یکی از بازماندگان زلزله هرات: «زلزله، زندگی بد ما را بدتر کرد!»
- رده: فعالیتهای حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در چهارشنبه، 03 عقرب 1402
پدرکلان ریشسفیدی که فقر، غم و ناچاری از سر و رویش میبارد، حینی که خانههای ویرانه در روستای شان (فیضآباد ولسوالی زندهجان) را به ما نشان میدهد، با لهجه شیرین هراتی میگوید: «هر شب و روز زلزله ادامه دارد. در هنگام زلزله نواسههایم مرا در بغل گرفته و فریاد میکشند: بابا، زمین ما را بدرید!»
زن میانهسالی با چهره غمبار و آفتابسوخته در روستای خوشرباط در وسط حویلیای ایستاده که با آوار احاطه شده و اتاقهایی با سقف گنبدی ساختهشده از خشتهای خام مربعشکل را به ما نشان میدهد:
«این مهمانخانه ما بود، این هم اتاق نشیمن. این مطبخ. این گوسفندخانه و این کاهخانه و این هم مستراح. اما امروز، دیگر چیزی نمانده است. نه اتاق داریم و نه مطبخ و مستراح. هیچ نمیدانم، چه کنیم؟ زندگی ما بدون خانه چطور پیش خواهد رفت و کجا برویم؟»
مرد جوانی که کاشانه گنبدی فقیرانه شان بهطور کامل منهدم شده، در داخل خیمه بافتهشده از پشم بز، ایستاده و شوربختیهای شان را بازگو میکند:
«اینجا باد زیاد دارد، توفان. پریشب اینجا توفان کرد که حتا میخهای خیمه را کاملن از زمین در آورد، باز شب برخاستیم و میخهای خیمه را بزدیم و یک کمی هم خیمهها را با سوزن و تنو بدوختیم....
فعلا هیچ کار و باری نداریم. کل اشیای ما، حتا آرد، روغن، برنج و هرچه که داشتیم، پولی که داشتیم، لباسی که داشتیم و هرچه که داشتیم، همهچیز رفته زیر خاک. فعلا هم نمیتوانیم آنها را از زیر خاک بیرون بکشیم چون زمین هنوزهم پسلرزه دارد. میترسیم. دیوارهای ایستاده هم شق شدهاند.»
درحالیکه عطا، محقق، عبدالله، دوستم و ظاهر قدیر از ساعت چندهزار دالری رادو و کلکسیون موترهای لکس شان در رسانهها با بیشرمی تمام یاد میکردند، این پدر پیر توان خرید یک جوره بوت را ندارد.
به تاریخ ۷ اکتوبر ۲۰۲۳ دو زلزله پی در پی به بزرگی ۶.۳ درجه ریشتر ولایت هرات و مناطق همجوار را لرزاند که مرکز آن ولسوالی زندهجان این ولایت بود. این رخداد چندین روستای این ولسوالی را به خاک و خون کشانید. دیدن خانههای خامه گلی که با نخستین تکانهای زلزله به روی باشندگانش ریخته اند قلب انسان را جریحهدار میسازد. در شهری که «امیر»انش به خود حرمسراهای مفشن و «قصرسفید» و کاخهای رنگارنگ اعمار کرده اند، مردم عام در فقر و بینوایی عمیق بسر میبرند. در اکثر خانههای فروریخته جز انبار خاک و کلوخ از مواد تعمیراتی مدرن و حتا دستک و گادر نشانی وجود ندارد ورنه میزان تلفات به هیچصورت اینچنین وحشتناک نمیبود. قریهها در دشتهای خشک با تابستانهای بهشدت گرم و زمستانهای پُرباد و برف و توفانی واقع شده اند که باشندگانش نسل اندر نسل مصروف مالداری میباشند که امسال با خشکسالی بر آلام شان افزود شده است. بهعلت بینوایی و نبود کار، از هر خانواده یک یا چندین مرد باوجود تحمل جبر و ستم کارفرما و دولت، برای کار به ایران میروند. تا اکنون مطابق آمار رسمی تعداد تلفات این زلزله مرگبار به ۲۴۴۵ کشته، ۲۰۰۰ زخمی و ۵۱۶ ناپدید رسیده است. پسلرزههای بیشتر با همان شدت روستاهای دیگری را در ولسوالیهای گلران و انجیل هموار کرد، اما خوشبختانه که مردم پیشاپیش در بیرون از کلبههای گلی شان شب و روز را سپری میکردند و تلفات جانی در پی نداشت. افزون بر این، اکثر خانههای شهر هرات نیز درز برداشتهاند و مردم وادار به ترک سرپناه شان شده و شبهای سرد پاییزی را در جادهها، پارکها، باغها و دیگر مناطق آزاد میخوابند. در گذشته که بهای یک خیمه متوسط به ۲ هزار افغانی میرسید، حالا در بدل ۱۶ تا ۲۰ هزار افغانی به فروش میرسد.
