"شورای علمای تخار" بلای بر بلایای دگر

در سه دهه بدبختی های افغانستان در کنار ظهورهزار و یک آفت خانه ویرانکن دیگر، هجرت به کشورهای همسایه نیز علاوه به مصایب فراوان که تحویل جامعه ما داده به تعداد ملا های که از مدرسه های پاکستانی وجمهوری اسلامی ایران فارغ شده اند به صورت چشمگیری افزایش به عمل آمده است. این ملاها با در د ست داشتن مساجد رقم درشت معلمین را در مکاتب متوسطه و لیسه ها تشکیل میدهند، خصوصاً در زمان حکومت چندین ساله کرزی ملا ها در اثر رشوه و یا راه های دیگر هر کدام شان رسماً سند چهارده پاس، دوازه پاس و حتی لیسانس را بدست آورده و به صفت معلم رسمی وارد عرصه معارف شده اند که حرف اول و آخر را در تمام این نهاد ها میزنند. بی جهت نیست که مردم ما می گویند فاروق وردک وزیر معارف امارت اسلامی است تا دولت جهادی – امریکایی آقای کرزی، زیرا گاهی زبان گویای طالبان شده مکاتب را نمی سوزاند و مانع رفتن دختران و پسران به معارف نمی شود و گاهی به نمایندگی آنان ترور و انتحار طالبان و حزب اسلامی را که خود یکی از مهره های شمرده شده است جهت اغفال عامه کودکانه توجیه گر میشود. آقای وزیر، معارف ولایات غزنی ، تخار ، کنر و ... در بسا مناطق به امارت اسلامی و هم حزبی های خونریزش سپرده است که با پول و امتیازات معارف شبانه "طالب جان" اند به جان و مال مردم و روزانه "ملا معلم" که افکار پاک آینده سازان مملکت را ویران ساخته و یا افراد را شناسایی کرده راه شکار را در تاریکی شب ها می جویند.

عده ای از اعضای نام نهاد پارلمان افغانستان هم مانند مولوی شهزاده و ملاهای دیگر در مشوره با وزارت معارف و "شورای سرتاسری علمای افغانستان" زمینه ی امتحانات تقلبی را برای ملا ها مساعد ساخته و به سادگی اسناد فراغت دوازده را برای شان تجویز مکنند تا ریشه تعصب و جهالت محکم شده خوبتر و قانونی تر بر سرنوشت اولاد وطن بازی نمایند. مشخصا در ولایت تخار وکیل عبدالباقی بیشتر از سایرین در این خیانت نا بخشودنی دست بالای داشته و برای چاپیدن "رای مردم" بوسیله این ملا های بیسواد و متعصب، آنان را در بدست آوردن سند چهارده پاس کمک کرده است.

خوب ، مشت به نمونه خروار بر میگردیم به "شورای علمای تخار" که همانند عنکبوت بر تار و پود مردم فقیر تخار چنگ انداخته و زندگی را درکنار بلایای دگر زهری نموده است .

در تخار این ملاها در همه عرصه ها فعال بوده و با چشمان سرمه ای خود همان دوران طالبان را بر مردم منطقه حاکم ساخته اند. آنها در مرکز و تمام ولسوالی ها و حتی در تمام قرا و قصبات "شورای علما" را ساخته اند که این شورا دساتیر و فرامین ذیل را مورد اجرا میگذارد:

۱- در تمام مساجد شهر و قریه جات اوراق کلان را که در آن بزکشی، نوروز، هفت میوه، هفت سین، جنده بالا و غیره را حرام قلمداد نموده نصب کرده ومسایل فوق را خلاف اسلام دانسته و از بقایای دین زردشت خوانده ممنوع اعلام داشته اند.

