یلماز گونای، فلمساز مبارز و تسلیمناپذیر
- رده: هنر و ادبیات
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در سه شنبه، 25 سرطان 1392
در چند سال گذشته تعدادی از سینماگران افغانستان، در مافیاییترین و دربدرترین کشور جهان فلمهایی بیرون دادهاند که تقریبا تمامی آنها در سطح پایینتر از فلمهای پشاوری، بیمایه، ضدهنری و مبتذل اند. مضمون این فلمها عمدتا به درد دولت پوشالی و اشغالگران و جنایتکاران میخورند و نه مردمی که در زنجیر های ستم و بیعدالتی اسیر اند. متاسفانه در افغانستان تا کنون هیچ فلمساز آزاده و ستمستیز ظهور نکردهاست که آثارش «دست نهادن به جراحات شهر پیر» باشد درحالیکه در سایر کشورهای با دولتهای استبدادی شخصیتهای شرافتمند و مبارزی برخاسته با فلمهای شان به جنگ سیاهی رفتهاند. یکی از این گونه فلمسازان بزرگ و آزادیخواه که کارهایش نقش مهمی در بیداری مردم و پیکار علیه ستمگران ادا نموده است یلماز گونای میباشد.
یلماز گونای (Yilmaz Güney) در سال ١٩٣٧ در روستایی نزدیک شهر آدانای ترکیه در خانوادهی کردی به دنیا آمد. نام اصلیاش یلماز پوتون بود ولی بعدا تخلص «گونای» را برگزید که به دری «جنوب تسلیمناپذیر» معنی دارد که آن را با الهام از مقاومت کردها در جنوب کشور بر ضد سیاستهای شونیستی دولت ترکیه برگرفته است. پدر و مادرش برای کار در مزرعههای پنبه به شهر آدانا مهاجرت کردند. خودش درمیان پنبهکاران کودکی خود را گذراند و این باعث گردید تا بر زندگی آیندهاش نیز تاثیرگذار باشد و در فلمهایش زندگی واقعی و مشقتبار مردمش را بازتاب دهد.
یلماز تحصیلاتش را در حقوق و اقتصاد در پوهنتونهای انقره و استانبول ادامه داد ولی در ٢١ سالگی استعدادش را در فلمسازی یافت و تحت نظر عاطف یلماز، فلمساز نامدار ترکیه که در تربیت اکثر فلمسازان معاصر این کشور نقش داشت، به کار آغاز نمود. در گذشته فلمهای فرمایشی دولتی، جنگی و نمایشنامه های کلاسیک روی صحنه میرفت ولی یلماز گونای و نسل نوین سینماگران، چهره سینمای ترکیه را با فلمهایی که درد و رنج مردم عام را به تصویر میکشیدند، دگرگون کردند. گفته میشود که یلماز بارها همچون نمایشگرهای دوره گرد، تنها با پروجکتورش در میان چادرنشینها میرفت تا به این ترتیب توانسته باشد سلیقهی عمومی مردم را کشف کند.
در نخست یلماز به حیث فلمنامهنویس و بازیگر در فلمها کار می کرد که سالانه بهطور اوسط در ٢٠ فلم ظاهر میشد. در ١٩٦٠ در ترکیه نخستین کودتای نظامی صورت گرفت و دیکتاتوری نظامی تمام کشور را به خفقان کشاند. رییسجمهور و وزیرانش اعدام شدند و هنرمندان روشنفکر رهسپار زندان گردیده و یا در زیر شکنجه جان دادند. در ١٩٦١ یلماز برای نوشتن رمانی به نام «معادلات سهمجهوله» که رژیم آن را کمونیستی و مخالف قانون اساسی کشور خواند، به ١٨ ماه زندان محکوم گردید. اما پس از آزادی، شرکت فلمسازی ترکیه که مربوط دولت بود، دیگر نمیخواست یلماز روی صحنه بیآید، بناً خودش به تولید فلم شروع نمود که در آغاز فلمهای مستند میساخت و بعدها شروع به ساخت فلمهای هنری نمود. بالاخره در ١٩٦٨ شرکت تولید فلم شخصی را تاسیس نمود تا بتواند بدون دغدغه از جانب شرکتهای سینمایی به تولید فلمهایی مطابق میل خود ادامه دهد.
فلم «راه» (Yol) که خفقان و فاشیزم حاکم در ترکیه را به نمایش گذاشته از کارهای ماندگار یلماز گونای میباشد که هرچند جوایز معتبر جهانی را به دست آورد اما در ترکیه تا دو دهه تمام اجازه نمایش نیافت.
