ترویج بنیادگرایی و جهالت در موسسات تعلیمی ننگرهار

ترویج بنیادگرایی و جهالت در موسسات تعلیمی ننگرهار

معارف و تعلیم و تربیه ستون حیاتی هر جامعه است. ملتی مسلح با دانش قادر است در پیشرفت سرزمین خویش نقش ارزنده ایفا نموده و راه را برای سعادت آن جامعه هموار کند ولی مردمی که در راس وزارت‌ها و ریاست‌های معارف و تحصیلات عالی شان افراد ارتجاعی، بنیادگرا، ضد ترقی و ضد زن قرار داشته باشند، به سادگی توسط جنایتکاران و ستم‌پیشگان فریفته و تحمیق می‌شوند. افغانستان نیز کشوریست که معارف آن با گند بنیادگرایی، ارتجاع و جهالت مالامال گشته وظیفه اصلی‌اش را که پخش روشنایی و انسانیت است از یاد برده است. مشت نمونه خروار، مثال‌هایی را از وضعیت اسفناک پوهنتون و مکاتب ولایت ننگرهار یادآور می‌شویم.

الله داد رییس معارف ولایت ننگرهار مربوط حزب اسلامی افغانستان که از تقرر هر معلم در مکاتب مختلف از ١٠٠٠٠ افغانی الی ۵٠٠٠٠ افغانی رشوه می‌گیرد.
الله داد رییس معارف ولایت ننگرهار مربوط حزب اسلامی افغانستان که از تقرر هر معلم در مکاتب مختلف از ١٠٠٠٠ افغانی الی ۵٠٠٠٠ افغانی رشوه می‌گیرد.

چنانچه اکثریت ادارات دولتی ننگرهار در چنگال حزب منفور اسلامی است بخش معارف و تحصیلات عالی این ولایت نیز از گزند آن در امان نیست. در پوهنتون ننگرهار به جای تدریس علوم معاصر و تکنالوژی‌ قرن ۲۱، مغز محصلان با افکار جاهلانه، تندرو و ضد زن آغشته می‌شود. با ورود به این نهاد تحصیلی، فضای یک مدرسه و یا مرکز طالبان به وضاحت احساس می‌شود: اکثریت محصلان با ریش‌های انبوه و پاچه‌های بلند دیده می‌شوند؛ انگشت‌شمار دختران محصل با چادری و یا حجاب‌های سیاه در صنف حضور می‌یابند؛ مرجعی به نام «شورای مسجد» تمامی برنامه‌ها و طرح‌ها را ترتیب و تنظیم می‌کند. این شورای متشکل از طالبان و افراد وابسته داعش و حزب اسلامی، وظیفه کنترول و نظارت بر محصلان و استادان را به عهده داشته و از تمامی محصلان تازه‌وارد دعوت می‌شود تا به این شورا بپیوندند. آنانی که این دعوت را نپذیرند و یا از مقررات آن سرپیچی کنند، در امتحانات با ناکامی مواجه شده و حتی مجبور به ترک پوهنتون می‌گردند. استادان نیز حق و جرئت ندارند که اعضای «شورای مسجد» را ولو هرقدر صاحب نمرات پایین باشند، ناکام ابلاغ کنند.

تعداد کثیری از محصلان پوهنتون ننگرهار با طالبان و حزب اسلامی و داعش کار می‌کنند.
تعداد کثیری از محصلان پوهنتون ننگرهار با طالبان و حزب اسلامی و داعش کار می‌کنند.

یک تن از محصلان این پوهنتون که نخواست نامش ذکر شود گفت:

«تعداد کثیری از محصلان به حمایت از طالبان و حزب اسلامی و داعش کشانیده شده اند. پارسال اینان به دفاع از طالبان و داعش به شعار سر دادن، شعارنویسی بر دیوارهای پوهنځی‌ها و تظاهرات پرداختند. استادان و مقامات ننگرهار نیز آنان را می‌شناسند ولی هیچ کاری در برابر شان انجام نمی‌دهند.»

در جو این پوهنتون مخصوصا برخورد با زنان غیرانسانی است. مردان چه محصل و چه استاد، دختران را توهین و تحقیر کرده و بار بار گوشزد می‌کنند که جای زن در خانه بوده و به تحصیل اصلا نیازی ندارند.