۲- موسیقی و شنیدن آنرا حرام حکم کرده و خصوصاً در مراسم عروسی وغیره رقص و موسیقی را که از جمله عنعنه چند هزار ساله مردم ماست حرام قطعی دانسته و عملاً ضد آن قرار میگیرند. بطور مثال؛ امسال (بهار۱۳۹۰) در ولسوالی خواجه بهاوالدین حاجی غفور یکی از متنفذین منطقه میخواست عروسی پسرش را برگزار نماید و دسته ساز محلی را نیز به این منظور دعوت کرده بود که ملا ها خبر شده و با چوب و چماق به خانه اش یورش برده او را تهدید کردند که اگر موسیقی اجرا شود خانه اش را خواهند سوزاند، که در نتیجه حاجی مذکور دسته ساز را رخصت نموده و مراسم عروسی مثل دوران طالبان بدون موسیقی پایان یافت.

نمونه دوم: به تاریخ ۳ ثور ۱۳۹۰ ما به تعداد ۵۰۰ نفر زن و مرد از مرکز تخار با خیمه و وسایل آشپزی و دسته ی ساز به یکی از دور افتاده ترین قریه جات رستاق در لب دریا کوکچه بنام گنده بای برای شرکت در مراسم عروسی یکی از دوستان رفته بودیم و بعد از اینکه خیمه برپا شد، ملای مسجد که از همان چشم سرمه ای های مدرسه پاکستانی است مانع موسیقی شد و هر قدر ما اصرار کردیم که فقط یک دسته ساز محلی است، به ما اجازه ندادند. در حالیکه تمام مردم رنجدیده آنجا تشنه موسیقی بودند و حتی از قریه های دور بخاطر شنیدن موسیقی آمده بودند، ولی ما امر ملاگک را نادیده گرفته موسیقی را اجرا کردیم که مردم بخوبی از آن استقبال کردند با تاسف از خود قریه از ترس "شورای علما" کسی درین مراسم شرکت نکرد و بیشترین افراد از قریه های دور آمده بودند و پدر دختر هم التماس میکرد که موسیقی اجرا نشود، زیرا از "شورای علما" می ترسید.

۳ - گشت و گذار زنان حتی با چادری و برقع را در بازار خلاف اسلام و شریعت غرای محمدی خوانده به لت و کوب زنان در بازار خواجه بهاوالدین پرداخته اند و طبق فیصله و فتوای "شورای علما" چندین زن بد بخت را بنام فاحشه شبانه از خانه شان ربوده در کنار سرک عامه به قتل میرسانند و کاغذی را روی سینه شان می گذارند که در آن نوشته شده اند : وای به حال کسی که فاحشه گری کند و در بازار گشت و گذار نماید. این واقعات دلخراش و تکاندهنده در بازار خواجه بهاوالدین از سوی ملایان به نمایش گذاشته شده که تا اینک هیچ صدای شنوا و هیچ دادرسی به دادش نرسیده است.

۴- هر سال در ماه حمل در ولسوالی های رستاق و خواجه بهاوالدین بخاطر میله نوروزی بزکشی صورت می گرفت و از ولسوالی های اطراف در آن اشتراک می کردند، امسال در اثر پافشاری های "شورای علما" خواجه بهاوالدین این مراسم و بزکشی تعطیل شد، زیرا "شورای علما" بزکشی را یکی از مراسم دین زردشت دانسته آنرا خلاف اسلام حکم می کنند.

۵- در مرکز تخار و بعضی ولسوالی های آن "شورای علما" دفتر داشته و با همکاری پولیس و سایر نهاد های دولتی همه روز به بازار بر آمده و عکس های زنان که بخاطر تبلیغات تجارتی در دکان ها نصب شده بودند را پاره نموده و کمپیوتر کاران را که در کنار سرک ها در پیشروی دکان های شهر در بدل پول در موبایل مردم آهنگ ثبت می کردند، همه را با خشونت از جا هایشان بیرون رانده اند. همچنان این جمع به دکان ها داخل شده پرده ها و پس خانه های دکان ها را تخریب کرده از میان برده اند، بطور نمونه "شورای علما" در مرکز تخار در نشست خود فیصله نمودند که هر دکانی که در آن گدی پلاستیکی زنانه نصب باشد ، آن دکان باید سوزانده شود که خوشبختانه یکی از اعضای جلسه ازین فیصله احمقانه حمایت نکرده و در مخالفت با آن گفته بود که خساره مالی به مردم درست نیست، فقط گدی ها از بین برده شوند و به دکانداران توصیه شود.

