مردم قریه بالادوری زیر بار وحشت عذاب میکشند
- رده: گزارشها
- نویسنده: نور احمد
- منتشر شده در جمعه، 02 دلو 1394
بالادوری و قریههای همجوار آن که کمتر از ١٠ کیلو متر با شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان فاصله دارند و مردمش زراعتپیشه و مالدار هستند در کنار اینکه در فقر و بینوایی به سر میبردند حالا در چنگال طالبان درنده گیر افتاده اند و هر لحظه امکان آن است که مرگ به سراغ شان بیاید. این مرگ یا از مرمی طالب است و یا از هاوان و راکت دولت.
از دو ماه بدینسو طالبان در این قریه حاکمیت عام و تام دارند. راههایی که بالادوری و قصبات پایینتر از آن را به جاده عمومی وصل میکنند از سوی طالبان مسدود و پلها تخریب گردیده اند. طالبان با رینجرهای پولیس که به «غنیمت» گرفته اند در قریه گشت و گذار میکنند و با صدای بلند ترانههای طالبان را پخش میکنند. پس از ٩ شب مردم نمیتوانند از خانههای شان بیرون شوند و مجبور اند به نوبت سه وقت نان و آب وحشیان طالب را فراهم کنند.
باشندگان قریه از این وضعیت دردناک به ستوه آمده اند. اکثر اوقات بین طالبان و اربکیها درگیری صورت میگیرد که مردم عام تلفات میدهند. به گفته مردم محل تا کنون یک طالب حتی زخم سطحی نبرداشته است. تمامی مردم این قریه که زراعتپیشه و دهقان اند با ترس و هراس بالای زمین و فصل خود میروند چون معمولا در طول روز درگیری صورت میگیرد و بازگشت آنان به خانه و فامیل را دشوار میسازد. آنان میگویند اگر در جنگ مردم قریه زخمی شوند در شفاخانههای دولتی تداوی نمیشوند زیرا داکتران میگویند که اینان طالب اند و باید کشته شوند. یک تن که نهخواست نامش ذکر شود گفت: «در قریه بالاتر یک بچه زخمی شد و مردم او را به شفاخانه پلخمری بردند. زخم او بسیار عادی بود و فقط شانه او صدمه دیده بود ولی داکتران به او پیچکاری تزریق کرده او را کشتند. چون ما مردم دهقان هستیم و کالای ما هم چرک و گِلآلود میباشد دولتیها میگویند که قواره اینان به طالب میماند و باید تداوی نشوند.»
یک تعداد مردم خانههای شان را ترک گفته به شهر فرار نموده اند. ترس در چهره اطفال معصوم از دور نمایان است. آنان در سن و سال خرد به جای اینکه چیز مثبت بیآموزند تمام روز قصههای جنگ طالب و اربکی میکنند. طالبان با چهره پوشیده و نقاب به رخ کشیده با دریشی پلنگی بالا و پایین میروند. تعداد شان اندک است ولی دولت در این دوماه قادر نشده و یا نخواسته آنان را سرکوب کند. از طرف شب طالبان با رینجرهای شان به سرک عمومی میروند و در تانک تیل دولتی موترهای شان را پر کرده بیخیال دوباره به قرارگاههای شان برمیگردند. در این قریه معمولا بدنامترین افراد تفنگ طالب را بر شانه انداخته اند. آنانی که به طالب شدن تن سپرده اند یا مفعول نامدار منطقه هستند و یا دزد و لومپن. اکثریت مطلق مردم در کنار تنفر از طالبان، از دولت هم به شدت ناراض هستند به همین خاطر طالبان توانسته اند جای پایی برایشان دست و پا کنند.
سیدآغا ١٨ ساله ولد یارمحمد که محصل سال اول پوهنځی تعلیم و تربیه پوهنتون پلخمری بود در درگیری میان طالبان و دولت شهید شد.
چندی قبل طالبان همین قریه توانستند در ١٠٠ متری پوسته اربکیها، ولسوال بورکه را بکشند و رینجر و سلاح و مهامات وی را با خود ببرند. اربکیها از ترس جان شان یک مرمی هم فیر نکردند. همین چند روز قبل قومندان طالبان به نام ملا منصور به قومندان اربکیها نامه فرستاده و در آن یادآوری نموده بود اگر به افراد وی ضرر برسد خانهاش را به آتش خواهد کشید. شبکههای مخابراتی نیز پس از ٥ شام الی ٧ صبح خدمات شان را به حکم طالبان قطع میکنند. در این دو ماه دولت یکبار بخاطر سرکوب طالبان این قریه دست به کار شد که در آن هم فقط مردم تلفات دادند.
سیدآغا ١٨ ساله ولد یارمحمد که محصل سال اول پوهنځی تعلیم و تربیه پوهنتون پلخمری بود در درگیری میان طالبان و دولت شهید شد. او در سال ١٣٩٣ از مکتب فارغ شده قصد ادامه تحصیلات عالی را داشت. او در کنار آموزش مشغول دهقانی بود و حین کار و خانهسازی گلوله هاوان در کنارش اصابت نموده به شهادت رسید.
باشندگان قریه میگفتند از این وضعیت سخت به تنگ آمده اند و اگر در این فصل زمستان طالبان سرکوب نشوند بهار خونین در انتظار مردم است چون طالبان تلاش دارند تا در فصل سرما خود را حفظ کنند.