاهرات بیسابقه بود که انعکاس وسیع در رسانهها داشت.
هنگام اقامت در جبهه مقاومت علیه روس، همچون رهبر شجاع عمل میکرد. علاوه بر آشپزی، لباسشویی و رسیدگی به بیماران و زخمیها، داوطلبانه به پهرهداری میپرداخت و با انرژی حیرتانگیزی در خدمت اعضای جبهه بخصوص ورثه شهدا قرار داشت. همه افراد جبهه را همچون فرزندانش دوست داشت و به هرکدام جداگانه رسیدگی میکرد.
هر حرف و سخن بیبیگل که نشانهای از ذکاوت ذاتیاش بود، با اشعار و ضربالمثلهای بیشماری که در ذهن داشت، توأم بود. او با لحن کوبنده و صریحش بیباکانه و بدون ملاحظه نظراتش را بیان میکرد. یکی از خصوصیات برجسته دیگرش اتکا به خود بود و تا دم مرگ کوشید، بار دوش دیگران نباشد. از افراد تنبل و ترسو به شدت متنفر بود.
٨ مارچ ٢٠٠٠: بیبیگل، افراسیاب ختک، رییس وقت «کمسیون حقوق بشر پاکستان»، را از بیتفاوتی این کمسیون در برابر ترور افغانهای دگراندیش در پاکستان مورد بازخواست قرار میدهد.
او مقابل دشمنان مردمش موضع قاطع و تزلزلناپذیر داشت. وقتی شنید گلبدین میخواهد کابل بیاید و با دولت کرزی در حکومت شریک شود، مصرانه خواست تا زمینهای برای دسترسی به او میسر شود تا بعنوان قاتل فرزندانش و هزاران هموطنش شخصا از این آدمکش بیمار انتقام بگیرد.
از خصوصیات برجسته دیگر بیبیگل، انجام بیشترین کار در بدترین شرایط بود و علیالرغم آن که سواد کافی نداشت، از شم سیاسی خوبی برخوردار بود. با مردم قریهاش عمیقاً محشور بود، در غم و شادی آنان شرکت میجست و به حل مسایل شان میپرداخت. وی توجه خاصی به فرودستان قریهاش داشت. به مریضها، فقرا و بخصوص زنان خشونتدیده و حل کشیدگیهای خانوادگی بین آنان حتیالوسع رسیدگی مینمود.
یکی از آخرین وصایایش به دیگران این بود که خود را از مردم جدا نکرده، به وحدت تان توجه کنید. چندین بار واقع شده که در حالات اضطراری و زمانی که عرصه از مسوولین خالی میشد، با دقت و موفقیت فراوان به رهبری و سازماندهی امور میپرداخت.
وقتی از تظاهرات «حزب همبستگی افغانستان» بهمناسبت تقبیح روزهای شوم هشتم و هفتم ثور آگاه شد، با آن که در بستر بیماری افتاده بود، با اصرار تقاضای شرکت در آن را کرد.
او بسیار میکوشید تا اندوه از دستدادن فرزندانش را از دیگران پنهان نماید، ولی بارها دیده شده بود که شب هنگام لباسهای بهجاماندهی فرزندانش را که در صندوقی پنهان کرده، بیرون میکشید، میبویید و به تلخی میگریست.
بیبیگل بین مردم از اعتبار و محبوبیت خاصی برخودار بود. به همین دلیل در مراسم خاکسپاریاش در ولسوالی خیوه ننگرهار جمع وسیع دوستدارانش از نواحی دوردست شرکت و آخرین ادای احترام به وی نمودند. تعدادی از جوانانی که از نزدیک با بیبیگل همکار بوده او را همچون مادر دوست داشتند، با درگذشتاش در اندوه عمیقی فرو رفته، طی چند روز گذشته احساسات شان را با گذاشتن تصاویر و یادوآرههایی از او در شبکههای اجتماعی گرامی داشتند.
بیبیگل همانند شش فرزند رشید و قهرمانش به جاودانگی پیوست، اما داستانهای شهامت، ایستادگی و روحیه سرشار از وطندوستی و آزادیخواهی آنان درس انسانیت و مبارزه به نسلهای بعدی داده رهروان شان را در نبرد علیه خاینان ملی و ارتجاع جهت رسیدن به یک افغانستان آزاد، دموکراتیک و شگوفا رهنمون خواهد کرد.
بیبیگل، مادر قهرمان آرام بخواب، خون نجیب جگرگوشههایت بیانتقام نخواهد ماند!
۲۷ سنبله ۱۳۹۳: ادای احترام اعضا و هواداران حزب همبستگی به بیبیگل. در این گردهمایی، درمورد مبارزات و قهرمانیهای وی صحبت گردید و حاضران در سوگ این مادر نستوه به پا خاسته برای یک دقیقه سکوت کردند.