با وقوع زلزله در این منطقه تمام شبکههای موبایل نیز از کار میافتند که بر مصایب این مردم میافزاید و بازماندگان با جایی تماس گرفته نمیتوانند تا تقاضای امداد کنند. تنها باشندگان قریههای همجوار که خانههای شان در دور اول زلزلهها کمتر آسیب دیده بودند برای بیرون کردن جانباختگان و زخمیان سر میرسند. سپس با گذشت ۲۴ ساعت مردم از مناطق مختلف و موسسات خیریه با کمکهایی همچون آب و نان وارد منطقه میشوند.
با شنیدن خبر ویرانی روستاهای نامبرده، تیمی از اعضای حزب همبستگی برای همکاری به مناطق آسیبدیده شتافت. دوستان ما در اروپا، «خانه فرهنگ افغانستان» در برلین و «هواخواهان حزب همبستگی افغانستان در اروپا» کارزار جمعاوری اعانه برای زلزلهزدگان را به راه انداختند که خوشبختانه رفقای ایرانی، آلمانی، کوردی و جمعی از افغانها کمکهای نقدی خویش را که جمعا معادل ۸ هزار یورو بود فرستادند. تیم کمکرسان حزب همبستگی بستههای غذایی حاوی یک بوجی آرد ۵۰ کیلویی، یک بوجی برنج ۲۵ کیلویی، یک بشکه روغن ۱۶ لیتره، ۷ کیلو لوبیا و ۵ کیلو بوره را از شهر هرات خریداری کرده به منطقه منتقل و برای شماری از خانوادههای زلزلهزده توزیع نمود. مردی پس از دریافت کمک گفت:
«تشکر از شما و دیگر مردم افغانستان که به ما کمک کردند. مردم از سرتاسر افغانستان به ما غذا و دوا و کمپل وغیره آوردند. اما تشویش اصلی بیخانگی است. از همین حالا زندگی در این دشت مشکل است و هر روز و شب باد سرد میوزد. در زمستان هوا سرد میشود که چنان برف با توفان میآید که دروازههای خود را باز نمیتوانیم چه رسد که از یک خانه به خانه دیگر برویم. همه حیران ماندیم که چه کنیم؟»
اوج فساد و ناکارآمدی پولهای بهاصطلاح برای بازسازی در ۲۰ سال اشغال را از این نمونه کوچک میتوان حدس زد: در یکی از روستاها با حوضی برای شستشوی بز و گوسفند سر خوردیم که توسط موسسهای ساخته شده ولی امروز به زبالهدانی مبدل شده و مردم میگویند در جایی که آنان آب برای نوشیدن ندارند، چطور امکان دارد که مواشی شان را بشویند؟
در حاکمیت حاکمان دستنشانده و دینی فاجعه بلایای طبیعی بر مردم آن سرزمین نگونبخت بهمراتب بیشتر میگردد. وقتی مردم منطقهای با کدام حادثه طبیعی روبرو میشوند، تمام توجه به همانجا معطوف میشود اما طالبان جانی -که البته داشتن توقعی از این گروه آدمکش کار احمقانه است- تنها توبره گدایی در دست دارند تا جیبهای خود را پُر کنند. در ۲۰ سال اشغال افغانستان توسط امریکا و شرکا که میلیاردها دالر زیر نام بازسازی و کمک سرازیر شد، فقط چند وطنفروش جهادی و غیرجهادی را فربهتر ساخت تا از این پولها در ترکیه و دبی و انگستان لذت ببرند، و جهنم افغانستان را برای مردمان زجردیده و دربدرش جهنمیتر بسازند. شمار قربانیان زلزله هرات به حداقل میرسید اگر دولت مردمیای در راس میبود و با ساختن خانههای معیاری از یکسو معضل مسکن مردم حل میشد و از سوی دیگر تاثیر بلایای طبیعی مانند زلزله، سیلاب، رانش زمین وغیره بر مردم به حداقل میرسید. اما امروز این بازماندگان زلزله آنقدر از شکم گرسنه شان در تشویش نیستند که از نبود سرپناه رنج دیده و شکنجه روحی میشوند.