در جو این پوهنتون مخصوصا برخورد با زنان غیرانسانی است. مردان چه محصل و چه استاد، دختران را توهین و تحقیر کرده و بار بار گوشزد می‌کنند که جای زن در خانه بوده و به تحصیل اصلا نیازی ندارند.

نازیه (نام مستعار) فارغ‌التحصیل پوهنځی شرعیات از دوره تحصیل خویش خاطرات تلخی دارد که هرگز فراموش نمی‌تواند. او یکی از روزها را چنین به یاد دارد:

«روز امتحان بود. همیشه دامن دراز می‌پوشیدم ولی در آن روز پیراهنم اندکی کوتاه بود و بخاطر پوشاندن پاهایم چادری را به دور خود محکم پیچ دادم. استادی به نام حاجی برکت پرسید که چرا چادریم را دور خود پیچانده‌ام. وقتی در پاسخ گفتم بخاطر پاهایم، یکباره با عصبانیت و دشنام گفت: "دختران حق ندارند به پوهنتون بیایند و درس بخوانند. شما درس می‌خوانید تا در موسسات کار کنید و دالر بگیرید...." و سخنان رکیک دیگر. در ختم امتحان اجازه نداد تا بیرون شوم و خواست اول پارچه مرا ببیند. با آن که من ۷۵ نمره گرفته بودم ولی آنرا ۵۰ نوشت و گفت که ۲۵ نمره را به دلیل کوتاه بودن پیراهنم کم کرده است.»

لیست استادان اخوانی و حزبی پوهنتون ننگرهار
برای دونلود روی لینک زیر کلیک کنید:


مولوی شریف رحمانی از استادان پوهنتون ننگرهار، شخص زنباره و عیاش است که سه همسر دارد. در میان محصلان شایعه است که اگر روی دختری لچ باشد، این عالیجناب خود را حق می‌دهد تا دستمال شانه‌اش را به سر آن دختر انداخته و به‌اصطلاح وی را به عقد خود در‌آورد. به همین اساس همه از او متنفر بوده و هرگاه وی داخل صنف ‌شود، دختران روی خود را کاملا می‌پوشانند.

فرشته (نام مستعار) محصل ادبیات پوهنتون ننگرهار نیز از برخورد زشت استادان و محصلان شاکی است. او می‌گوید:

«در پوهنتون ننگرهار دختر بودن خود جرم بزرگیست. او حق ندارد با همصنفی‌های پسرش صحبت کند و یا از آنان نوت و چپتر طلب کند.

روزی در پوهنتون برنامه ادبی و شعرخوانی بود، اعلان شد که هر کی خواهان خواندن شعر و یا مطلب ادبی باشد می‌تواند ثبت نام کند ولی شعر و مطلبش را باید کمیته مربوطه بررسی کند تا جنبه سیاسی نداشته باشد. من خواستم شعری را دکلمه کنم که با عکس‌العمل سخت همصنفی‌هایم روبرو شدم. آنان سرسختانه استدلال می‌نمودند که بعنوان یک دختر نباید جلو مردان بایستم و شعر بخوانم چون شنیدن صدای من حرام است و غیره. ولی من پافشاری کردم و بالاخره شعر خود را دکلمه کردم. با آن که تا امروز هم از طعنه شنیدن‌ها رهایی نیافته‌ام.»

ن.ی یکتن از محصلان دختر در پوهنځی شرعیات می‌گوید:

یکتن از محصلان دختر: «در یکی از آخرین امتحانات سوالی آمده بود که بعد از فراغت چی خواهید کرد. به علت جو حاکم ترس همه نوشته بودند که مدرسه ‌ساخته و به دختران قرآن تدریس می‌کنیم. چند تنی که مثلا نوشته بودند وظیفه می‌گیریم و مصدر خدمت به جامعه می‌شویم، با ناکامی مواجه شده و پس از عذر و زاری زیاد ۵۰ نمره بدست آوردند.»

