داعش تجاوز جنسی را مقدس میشمارد
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: روکمینی کالیماچی | مترجم: احمر
- منتشر شده در سه شنبه، 05 عقرب 1394
نویسنده: روکمینی کالیماچی | مترجم: احمر
منبع: روزنامه «نیویارک تایمز»
۱۳ اگست ۲۰۱۵
لحظاتی پیش از این که به دخترک ۱۲ سال تجاوز کند، جنگجوی داعش به وی تشریح کرد که کاری را که قرار است با او انجام دهد، گناه نیست. زیرا این دختر خردسال پیرو دین دیگری به جز اسلام بود و این مرد پافشاری میکرد که دین اسلام نهتنها به او اجازه این تجاوز را میدهد، بلکه تشویق به چنین کاری میکند و سبب بخشش وی میگردد.
دستان و دهن این دختر را بست و سپس پیش از این که خود را بر رویش بیاندازد، زانو زد و به عبادت پرداخت. بعد از اتمام کارش، دوباره زانو زد و سجده نمود. بدین شیوه خواست تا تجاوز را با عبادت پیوند زند.
این دخترک که آنقدر بدن کوچک دارد که یک مرد بزرگسال میتواند با دو دستش دور کمر او را حلقه کند، گفت: «برایش گفتم بسیار درد دارد، لطفا این کار را نکن. برایم گفت که بر اساس اسلام به او چنین حقی داده شده که بر یک غیرمومن تجاوز کند. با تجاوز بر من، او به خداوند نزدیکتر میشود.» او این گفتهها را در کنار خانوادهاش در یک اردوگاه مهاجران که پس از ۱۱ ماه اسارت موفق به فرار به اینجا شد، بیان داشت.
پس از این که داعش اعلام نمود که نظام بردهداری را احیا مینماید، تجاوز سازمانیافته بر زنان و دختران اقلیت دینی یزدی در تار و پود و عقاید تندرو گروه مذکور پیوند خورد. مصاحبه با ۲۱ زن و دختری که اخیرا از چنگ داعش فرار نمودهاند و همچنان بررسی اسناد رسمی منتشره این گروه، چگونگی تقدیس این عمل در هستهی عقیدوی گروه متذکره روشن میگردد.
تجارت زنان و دختران ایزدی زیربنای محکمی به وجود آورده است، با شبکهای از انبارخانههایی که قربانیان در آن نگهداری میگردند، اتاقهای نمایش آنان جهت بازرسی و بازاریابی و کاروان بسهای اختصاصی جهت انتقال شان.
براساس گفتههای سران محلی، سال گذشته به تعداد ۵۲۷۰ یزدی ربوده شدند و حداقل ۳۱۴۴ تن شان هنوز در گرو اند. جهت رسیدگی به آنان، داعش تشریفات اداری بردگی جنسی را بهوجود آورده است که مشمول قراردادهای فروش کنیزها که در محاکم داعش رسمیت دارند نیز میگردد. و این عمل وسیله خوبی برای فریب مردان جوامع عمیقا محافظهکار مسلمان میباشد، جوامعی که در آن روابط جنسی تابو و ملاقات گاه به گاه دختر و پسر ممنوع شمرده میشود.
....
ف. دختر ۱۵ سالهای که سال گذشته در کوههای سنجار اسیر و به یک جنگجوی حدودا ۲۰ سالهی عراقی به فروش رسید، میگوید: «هرباری که بر من تجاوز میکرد، نماز میخواند.» همانند دیگرانی که با «نیویارک تایمز» مصاحبه نمودهاند، این دختر نیز به دلیل شرمی که تجاوز در پی دارد خواست فقط با حرف اول نامش شناخته شود.
این دختر میگوید: «همیشه برایم میگفت، این عبادت است.»
این دختر نوجوان که در ماه اپریل به کمک قاچاقبران پس از ۹ ماه بردگی موفق به فرار گشت، میگوید: «برایم گفت که تجاوز بر من عبادت به خداوند است. برایش گفتم: "آنچه را تو بر من میکنی غلط است و این ترا به خدا نزدیک نمیکند." و او گفت، "نه، این مجاز است. این کار حلال است."»
