سخنرانی نماینده همبستگی در محفل یادبود داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین

سخرانی ماینده همبستگی در محفل یادبود داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین

گفتار شازیه به نمایندگی از «حزب همبستگی افغانستان» در محفل یادبود داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین (۲۵ ثور ۱۳۹۷) که غیر از اندک تلخیص، به اقتضای تبدیل زبان از گفتاری به نوشتاری، تغییراتی در آن آمده است.

با سلام و درود گرم به همه دوستان حاضر!

ما امروز اینجا گردهم آمدیم تا خاطره داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین را گرامی داریم که بدون شک نقش بارزی در باروری و نیرومندی جنبش انقلابی کشور ما داشتند. «حزب همبستگی افغانستان» وفات آن دو را به خانواده‌های محترم شان تسلیت می‌گوید. همچنان، ما از‌دست‌دادن یکی از هنرمندان عزیز کشور خود، وحیدالرحمان کوچی مشهور به استاد اکبری را به خانواده و شاگردانش تسلیت می‌گوییم. اما خوب می‌دانیم که صرفا تسلیت‌گفتن پس از خاموشی یک انقلابی چه به مرگ طبیعی و چه جان‌باختن در رویارویی با دشمن، ناکافی و حرفی نارسا است. در واقع، ارزنده‌ترین یادبود از انقلابیونی را که از دست می‌دهیم، بررسی زندگی، کار و مبارزه آنان و درسگیری و از همه مهمتر سرمشق قراردادن ارثیه به‌جا‌مانده از آنان می‌باشد. داکتر محمودی و حقبین نکات برازنده و ارزشمندی در زندگی مبارزاتی خود داشتند که به‌عنوان نسل‌های بعدی جنبش آزادیخوانه افغانستان، باید از آن‌ها یاد کرد و آموخت.

دروازه «حزب همبستگی افغانستان» به روی هر فرد و تشکل ملی، دموکراتیک و استقلال‌طلب باز است.

این نکته را هم باید گفت که ما نباید منتظر باشیم که یکی از مبارزان فوت کند و یا به شهادت برسد و بعد در سوگ او جمع شده و از او یادبود به عمل بیاوریم. باید در جنبش ما فرهنگی حاکم شود که در هر فرصت ممکن از مبارزان صاحب تجربه، شناخته‌شده و کسانی که در همه عمر خود به آرمان‌های پابرهنگان وفادار مانده‌اند، تجلیل نماییم. آنان باید برای نسل‌های جدید جنبش شناسانده شوند و این مهم نیست که آنان عضو یا دوست تشکیلات مشخص ما نباشند؛ اختلاف نظر‌هایی معین نباید وجوه مشترک اساسی سیاسی بین ما را نادیدنی ساخته و مانع تقدیر شایسته از شخصیت و کار ایشان گردد. اختلاف نظر در درون گروه‌ها و سازمان‌های یک جنبش، امری بسیار طبیعی به شمار می‌رود که اگر اصولی و صادقانه به آن‌ها برخورد شود، ما را پخته‌تر و بالنده‌تر به هم نزدیک می‌سازد. ولی اختلافات و تفاوت‌های ما که به اتهام‌زنی و لجن‌پراکنی بر یکدیگر تنزل داده شوند، فقط امپریالیزم و مزدوران اخوانی و غیراخوانی‌اش را شاد ساخته از آن سود خواهند برد. مناسبات بین نیروهای انقلابی، کسانی که هنوز به مبارزه به‌خاطر برابری و به پیکار ضدامپریالیستی پابند اند، دشمن خوش‌کن نه بلکه دشمن‌لرزان باشد. ما می‌بینیم که کلیه نیروهای ارتجاعی –همین تنظیم‌های خاین و جنایت‌پیشه بنیادگرای کشور خود ما– باوجود تمام اختلافات و تضادهای عمیق و خونینی که بر سر منافع شخصی قدرت و ثروت خود با یکدیگر دارند، در برابر جنبش‌‌ها و نیروهای آزادیخواه همیشه متحد اند. برای نیروهای مترقی و پیشرو لازم ا‌ست که بنابر منافع مشترک شان وحدت داشته باشند و با قوت تمام از یکدیگر به دفاع برخیزند که این به معنای دفاع از منافع محرومترین اقشار جامعه ما و در واقع مبارزه استقلال‌طلبانه و دموکراسی‌خواهانه است. بناً باید به اهمیت آن پی برده و در هر لحظه زندگی مبارزاتی خود آن را در نظر بگیریم.