«در یکی از آخرین امتحانات سوالی آمده بود که بعد از فراغت چی خواهید کرد. به علت جو حاکم ترس همه نوشته بودند که مدرسه ‌ساخته و به دختران قرآن تدریس می‌کنیم. چند تنی که مثلا نوشته بودند وظیفه می‌گیریم و مصدر خدمت به جامعه می‌شویم، با ناکامی مواجه شده و پس از عذر و زاری زیاد ۵۰ نمره بدست آوردند.»

ن.ی در ادامه می‌افزاید:

«در روز دفاع مونوگرافم حاجی برکت نیز اشتراک داشت. قبل از اینکه من به دفاع شروع کنم استاد برکت برایم گفت: "باید به تمامی استادان شرعیات (۳۹ تن) جوس بیاوری چون پس از بدست آوردن دیپلوم تو وظیفه ‌گرفته و معاش دالری اخذ می‌کنی." من پول زیاد نداشتم. گرچه استادان دیگر مداخله کرده و گفتند خیر است دختر یتیم است و پول ندارد ولی برکت قبول نکرد و پافشاری داشت که باید حتماً جوس بیاورم. بالاخره یکی از استادان که دانست من پولی برای خرید جوس ندارم، ۳۰۰۰ کلدار برایم داد. وقتی حاجی برکت این صحنه را دید عصبانی شده گفت که حاضر نیست در این دفاعیه بنشیند و باید کسی دیگری به جایش بیاید. من هم ناچار شدم تا از استاد دیگری بخواهم در جلسه دفاعیه‌ام شرکت کند.»

وضعیت تعمیر و حفظ‌الصحه پوهنتون ننگرهار بشدت ابتر است. با آن که صفایی به هیچ وجه مراعات نمی‌شود و دیوارها شاریده و نمناک بوده و دهلیزها تاریک و پر از کثافات اند ولی بجای رسیدگی به این مسایل، دولت در صحن پوهنتون سه مسجد اعمار نموده تا شوراهای بیشتر فعال گشته و پخش افکار تندرو و بنیادگراپسند ساده‌تر ادامه یابد!
وضعیت تعمیر و حفظ‌الصحه پوهنتون بشدت ابتر است. با آن که صفایی به هیچ وجه مراعات نمی‌شود و دیوارها شاریده و نمناک بوده و دهلیزها تاریک و پر از کثافات اند ولی بجای رسیدگی به این مسایل، دولت در صحن پوهنتون سه مسجد اعمار نموده تا شوراهای بیشتر فعال گشته و پخش افکار تندرو و بنیادگراپسند ساده‌تر ادامه یابد!

مردان نباید در پوهنتون پتلون بپوشند و فقط با پیراهن و تنبان اجازه ورود به صنف را دارند. اگر محصلی با پتلون دیده شود، توسط استادان جاهل هم به شدت توهین می‌شود و هم ناکام.

وضعیت تعمیر و حفظ‌الصحه پوهنتون بشدت ابتر است. با آن که صفایی به هیچ وجه مراعات نمی‌شود و دیوارها شاریده و نمناک بوده و دهلیزها تاریک و پر از کثافات اند ولی بجای رسیدگی به این مسایل، دولت در صحن پوهنتون سه مسجد اعمار نموده تا شوراهای بیشتر فعال گشته و پخش افکار تندرو و بنیادگراپسند ساده‌تر ادامه یابد!

وضعیت در مکاتب به مراتب وخیم‌تر از پوهنتون است. در مکاتب دولتی از فضای تعلیم و تربیه نشانی نیست. مثلا در روزهای مسابقات کرکت شاگردان اکثرا به مکتب نمی‌روند و یا معلمان حاضر به تدریس نبوده و در موبایل و رادیو به کرکت گوش می‌دهند.

وضعیت در مکاتب ننگرهار به مراتب وخیم‌تر از پوهنتون است. صنف‌ها بیشتر به مسجد می‌مانند. در تمام دیوارها تنها آیت و حدیث نوشته است.
وضعیت در مکاتب ننگرهار به مراتب وخیم‌تر از پوهنتون است. صنف‌ها بیشتر به مسجد می‌مانند. در تمام دیوارها تنها آیت و حدیث نوشته است.