به رسمیت شناختن بردهداری سیستماتیک جنسی توسط داعش به ۳ اگست ۲۰۱۴ برمیگردد زمانی که جنگجویانش قریههای دامنه جنوبی پرخموپیچ و سنگی خاکیرنگ کوه سنجار در شمال عراق را اشغال نمودند. وادیها و درههای عمیق این کوه کاشانهی یزدیهایی میباشد که اقلیت دینی کمتر از یکونیم فیصد نفوس تقریبا ۳۴ میلیونی عراق را تشکیل میدهند.
....
نجاتیافتگان میگویند که مردان و زنان اسیر در اولین ساعت اسارت شان از هم جدا میگشتند. به پسران نوجوان گفته میشد تا پیراهن شان را بالا بکشند و اگر زیر بغل شان مو میداشت، به آنان امر میشد تا به جمع برادران بزرگتر و پدران خویش بپیوندند. در هر قریه، مردان و پسران جوان با موتر یا پای پیاده به مزارع برده شده و مجبور میشدند تا بر زمین بخوابند و با ماشیندار بر آنان رگبار میشد.
میتیو باربر، متخصص اقلیت یزدیها در پوهنتون شیکاگو میگوید: «حمله بر این کوهها به همان اندازه که برای افزایش قلمرو داعش بود، به عین مقیاس جنبه منفعت جنسی نیز داشت.» وی تابستان گذشته هنگام حمله بر این منطقه در شهر دهوک نزدیک کوههای سنجار بود و در ایجاد بنیادی کمک نمود که خدمات روانی برای فراریان فراهم مینماید. بر اساس گفتههای فعالان محل، تعداد فراریان به ۲۰۰۰ تن میرسد.
ف. ۱۵ ساله میگوید که خانواده ۹ نفری شان در کوههای پرخموپیچ در حال فرار بودند که ماشین موتر کهنه شان گرم آمد. او، مادر و خواهرانش –هریک ۱۴، ۷ و ۴ ساله– در کنار موتر خراب شان بودند که توسط گروه تا دندان مسلح جنگجویان داعش محاصره گردیدند.
وی میگوید: «در یک لحظه، جنگجویان مردان و زنان را از هم جدا کردند.» مادر و خواهرانش توسط لاری به نزدیکترین شهر در کوهستانهای سنجار انتقال داده شدند. و در ادامه میگوید: «در آنجا، مرا از مادرم دور کردند. دختران نوجوان و مجرد را با جبر به بسها سوار کردند.»
روی بسهای سفید کلمه «حج» حک بود. به نظر میخورد داعش بسهای دولتی عراق را که برای انتقال حجاج به مکه از آن استفاده میشد، در تسلط خود داشتند. آنقدر تعداد زیاد زنان و دختران یزدی را در بس حامل ف. سوار کرده بودند که ناچار روی پاهای همدیگر نشستند.
پس از حرکت بسها، کلکینهای آنها با پردههایی پوشانیده شد که احتمالا توسط داعش نصب گردیده بود، چون جنگجویان مذکور از قبل انتقال تعداد بیشمار زنان بدون چادر و برقع را برنامهریزی کرده بودند.
اظهارات ف. بهشمول ظاهر بسها و شیوهی انتقال زنان در گفتههای دهها زن دیگر که برای نوشتن این مطلب با آنان مصاحبه شده، بازتاب یافته است. آنان وضعیت مشابهی را شرح دادند، هرچند در روزهای مختلف و کیلومترها دورتر از اینجا ربوده شده بودند.
ف. میگوید که آنان به شهر موصل، ۶ ساعت دورتر از محل ربودهشدنش، منتقل و در آنجا همچون رمه گوسفندان در «سالون عروسی کهکشان» انداخته شدند. تعدادی که اخیرا فرار کردهاند، میگویند که گروههای زنان و دختران دیگر به قصری بازمانده دوران صدام حسین، زندان بادوش و تعمیر «ریاست جوانان» در موصل برده شدند. افزون بر آن، زنان به مکاتب ابتداییه و عمارتهای شاروالی شهرهای عراق مانند تلعفر، سولا، بعاج و سنجار گله گله برده شدند.
