دیداری با بیجاشدگان قندوز در حاجی کمپ مزار
- رده: گزارشها
- نویسنده: شریفه
- منتشر شده در جمعه، 30 میزان 1395
درد و رنج کندز خونین را میشود از پناهندگان کندزی که دلبندان شان را از دست داده و به ولایات دیگر بشمول مزار پناه آورده اند، بخوبی درک کرد. بیشتر بیجاشدگان در حومه میدان هوایی شهر مزار در ساحهای به نام حاجی کمپ جابجا شده اند. این کمپ به حیث یک مکان موقت جهت آموزش حجاج در نزدیکی میدان هوایی تاسیس شده بود بنا برای بودباش خانوادهها حداقل امکانات زندگی را نیز در خود ندارد. بخصوص نبود تشنابهای کافی، برای زنان مشکلات فراوانی به همراه دارد.
تعداد فامیل هایی که الی ساعت ۴ عصر ۲۰ میزان ۱۳۹۵ درین کمپ داخل شدند، به بیش از ۱۲۰۰ میرسند که مجموعا حدود ۷۲۰۰ تن میشوند. بیشتر باشندگان این کمپ را زنان و کودکان تشکیل میدهند و این رقم در حال افزایش است. تعداد زیادی هم در خانههای دوستان و نزدیکان شان در بلخ جابجا شده اند.
خانوادههایی که داخل شهر مزار میشوند در کمربند شهر از طریق ریاست مهاجرین یک تکت جهت دریافت کمک برای شان داده میشود که تعداد افراد فامیل نیز در آن درج میشود. ولی جمع وسیع از مردمی را که ملاقات کردیم شکایت داشتند که باوجود اخذ تکت، هیچگونه کمکی برایشان صورت نگرفته است. رحمت یکی از این افراد گفت: «ما ۵۰۰ نفر در سیدآباد شهر در خانهها جا گرفتهایم و سه روز میشود که به این کمپ میآییم تا به این بیجاشدگان کمک کنند اما کسی به صدای ما گوش نمیدهد.»
در کمپ خبری از کمکهای دولت نیست و صرفا نمایندگانی از ریاست مبارزه با حوادث این افراد را در دروازه ثبت میکردند و بس.
کمک هایی که تا حال صورت گرفته به هیچ صورت کافی نبوده و آنچه تا کنون به آنان رسیده از سوی تاجران و تعدادی از موسسات غیردولتی بوده است. ناگفته نباید گذاشت که این کمکها برای یک تعداد از مسوولین گاو شیری است. قرار حکایتهایی که از بعضی بیجاشدگان شنیدیم، از گاو غدودی هم به آنان نمیرسد و بعضی افراد از شهر مزار زیر نام بیجاشده آورده شده به آنان داده میشود. اکثر کسانی را که ملاقات کردیم میگفتند ما هیچ چیزی از دولت نمیخواهیم، فقط در ولایت ما امنیت برقرار شود که هرچه زوتر به خانه خود برگردیم و خود با آبله دست زندگی را به پیش ببریم.
زهرا، خانمی است که با دو کودک ۵ و۶ سالهاش به این کمپ پناه آورده است. او شرح داد که دو شب میشود بالای اطفالش چادری خود را انداخته آنان را از سرما حفظ کرده است. او به کمککنندهها عذر میکرد که یک کمپل برایش داده شود.
جنگ طالبان، راکتپرانی و بمباردمانهای پیهم دلیل عمده بیجاشدن این مردم است. مومن یکی از باشندگان قندوز از شدت جنگ برای ما گفت که دو شب را در تنور سپری کرده بود چون در خانه پناهگاهی نداشت. او روز سوم مجبور میشود همه چیزش را رها کرده برای نجات جانش فرار نماید. اکثریت مردم با پرداخت کرایههای گزاف قادر شده اند قندوز را ترک گویند و میگفتند اگر چند روز بعد وضع بهتر شود کرایه بازگشت به کاشانه شان را ندارند.
کمک های صحی نیز ناچیز بوده «سره میاشت» و ریاست صحتعامه بلخ با چند قوتی ادویه میخواستند این تعداد وسیع را معالجه کنند. تعدادی مدعی شدند که ادویه تاریخ تیرشده به آنان داده شده است که اگر جنگ ما را نکشت این دواها خواهند کشت.