در تلویزیون محلی تخار هر شب در اخبار روزانه دیده می شود که "شورای علما" در همکاری با پولیس، حج و اوقاف، اطلاعات و فرهنگ و یک تعداد دیگر از ادارات دولتی در رسته های بازار، دکانها، هوتل ها و غیره گشت زده و هر چیزی را که به زعم آنان خلاف شریعت غرای محمدی باشند از بین می برند.

۶- در تمام مساجد شهر و روستاها بعد از هر نماز در موارد فوق تبلیغ های تندی جریان دارد و حتی فتوا داده اند که اگر خانه بی نماز سوزانده شوند ثواب دارد.

۷- "شورای علما" فیصله نموده و فتوا صادر کرده اند ؛ گوشت مرغ وارداتی از کشورهای همسایه و یا سایر کشورها که به صورت ذبح شده به بازار عرضه میشود ، شاید در وقت کشتن آن الله اکبر نگفته باشند، بنا حرام دانسته و خرید و فروش آنرا ممنوع ساخته که فعلا در بسیاری از ولسوالی های تخار بخصوص خواجه بهاوالدین این عمل پیاده شده است.

۸- گروه های تبلیغی مثل پاکستان دسته دسته به خانه ها و سرک ها مردم را به مساجد دعوت کرده همین گپ های "شورای علما" را تبلیغ می کنند و به شکل همان امربالمعروف و.... رژیم قرنزده ی طالبان.

درتخار و ولایات همجوارش امسال خشکسالی خطرناکی در حال وقوع است، اکثر زمین ها این مناطق بصورت للمی کشت و زرع می گردند که هر دهقان صد ها سیر گندم، جو، نخود، زغیر وغیره را در زمین ها پاشیده اند و مصارف گزاف را جهت قلبه کردن و غیره متقبل شده که نباریدن به موقع باران همه دهاقین را مشوش ساخته و گراف فقر را بالا و بالا تر خواهد برد از همین سبب است که در پیشانی مردم آثاری از سرور و خوشی دیده نمیشود، برای مالداران هم وضع ازین بدتر است زیرا دشت ها خشک و بدون علف به پریشانی آنان بیشتر از دهقانان می افزاید . "شورای علما" از وضع نا بسامان طبیعی استفاده کرده آنرا نتیجه غضب خداوند میخوانند، می گویند چون موسیقی می شنوید و میله نوروزی می کنید و بزکشی و ده ها عمل خلاف شریعت را انجام میدهید و از اسلام دور شده اید که خداوند غضب خود را نثار شما کرده است، پس طبق نظر "شورای علما" رفتار نمایید که خداوند غضب خود را از شما دور کند.

در نتیجه تا زمانیکه این معجون ملا- مافیایی و طالب زده امریکایی بنام حکومت برگرده های زخمی مردم بیدفاع تخار و سایر ولایات حاکم است هیچ تغییر مثبت را در زندگی مردم مان نمی تواند نظاره کرد و هر روزدر پهلوی فقر، غربت ، تجاوز به دختران و مادران، کشتار، معیوب، معتاد، جهالت و غیره بلای بر بلایای دیگر افزون میگردد. پس گله گذاری و بنا شکوه سردادن از این دولتمردان خود فروخته، "حقوق بشر" ، "سازمان ملل" ، "جامعه مدنی " و" ناتو" که در لجن فساد تا فرق غرق اند خواب و خیالیست که مردم ما نباید فریب اش را بار دیگر بخوردند و دروازه های "امداد" را به نشان استدعا و استمداد بکوبند زیرا مست شدن دوباره جنایت کاران یکی از دست آوردهای نحس این "امدادگرایان دموکراسی طلب "است. فقط بسیج وتظاهر همگانی در برابر نابرابری ها تحت رهبری تشکل آگاه پاسخ گوی این همه مصایب بی درمان است وبس.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 118 نفر