آنان (زنان و دختران یزدی ربودهشده) پس از گذراندن روزها و یا ماهها در سلول به ناچار در کاروان عین بسها سوار و در گروههای کوچک به سوریه و دیگر مناطق عراق فرستاده شدند، جاهایی که جهت استفاده جنسی مورد خرید و فروش قرار میگرفتند.
خدید دومله، فعال محلی یزدی که تمام جزییات هویت قربانیان را با خود ثبت نموده است، میگوید: «همه چیز ۱۰۰ فیصد از قبل برنامهریزی شده بود. با اولین خانوادهای که به ریاست جوانان موصل آورده شدند، تلفنی صحبت نمودم. تالار از پیش برای آنان آماده شده بود. دوشک و لحاف، کاسه و ظروف دیگر آشپزخانه، آب و غذا برای صدها تن موجود بود.»
گزارشهای مفصل سازمان «دیدهبان حقوق بشر» و «عفو بینالملل» درمورد ماهیت سازمانیافته این تجارت جنسی نیز به عین نتیجه رسیدهاند.
نجاتیافتگان هر منطقه اظهارات مشابهی را بیان میدارند که در نخست جنگجویان داعش نفوسشماری اسیران زن را انجام دادند.
ف. یکجا با دختران نوجوان دیگر در تالار ضیافت «کهکشان» روی فرش مرمرین نشسته بود. به گمان ف. بیشتر از ۱۳۰۰ دختر یزدی نشسته و خوابیده یا بر دیوار تکیه نموده بودند. این ارقام توسط زنان دیگر که در همینجا نگهداری شده بودند، نیز تصدیق گردیده است.
هرکدام شان شرح دادند که چسان سه جنگجوی داعش با کتاب ثبت در دست به داخل آمدند. به دختران گفتند که در جای شان بایستند. به هر دختر هدایت داده میشد تا نام اول، دوم، سوم، سن، محل سکونت اصلی، حالت مدنی و تعداد کودکانش را بیان دارد.
برای دو ماه، ف. در تالار «کهکشان» نگهداری شد. سپس روزی آنان (داعشیها) از راه رسیدند و دختران جوان را از دیگران جدا کردند. ف. گفت که اگر کسی مقاومت میکرد، وی را از موهایش کشان کشان به بیرون میبردند.
ف. گفت که در محوطه پارکنگ همان کاروان بسهای قبلی در انتظار شان بود تا آنان را به هدف نو انتقال دهد. یکجا با ۲۴ دختر و زن جوان، این دختر ۱۵ ساله به یکی از پایگاههای نظامی در عراق برده شد. برای نخستین بار، وی در همین محوطه پارکنگ، واژه «صبایا» را شنید.
«آنان با تمسخر و طعنه میگفتند که شما صبایای ما هستید. نمیفهمیدم که این لغت چه معنا دارد.» پسانها، رهبر محلی داعش گفت که معنای این لغت به عربی «کنیز» است.
«برایم گفت که "طاووس ملکه" -یکی از هفت فرشتهای که یزدیها به آن عبادت میکنند- خدا نیست. او یک شیطان است و شمایی که شیطان را میپرستید، مربوط ما میشوید. ما مطابق میلمان شما را فروخته و مورد استفاده قرار میدهیم.»
...
چندین ماه بعد، داعش در مجله انترنیتیاش واضح ساخت که کارزار کنیزسازی زنان و دختران یزدی از پیش بهطور گسترده برنامهریزی شده بود.
در مطلب انگلیسی با عنوان «احیای بردگی پیش از قیامت» که در شماره اکتوبر ۲۰۱۴ مجله «دابق» به نشر رسیده، چنین نوشته شده است: «پیش از حمله به سنجار، به شاگردان شریعت وظیفه سپرده شد تا پیرامون یزدیها تحقیق کنند.»