پس از ساخت چندین فلم، در ١٩٧٠ یلماز یکی از فلمهای ماندگارش را به نام «امید» (Umut) ساخت که منتقدین این فلم را با «دزدان بایسکل»، مشهورترین فلم نئوریالیستی ایتالیا ساخته ویتوریو دسیکا مقایسه میکنند. در این فلم و چند فلم بعدی اش مانند «مرثیه»، «درد» و «ناامید»، یلماز احساسات مردم ترکیه در برابر فقر و بیچارگی را که دامنگیر اکثریت جامعه است به تصویر میکشد. در فلم مذکور یلماز در نقش مرکزی مرد کردی به نام جبار ظاهر شده که گادیوان است و تمام خانواده بزرگش را از این طریق به مشکل اعاشه میکند و در امید برندهشدن در مسابقه لاتری زندگی میکند. شانههای جبار در زیر بار قرض سنگینی میکند تا این که روزی موتر بنز با گادی او تصادم مینماید و اسبش میمیرد ولی باوجود بیگناه بودنش، پولیس ترافیک او را ملامت میکند و جبار دارایی ناچیزش را در پرداخت به وام دهندگان از دست میدهد. پس از آن جبار در جستجوی ثروت پنهان در صحرا که از یکی دوستانش درمورد آن شنیده، به آنجا میرود ولی یک بار دیگر چیزی به دستش نمیآید و در پایان فلم جبار دیوانه شده و دستانش به سوی آسمانها بلند است. یلماز کوشیده تا در این فلم زندگی روزمره مردم ترکیه را تبارز دهد و به رسم سینمای نئوریالیستی از هیچ بازیگر مسلکی، صحنههای از قبل ترتیبدادهشده برای فلم و نورپردازی مصنوعی استفاده ننموده تا همه چیز را واقعی جلوه داده باشد. فلم «امید» نقطه عطف در تاریخ سینمای ترکیه به شمار میرود که پس از آن فلمسازان متعددی رو به تولید فلمهای سیاسی و اجتماعی آوردند. این فلم به خارج از ترکیه قاچاق گردید و در جشنواره فلم کن به نمایش درآمد. در ابتدا دولت ترکیه اجازه نشر فلم را نداد ولی بعدها با رفع این محدودیت در چندین جشنواره داخلی ترکیه، جوایزی را از آن خود کرد.
در سال ١٩٧٤، یلماز به جرم پناه دادن به شاگردان انارشیست به زندان فرستاده شد و پس از آن بنابر عفو عمومی از زندان آزاد گردید ولی در عین سال به اتهام شلیک به سوی یک قاضی دوباره راهی زندان شد و از آن پس اکثر اوقات عمرش را در زندان سپری نمود. اما میلههای زندان هم نتوانست یلماز را از ادامه هنر مردمیاش باز دارد و او بهطور خستگیناپذیر به کارش ادامه داد و گفت: «شما میتوانید به دستانم دستبند بزنید، جسمم را در سلول بیاندازید ولی افکارم هنوز آزاد اند.»
یلماز در زندان فلمنامههایش را می نوشت و دو همکارش شریف گورین (Serif Gören) و ذکی اوکتن (Zeki Ökten) فلمها را میساختند. گفته میشود که یلماز فلمنامههایش را آنقدر به جزییات مینوشت که میتوان او را همکار کارگردان قبول کرد، بنابر این اکثر این فلمها به نام خودش به بازار آمد. در این مدت از فلمهای مشهوری که توسط یلماز ساخته شده میتوان از «بدبختها» (Zavallılar)، «دوست» (Arkadaş)، «دشمن» (Düşman) و «رمه» (Sürü) نام برد.
یلماز گونای همانند هر هنرمند و روشنفکر آزادیخواه و ستمستیز باربار به بند زندان کشیده شد اما با گفتن این که «شما میتوانید به دستانم دستبند بزنید، جسمم را در سلول بیاندازید ولی افکارم هنوز آزاد اند» رژیم فاشیستی ترکیه را زبون ساخت.
در آخرین مصاحبهاش با «کریس کوچرای»، خبرنگار و نویسنده فرانسوی که مقالات متعدد و کتابی پیرامون کردها نوشته است، در «مجله خاورمیانه» در مورد فلم «رمه» چنین میگوید: «در حقیقت این فلم سرگذشت خلق کرد است اما حتا اجازه نداشتم [از جانب حکومت] در ساخت فلم از زبان کردی استفاده کنم و اگر ما چنین میکردیم همه کسانی که در ساخت آن مشارکت داشتند بازداشت و روانه زندان میشدند.»
باوجود زندانی بودنش، در ١٩٨٠ دولت ترکیه یلماز را برای ساخت فلمهای ریالیستی به صد سال زندان محکوم کرد. فلمهایش ممنوع قرار داده شده از بازار جمعآوری و نابود شدند. سرانجام در خزان ١٩٨١ در جریان مرخصی موقت از زندان به فرانسه فرار نمود.
