خیزش مردم علیه بشیر قانت گلبدینی در چاهآب
- رده: گزارشها
- نویسنده: پروین
- منتشر شده در دوشنبه، 11 سنبله 1398
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﻼﻡﺣﺴﯿﻦ ﺟﻨﺪﯼ، ﺧﻮﺍﻫﺮﺯﺍﺩﻩ ﺑﺸﯿﺮ ﻗﺎﻧﺖ ﮔﻠﺒﺪﯾﻨﯽ مرکز ولسوالی ﭼﺎﻩﺁب تخار ﺭﺍ ﺗﻮﺳﻂ موشک و ﻫﺎﻭﺍﻥ مورد هدف قرار داده ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﮐﺸﺘﻪ ﻭ ﺯﺧﻤﯽﺷﺪﻥ ﺩﻩﻫﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ بیگناه ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. دولت بهطور ﻋﻤﺪﯼ ﻧﻈﺎﺭﻩﮔﺮ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ منطقه بوده و از ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺭﻭﺯ بدینسو ﺗﻤﺎﻡ ﺩﮐﺎﻥﻫﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ مرکز ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺳﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ میباشد. ﺷﻤﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎ ساحه ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻩ و ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺍﻣﻦ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.
ﻣﻠﻨﮓ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺷﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺤﻞ میگوﯾﺪ:
ﻭﻟﺴﻮﺍﻟﯽ ﭼﺎﻩ ﺁﺏ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻭﻟﺴﻮﺍﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻭﺭﺍﯼ ﮐﻮﮐﭽﻪ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻗﺮﯾﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ در این بازار جمع شده و به داد و ستد میپرازند ولی اکنون به شهر ارواحی مبدل شده است.
«ﺑﺸﯿﺮ از ﻃﺎلبان کمک ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ و حالا در دورادور خانهاش هستند. ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﯽکند و در فکر مردم نیست. همه ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ استیم. به ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﻧﻔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ شدهاند. ﭘﻨﺞ ﺷﺶ ﻧﻔﺮ ﺩر ﻗﺮﯾﻪ ﺗﺨﻦﺁﺑﺎﺩ توسط توپهای بی.ام-۱ بشیر ﮐﺸﺘﻪ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪهاند، اما حکومت ﺧﺎﻣﻮشی اختیار کرده و خود را بیطرف میگیرد.»
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﯾﺶﺳﻔﯿﺪﺍﻥ چاهآب ﮐﻪ ﻧﻮﺍﺳﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ میگوید:
«ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﮐﯽ ﺳﺮ ﺧﻢ ﮐﻨﯿﻢ؟ ﻧﻪ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭد ﻭ ﻧﻪ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ! ﺗﺒﺎﻩ ﺷﺪﯾﻢ و ﺩﺭ ﮔﺮفتیم! ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﺍﮐﻪ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻟﭽﮏ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﺵ ﺭا ﺑﺸﯿﺮ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ و ﺑﻪ شهر ﺭﺍﮐﺖ میﺯﻧﻨﺪ.»
ﻫﺎﺟﺮﻩ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺭﺍﮐﺖﭘﺮﺍﮐﻨﯽﻫﺎﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺸﯿﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ.
ﺳﺎلهاست ﮐﻪ ﺑﺸﯿﺮ ﻗﺎﻧﺖ ﻭ ﺳﮕﺎﻥ ﻫﺎﺭﺵ ﺩﻧﺪﺍنهای ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﯾﺪﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻼﻑ ﻣﯿﻞ ﺍینان ﮔﺎﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ، توسط این جانیان به قتل میرسد. ﺑﺸﯿﺮ ﻗﺎﻧﺖ ﻭ ﻫﻤﺪﺳﺘﺎﻧﺶ مانند ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺣﺴﻦ گلبدینی ﮐﻪ برای پیشبرد ﭼﻮﺭ ﻭ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﻭ ﻗﺎﭼﺎﻕ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ خود، ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﻤﺎﯾﺖ میکند ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻭﻟﺴﻮﺍﻟﯽ ﺩﺷﺖ ﻗﻠﻌﻪ را ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭش ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﯾﻦ ﺟﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ جهت ﻗﺎﭼﺎﻕ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ، ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﯽ تلا و ﺍﺯﺑﯿﻦﺑﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺣﺸﯽ ﺗﻔﻨﮓ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ، با طالبان ﺗﻔﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ولسوالی ﻣﺴﻠﺢ ﻭ ﺣﻤﺎﯾﺖ میکند. برای ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ، ﻣﺮﺩﻡ علیه ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ ﺍﯾﻦ جانی ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽﻫﺎﯼ ﮔﺴﺘﺮﺩه ﺯﺩﻩاﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺪﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭ بوده ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ کرده است. ﺍﯾﻦ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﺎﻋﺚ گردیده ﺗﺎ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺤﻞ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﻧﯽ و سرگروپهایش ﻣﺴﻠﺢ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺿﯿﺎﺍﻟﺪﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻮﺩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪتها به وﻃﻦ برگشته ﻭ ﺩﺭ ۱۷ جوزای ۱۳۹۸ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺸﯿﺮ به قتل ﺭﺳﯿﺪ.
مردم محل که از ستم بشیر قانت خونخوار و آدمکشانش به ستوه آمده ﺍﻣﺮﻭﺯ دست به دست هم داده و مسلح شدهاند که به «یاغیها» مشهور گردیدهاند. در آغاز، «یاغیها» ﺑر ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺸﯿﺮ ﻗﺎﻧﺖ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ آن ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺼﺮﻑ ﺷﺎﻥ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﻨﮕﺮ ﺳﺎﺧﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺸﯿﺮ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺷﻬﺮ ﻣﺘﻮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. بشیر قانت گلبدینی که اکنون در کابل نشسته، از همانجا به حمایت و اکمال تفنگداران وحشیاش ادامه میدهد، اما «یاغیها» چند تن از سرگروپهای بشیر به نامهای محمود پایشافی، احمد بروت و عبادالله را کشتهاند. در ضمن، یکی دیگر از سرگروپهای این جانی به نام رییس عبدالاحد که در قساوت نامی بود را دستگیر و به مقعدش سیخ داغ را داخل کردهاند که اکنون در شفاخانه ولایتی تالقان بستر است. گفته میشود که یکی از شیوههای شکنجههای رییس عبدالاحد این بود که بر شانههای قربانیانش سوار میشد و آنان را وادار میکرد که راه بروند.
به گفته مردم محل، بشیر از شهر بزرگ و ینگی قلعه طالبان را طلب کرده تا از او دفاع کنند و حالا مرکز ولسوالی در دست هیچ جناحی نیست ولی توسط سه نیرو («یاغیها»، طالبان و افراد بشیر قانت، نیروهای دولتی) در محاصره قرار دارد.
نباید فراموش کرد که روزی رسیدنیست که مردم نه تنها در چاهآب بلکه در هر نقطه افغانستان به پا خواهند شد و سرزمین ما مملو از یاغیهایی خواهند بود که سیخ درد و رنج و تنفر مردم نگونبخت ما را به ماتحت هر یک از این جانیان فرو خواهند کرد.