در این مطلب روشن شده که «برخلاف یهود و نصارا» یزدیها هیچ فرصتی برای نجات جان شان با پرداخت مالیه موسوم به جزیه ندارند.
در مطلب مزبور از یغمای شان چنین نوشته شده است: «بعد از گرفتاری و این که یک پنجم شان برای تقسیم به مقامات خلافت اسلامی فرستاده شد، متباقی زنان و کودکان یزدی بر اساس شریعت میان جنگجویان خلافت اسلامی که در عملیات سنجار اشتراک ورزیده بودند، تقسیم شدند.»
جوانترین و زیباترین زنان و دختران در اولین هفتههای گرفتاری شان خریداری شدند. دیگران -بخصوص زنان مسن و متاهل- توصیف نمودند که چگونه از یک جا به جای دیگر منتقل و در صندوقهای کوچک نگهداری میشدند تا این که خریدار آتی طی مزایده آنان را تصاحب شوند.
به نظر میرسد که اسیرکنندگان، نظامی را ایجاد کردهاند که صورت موجودی زنان و اصطلاحات ویژه خود را دارد. این زنان و دختران با واژه «کنیز» و بعد نام شان منسوب میشوند. بعضی شان توسط عمدهفروشان خریداری شدند که روی تصاویر شان شمارهای نوشته میشد تا برای خریدار بالقوه به اعلان برسند.
عثمان حسن علی، تاجر یزدی میباشد که با موفقیت، زنان بیشماری را قاچاق نموده است. او گفت که خود را در نقش خریدار جا زده بود تا برایش تصاویر را بفرستند. وی دهها تصویری را نشان داد که هرکدام زن یزدیای را در یک اتاق خالی روی کوچ با چهره ژولیده و بدون تبسم به نمایش میگذارد. در گوشه تصویر به عربی نوشته شده، «کنیز شماره ۱»، «کنیز شماره ۲» و ادامه.
در اماکنی که زنان در آن جمعاوری و نگهداری میشدند، بعضی وقت اتاق نمایش نیز داشت.
قربانی ۱۹ سالهای که آغاز نامش با ی. شروع میشود، گفت: «وقتی ما را به این عمارت آوردند، گفتند که به "بازار کنیزان" رسیدیم. درک کردم که در بازار کنیزفروشی هستیم.»
او تخمین زد که حداقل ۵۰۰ زن مجرد و دختر در عمارت چندطبقهای موجود بودند که کوچکترین شان ۱۱ سال داشت. زمانی که خریدار میآمد، دختران به نوبت به اتاق جداگانهای برده میشدند.
ی. گفت: «امیران در کنار دیوار مینشستند و ما را با نام مان صدا میکردند. باید روی چوکی در مقابل شان مینشستیم. باید به سوی شان مینگریستی و قبل از این که داخل اتاق شوی، چادر یا پارچهای که با آن بدن را بپوشانی، از نزدت گرفته میشد.»
«وقتی نوبت من رسید، مرا وا داشتند تا چهار بار بایستم. مجبورم کردند که بچرخم.»
اسیران مجبور به پاسخ سوالهای محرم میشدند، بهشمول این که آخرین عادت ماهوار شان را چه زمانی داشتهاند. آنان پی بردند که جنگجویان میخواستند بدانند که آیا آنان حاملهاند یا خیر، تا مطابق حکم شرعی که مرد نمیتواند با کنیز حاملهاش روابط جنسی برقرار کند، عمل کرده باشند.
در ابتدا، استفاده جنسی از کنیزان توسط داعش حتا حامیان پر و پا قرص شان را متعجب ساخته بود و اکثریت شان پس از نشر گزارشهای اولیه درمورد تجاوز جنسی سازمانیافته با خبرنگاران در انترنیت به مشاجره میپرداختند.
رهبری داعش بهطور مکرر تلاش به توجیه این عمل برای مخاطبان خودی شان نمودهاند.
پس از نشر مطلب نخست پیرامون این مسئله در اکتوبر ۲۰۱۴، در شماره می ۲۰۱۵ نویسندهی سرمقاله ناراض بودن و بیمیلیاش را از این نکته بیان داشت که بعضی از هواداران گروه شان رسمیت بخشیدن بردهداری را زیر سوال بردهاند.