سخرانی ماینده همبستگی در محفل یادبود داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین

داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین فقید سالیان طولانی از پرچمداران جریان پرافتخار «شعله جاوید» بودند و شکنجه و زندان نتوانست آنان را بشکند ولی متاسفانه در سال‌های آخر عمر خود با آن استحکام ایدیولوژیک که مبارزان جوان و نسل‌های نو جنبش از آنان انتظار داشتند، در مبارزه علیه اشغالگران امریکایی و متحدان و عمال آنان فعال و راسخ نماندند، اما این به هیچ‌‌صورت گذشته درخشان آنان را نفی نمی‌کند.

باید گفت که انتقاد آسان است، مخصوصا یکطرفه از آنانی که دیگر بین ما نیستند آسانتر است. لیکن فقط زمانی اجازه داریم شخصیت یا سازمان‌ها و گروه‌های مترقی را مورد انتقاد قرار دهیم که هدف اصلی ما درسگیری از اشتباهات و کمبودها باشد و از آن مهمتر، خود ما کسانی باشیم که قدم، قلم و زبان خود را به‌خاطر رهایی مردم دربند خود، به‌خاطر افشای ماهیت چهره‌های کثیف مزدوران امریکا، ایران، پاکستان و خاینان دیگری که در دولت غنی-عبدالله نشسته‌اند، جسورانه چرخانده باشیم. در غیر آن ایرادهای ما بی‌اساس و بی‌ارزش خواهد بود.

دوستان عزیز!

در شرایط فعلی که امریکا از هر جهت و منفذی بر ما هجوم آورده و تلاش دارد تا ذهن و فکر همه بخصوص جوانان و روشنفکران را از مسیر مبارزه انقلابی منحرف بسازد، ایستادن تا دم آخر در میدان نبرد مشکل بوده و اراده قوی می‌طلبد، لیکن باور داریم که با جمعبندی و درسگیری از اشتباهات خود و الهام از خون رزمندگان زن و مرد و سرمشق قراردادن آنان، می‌شود به این هدف رسید، در سخت‌ترین شرایط استوار ماند، به هیچ بهایی سست نشد و سنگر مردم را تا پای جان رها نکرد.

تجربه ما نشان می‌دهد که بهتر است زیاد سر حرف اتکا نکنیم، باید عمل معیار ما باشد....

ما معتقدیم که «حزب همبستگی افغانستان» برای انجام رسالتی که ادعا کرده و خود را بدان متعهد می‌داند یعنی آگاهی‌دادن و متحد و متشکل‌کردن مردم علیه اشغالگران و دولت دست‌نشانده، باید همیش کار خود را ارزیابی، اشتباه‌های خود را شناخته و برای تصحیح آن‌ها صادقانه بکوشد.

حزب ما معتقد است که سازمان‌ها و احزاب ملی و دموکراتیک و مردمی قبل از این که زیاد به کمبودهای دیگران بپردازند، اول باید سختگیرانه به خود نگریسته و کار خود را بررسی نمایند، خود را مکلف به ارزیابی همیشگی و منظم از کار و مبارزه خود دیده، محک درست‌ و نادرست‌بودن کار خود را در میزان جای پا داشتن بین مردم دانسته و ببینند که تا چه اندازه سیاست‌ها و شعارهای شان مورد قبول مردم بوده و تا چه اندازه توانسته‌اند دشمن بنیادگرا، غیربنیادگرا و ارباب‌های شان را افشا نمایند، تا مو پالیدن در نمد دیگر نیروهای عدالتخواه و پیشرو.