صنف‌ها بیشتر به مسجد می‌مانند. در تمام دیوارها تنها آیت و حدیث نوشته است و با آن که هر مکتب حداقل یک مسجد دارد، شاگردان مکلف اند در داخل صنف و جریان ساعات درسی نیز نماز بخوانند. پول جای‌نماز، ترقی‌تعلیم، حاضری، رنگ تعمیر مکتب، نهال‌شانی و غیره منظما از شاگردان اخذ می‌شود اما شاگردان این مکاتب ادعا دارند که همه‌ی این پول‌ها را استادان به جیب می‌زنند.

گرچه تعلیم و تربیه برای هر ملتی نقش کلیدی را دارد که در را به سوی ترقی، شکوفایی، استقلال و رهایی باز می‌کند اما وضعیت رنج‌آور در کشور ما باعث شده تا جوانان ننگرهار، همانند سایر ولایات با افکار پوسیده و ارتجاعی پرورش یافته و افغانستان عمیق‌تر از هر نقطه دیگر دنیا در گودال بنیادگرایی و تروریزم فرو رفته و با ادامه آن سرزمین ما کماکان طعمه آسان و آماده اشغالگران و نوکران شان باقی بماند.

 با آن که در ننگرهار هر مکتب حداقل یک مسجد دارد، شاگردان مکلف اند در داخل صنف و جریان ساعات درسی نیز نماز بخوانند.
با آن که در ننگرهار هر مکتب حداقل یک مسجد دارد، شاگردان مکلف اند در داخل صنف و جریان ساعات درسی نیز نماز بخوانند.

این وضعیت در سیستم تعلیم و تربیه کشور تصادفی نبوده بلکه برنامه‌شده از جانب امریکا و غلامانش بر ملت تحمیل می‌شود. بی‌مورد نیست که فاروق وردک گلبدینی سالهای سال در راس وزارت معارف گماشته می‌شود که با مکاتب و معلمان و شاگردان خیالی معارف کشور را به سوی تباهی سوق دهد.

شاعر، نویسنده و هنرمند آزادیخواه ایران، سعید سلطانپور در اثر ماندگارش «نوعی از هنر نوعی از اندیشه» سیاست استعمار درین زمینه را اینچنین گویا بیان می‌دارد:

«...تنفس‌ در فضای‌ آلوده‌ و خفه‌ی‌ درس‌، حنجره‌ی‌ جوان‌ امروز را سوزانده‌ است‌ تا عملكرد اكنون‌ و بویژه‌ آینده‌ی‌ ارتجاع‌ در جهت‌ ربودن‌ سرمایه‌های‌ عمومی‌ جامعه‌ بدون‌ خطر و به‌ سهولت‌ ممكن‌ شود. وقتی‌ دبستان‌ها زیر توده‌های‌ پوسیده‌ی‌ درس‌ ـــ مشق‌ ماشینی‌، تعلیمات‌ خرافی‌ در زمینه‌ی‌ دین‌ و جامعه‌، علم‌الاشیاء ساكن‌ و دینی‌، انشاء و دیكته‌ی‌ تكراری‌، داستان‌های‌ مردود قدیمی‌، تعلیم‌ مكانیكی‌ خدا و... و میهن‌ مدفون‌ شوند، در واقع‌ فرهنگ‌ آینده‌ی‌ سرزمین‌ ما دچار تباهی‌ و تحقیر شده‌ است‌ و هنگامیكه‌ فرهنگ‌ یك‌ ملت‌، فرهنگ‌ تحمیلی‌ بیگانگان‌ شد و از تحرك‌ و تنوع‌ و ملیت‌ بركنار ماند و مطیع‌ و بازی‌پرست‌ و خیالباف‌ و منزوی‌ گردید، دیگر از مفهوم‌ مترقی‌ و آینده‌ساز ملیت‌ چه‌ می‌ماند؟ ملت‌ همچون‌ امروز و حتی‌ تسلیم‌تر، در برابر دزدان‌ رسمی‌ جهان‌، سكوت‌ می‌كند و غارت‌ زده‌ برجای‌ می‌ماند و چشم‌ به‌ دروازه‌ های‌ صدور ملی‌ می‌دوزد و نظاره‌گر غارتی‌ عظیم‌ می‌شود.»

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 51 نفر