نویسنده نوشته است: «چیزی که مرا به هراس انداخت، این است که حامیان خلافت اسلامی به انکار مسئله پرداختند، گویی عساکر خلافت اشتباه یا گناهی را مرتکب شدهاند. این جملات را با افتخار مینویسم. ما بر زنان کفار یورش بردیم، اسیر شان کردیم و همچون گوسفند با زور تیغ شمشیر انتقال شان دادیم.»
در رساله انترنیتی این گروه منتشره دسمبر ۲۰۱۴، «ریاست تحقیق و فتوای خلافت اسلامی» به تفصیل پیرامون اعمال نیکو نوشته است و شرح میدهد که کنیزان دارایی جنگجو به شمار میروند که آنان را خریده است، بنابر این میتواند وصیت نماید که پس از مرگ وی همچون اموالش به مرد دیگری واگذار گردند.
فراریان جدید در مورد کاغذپرانی بغرنجی پیراموان اسارت شان صحبت میکنند که منحیث کنیز در قراردادی ثبت شدهاند. زمانی که مالک شان آنان را به فرد دیگری میفروشد، قرارداد جدید بین این دو امضا میشود. در عین حال، کنیزان از قید رها هم شده میتوانند و به جنگجویان وعده داده شده که با این کار شان، پاداش جنت را دریافت میکنند. هرچند این به ندرت اتفاق افتاده است ولی این کار زمینه فرار بعضی از قربانیان را فراهم نموده است.
قربانی ۲۵ سالهای که ماه گذشته فرار نمود و با حرف اول نامش الف. شناخته میشود، تشریح نمود که روزی مالک لیبیاییاش یک کاغذ با پوش پلاستیکی شفاف را برایش داد. او برایش شرح داد که آموزش حمله انتحاری وی به پایان رسیده و قرار است که خود را انفجار دهد، بنأٰءً وی را آزاد میکند.
روی این سند «گواهینامه آزادی» درج است و توسط قاضی ولایت غربی «خلافت اسلامی» امضا شده بود. زمانی که این زن یزدی از کمربندهای امنیتی میگذشت تا از سوریه به عراق برگردد، این سند را به آنان نشان میداد و بالاخره در جولای ۲۰۱۵ به خانوادهاش پیوست.
...
به نظر میرسد که هیچ محدودهای برای برقراری رابطه جنسی موجود نیست. براساس ترجمه رسالهی «نهاد تحقیقاتی رسانه خاورمیانه» که در دسمبر ۲۰۱۴ در تویتر به نشر رسیده است، «مجاز است تا با کنیزی که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، در صورتی که بدنش برای رابطه جنسی مناسب باشد، یکجا شد.»
زن یزدی ۳۴ ساله که در شهر شدادی سوریه توسط جنگجوی سعودی خریداری شده بود و بهطور مداوم بر وی تجاوز صورت میگرفت، شرح میدهد که چقدر بیشتر از خود برای کنیز دومی در هراس بود، دختر ۱۲ سالهای که با وجود خونریزی شدید برای روزهای متواتر مورد تجاوز قرار میگرفت.
«آن مرد به اندامهای داخلی جنسی وی ضربه زده بود. بدن دختر به شدت عفونی شده بود. این جنگجو همیشه از من میپرسید که چرا بدن این دختر این قدر بوی بد میدهد. برایش گفتم که اندامهای داخلیاش عفونی شده است و باید تداوی شود.»
خم بر آبرو نیاورده و بدون در نظرداشت زجر این دخترک، او به عبادتش قبل و بعد از تجاوز میپرداخت.
این زن بزرگتر به یاد میآورد: «برایش گفتم، او دختر کوچکی است. اما او در جوابم گفت: "دختر کوچک نیست. او کنیز است. و خوب میداند که چطور رابطه جنسی داشته باشد."»
او گفت: «داشتن رابطه جنسی با این دختر، خداوند را خوش میسازد.»