سخنرانی نماینده همبستگی در محفل یادبود داکتر هادی محمودی و فاروق حقبین

دشمن درمورد ما زیاد گپ‌هایی می‌زند که به آن‌ها ارزشی قایل نیستیم، بگذارید دشمن هرچه می‌گوید، بگوید. اما بارها از دوستان خود شنیده‌ایم که حزب ما مغرور و خودبین است و به‌جز از خود دیگران را قبول ندارد! ولی ما موکدا تصریح می‌نماییم که جایی برای خودبینی ما وجود ندارد، وضعیت به گونه‌ای نیست که ما مغرور باشیم. چون کار می‌کنیم، اشتباه می‌کنیم. گفته‌ی مشهور است که فقط مرده‌ها اند که اشتباه نمی‌کنند چرا که نمی‌جنبند. ما کمبودها و اشتباهات خود را می‌فهمیم؛ ما می‌فهمیم که در گذشته دچار اشتباهات معینی شده‌ایم و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که در آینده در مواردی تکرار نشوند. ما قدرت خود و دشمن را می‌دانیم، می‌دانیم که هنوز راه بس طولانی در پیش داریم تا به حزبی واقعا مردمی و سرتاسری مبدل شویم، حزبی که مردم به آن اعتماد کنند و قادر شویم تا جنبش رهایی‌بخش دموکراتیک و ضدفیودالی مردم خود را رهبری کنیم... کار و فعالیتی که امروز می‌کنیم در مقایسه با نیازی که افغانستان دارد، یعنی رهایی مردم از چنگال امریکا و جنایتکاران رنگارنگش از نوع طالب، داعش، تنظیم‌های بنیادگرا، تکنوکرات‌ها و ده‌ها بلای دیگر، ناچیز است. پس وقتی که کمبود داریم، وقتی که اندازه کار خود را هم می‌فهمیم، دیگر جایی برای غره‌شدن ما باقی نمی‌ماند که در واقع در هیچ حالت نباید به آن مصاب شد. فقط در برابر دشمنان غرور خود را داریم که امید تا واپسین نفس آن را با خود نگه‌داریم...

زمانی می‌شود به یک وحدت اصولی و آینده‌دار دست یافت که احزاب و سازمان‌ها وظیفه مرکزی خود را خودسازی، تحکیم سیاسی و تشکیلاتی قرار بدهند و از حالت رکود و بی‌عملی بدر شده و به حرکت درآیند.

با عده‌ای روشنفکران روبرو استیم که ادعای دموکرات‌بودن می‌کنند، شاعر و نویسنده اند، خود را زمین و آسمان می‌گیرند. ولی امروز عملا در صف دشمن قرار گرفته‌اند، نماینده رژیم خون‌آشام ایران و واواکی استند، عامل پاکستان و آی‌اس‌آی استند، در این و آن تلویزیون نشسته دهن و زبان و چشم و گوش امریکا و سی‌آی‌ای اند. ما، آنان را افشا می‌کنیم، با آنان هیچ سر سازش نداریم، چون با دشمن اند و وظیفه ما رسوا نمودن دشمن است. اگر به این دلیل متهم به مغروربودن شویم، این اتهام را با افتخار قبول می‌کنیم.

اما باید ملی‌سرخک‌های حراف و پرمدعا را از انقلابیون واقعی و نترس تشخیص داد. تجربه ما نشان می‌دهد که بهتر است زیاد سر حرف اتکا نکنیم، باید عمل معیار ما باشد.... زمانش است که دموکرات‌های افغانستان باید رابطه تفکر و عمل را جدی بگیرند و به مناسب‌ترین شکل ثابت کنند، چیزی را که در لفظ می‌گویند در عمل هم پیاده می‌کنند. ۸۰ فیصد مردم ما که بی‌سواد اند، این را از ما می‌خواهند و نه کلمات و سخنرانی‌های زیبای ما را.

پیشتر هم گفتیم که نیروهای پیشرو و دموکراتیک باید به‌خاطر نیل به آرمان‌های مشترک شان یکپارچه باشند، اتحاد این نیروها یکی از مسایل حیاتی و خطیر برای ما به شمار می‌رود و باید رویش کار شود. اما معتقدیم که زمانی می‌شود به یک وحدت اصولی و آینده‌دار دست یافت که احزاب و سازمان‌ها وظیفه مرکزی خود را خودسازی، تحکیم سیاسی و تشکیلاتی قرار بدهند و از حالت رکود و بی‌عملی بدر شده و به حرکت درآیند. به عبارت دیگر، از نظر حزب ما، اتحاد به منظور ایجاد یک جنبش قوی و سرتاسری مدافع طبقات محروم جامعه فقط می‌تواند در جریان کار و مبارزه مشترک ضدامپریالیستی و ضدبنیادگرایی میسر گردد زیرا در این جریان است که می‌توانیم اشتباهات و کمبودهای هم را بهتر بشناسیم، و درست را از نادرست تشخیص دهیم...

موضع حزب ما درمورد افراد بازمانده از دو جریان خلق و پرچم هم روشن بوده است. تاریخ کشور ما گواه است که این دو جریان در گذشته دچار خیانت و جنایت شده‌اند، خیانت و جنایت آنان تنها به دست‌نشانده‌ی روس‌ها ‌بودن، کودتای ۷ ثور و شکنجه و سر‌به‌نیست‌کردن هزاران روشنفکر و هموطن بی‌گناه خلاصه نمی‌شود، بلکه کثافت دیگر و متعفن‌تر را تعدادی از آنان، عمدتا رهبران شان زمانی بر خود اضافه کردند که با سقوط شوروی، خود را به‌مثابه بی‌پدر و مادر شده‌ها، در پای جنایتکاران گلبدین، ربانی، دوستم، مزاری و سیاف انداختند و شخصیت‌های ناپاک خود را برای همیشه دفن کردند. کسانی از آنان مثل علومی، گلابزوی، تنی، کبیر رنجبر، سلیمان لایق، عبدالواحد طاقت، نبی عظیمی، حنیف اتمر وغیره سرسپردگی خود را به امریکا و «سیا» تثبیت نموده و در ۱۷ سال گذشته مثل روشنفکران خودفرخته‌‌ی دیگر از جمله رنگین دادفر سپنتا، اعظم دادفر و چند تن دیگر با بی‌ننگی تمام پادو دولت پوشالی کرزی و غنی شدند.

موضع ما در برابر این قماش آدم‌ها روشن است: اینان دشمن استند، در صف امپریالیزم قرار گرفته‌اند و آماج حمله ما اند. اما واضح است که به‌خاطر خیانت و جنایت سران یک حزب نمی‌شود که تمام اعضای آن را از الف تا یا خاین ببینیم و به اشد مجازات محکوم کنیم. به‌طور مثال، نمی‌توان همه پرچمی‌ها و خلقی‌ها را با علومی‌ای یکی بدانیم که به پستی رفتن زیر قول عبدالله تن می‌دهد یا دستگیر پنجشیری‌ای مساوی بدانیم که فرومایگی را در سطح چاپلوسی برای یونس قانونی و شرکا می‌رساند یا مساوی به سلیمان لایق و شهنواز تنی‌ای بدانیم که خود را به آی‌اس‌آی، گلبدین و طالبان فروختند. در رده‌های پایین این حزب افرادی وجود داشتند که در تصامیم و جاسوسی و جنایات دخیل نبوده و بلکه فریب خورده و سراب را آب می‌پنداشتند.

ما بر آنیم که صفوف خلق و پرچم با عبور از یک انتقاد از خود صریح، مشخص و بی‌گذشت و با شعار مبارزه برای استقلال و بر ضد تبهکاران بنیادگرا می‌توانند همراه سازمان‌ها و احزاب ملی و دموکراتیک و یا با ایجاد تشکل مستقل در جنبش سهم ادا کنند. شاید در افغانستان مثال‌هایش را نداشته باشیم، ولی در کشورهای دیگر دنیا نمونه‌هایی بوده که افرادی گذشته سیاه داشته‌اند، اما در یک مقطع زندگی، کاری کرده‌اند که تاریخ آن گذشته شان را شسته است...

در آخر می‌گوییم که دروازه «حزب همبستگی افغانستان» به روی هر فرد و تشکل ملی، دموکراتیک و استقلال‌طلب باز است. ما آگاهیم که برای رسیدن به یک افغانستان مستقل و عاری از لوث بنیادگرایی، نیاز به کار متحدانه کلیه نیروهای وطندوست و مترقی است. بیایید دست همبستگی به همدیگر بدهیم و نگذاریم وطن و مردم ما بیشتر از این پامال امریکا و ناتو و ارتجاع بنیادگرایی باشد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 179 نفر