هنگامی که هنوز در زندان بود، فلم «راه» (Yol) که فلمنامهاش را خودش نوشته بود، ساخته میشد. یلماز رولهای این فلم را با خود به خارج برد و پس از ویرایش آن در سویس، در بهار ١٩٨٢ در جشنواره فلم کن برنده جایزه معتبر «نخل تلایی» شد. این فلم در جشنواره «گولدن گلوب» در امریکا نامزد جایزه «بهترین فلم خارجی» نیز گردید. فلم «راه» شرایط سیاسی و اجتماعی ترکیه را پس از کودتای نظامی در ١٩٨٠ نشان میدهد که تا ١٩٩٩ در ترکیه اجازه نمایش نیافت. قابل ذکر است موسیقی این فلم توسط زلفو لوانیلی (Zülfü Livaneli) که خواننده و آهنگساز فلکلور، سیاستمدار و نویسنده چپ ترکی میباشد، ساخته شدهاست. در این فلم یلماز وضعیت مردم و دولت ترکیه را از طریق زندگی پنج زندانی که از یک زندان نیمه باز برای یک هفته مرخص شده اند، نشان میدهد. در فلم «راه» وضعیت خفقان نظامی، ستم بر زنان و برخورد با آنان حتا بدتر از یک حیوان، فقر و فحشا و قاچاق در ترکیه را به خوبی دید. این فلم فاشیزم حاکم در ترکیه را به تصویر کشیده، بهصورت هنری نشان میدهد که اوضاع عمومی جامعه ترکیه کمتر از درون زندانیهایش مخوف نیست.
در ١٩٨٣ یلماز آخرین فلماش به نام «دیوار» (Duvar) را در فرانسه ساخت که وضعیت اسفبار کودکان و نوجوانان زندانی در زندانهای ترکیه را بیان میداشت. کودکان و نوجوانانی که از بزرگان شان میآموزند تا در مقابل سختیها بر خیزند و بجنگند، علیه یکدیگر توطئه کنند و بر یکدیگر ستم روا دارند. این فلم یلماز نیز به جشنواره فلم کن راه یافت ولی برای ١٧ سال در ترکیه ممنوع قرار داده شد. در عکسالعمل به این فلم، دولت ترکیه حق شهروندی یلماز را از او گرفت و محکومیتش به بیست و دو سال زندان بیشتر افزایش یافت. در جریان ساخت این فلم در جواب به پرسش «کریس کوچرای» که چرا زندان را سوژه فلمش قرار داده، چنین میگوید:
«دو دلیل وجود دارد. اول این که مضمونش به شرایط فعلی ترکیه بسیار مطابقت دارد. سپس، هنوز آماده نیستم در اروپا فلم بسازم.»
آرامگاه یلماز گونای در قبرستان «پرلاشز» پاریس
یلماز در سپتامبر ١٩٨٤ در سن ٤٧ سالگی به علت سرطان معده در پاریس درگذشت و در گورستان «پر لاشز» دفن گردید. یکی از روزنامههای ترکیه مرگ او را چنین اعلام کرد: «فلم تمام شد!» یلماز گونای در بیش از ٩٠ فلم بازیگری نمود و فلمنامه ٢٥ فلم را نوشت یا کارگردانی کرد. در ١٩٩٩ «پرادیپ بیسواس»، فلمساز و منتقد فلم انگلیس هندیتبار، کتابی در مورد زندگی یلماز تحت عنوان «یلماز گونای: جنگجوی سینما» نوشت که در آن بر زندگی پر خم و پیچ یلماز و مبارزه او از طریق فلمهایش میپردازد.
در کشور مافیاییشده ما از فلمهای یلماز گونای در تلویزیونهایش خبری نیست تا مبادا از طریق آنها مردم افغانستان به آگاهی دست یافته همانند ملت مبارز کرد برای حقوق شان برخاسته رژیم فاسد را سراسیمه سازند. در تلویزیونهای مافیای ما تا بخواهی فلمهای تخدیرکننده و ضدهنری هندی پخش میشوند اما از نمایش فلمهای آگاهگرانه شیام بنیگل، ساتیا جیت رای و غیره اجتناب میگردد.
با دیدن فلمهای پرصلابت یلماز میتوان دلایل خیزشهای کنونی مردم ترکیه علیه رژیم مستبد آن کشور را دریافت. وضعیت واقعی ملت ترکیه بخصوص کردها تحت رژیمهای جنایتکار و ضدمردمی را فقط از طریق آثار یلماز میشود دید نه درامههای ماورای مبتذل «عفت»، «پنج خواهر»، «زمان»، «وداع»، «بُعد پنجم»، «وجدان» و غیره که برنامه شده در چینلهای تلویزیونی افغانستان، ایران، پاکستان و کشورهای مختلف خاور میانه پخش میشوند تا مردم را عمیقتر به خواب خرگوشی سوق داده از خیزش و مبارزه به دنیای رویاها بکشانند. بهطور مثال از طریق درامه «دنیای اسرار» تلاش صورت میگیرد که به مردم نگونبخت ما تلقین گردد که به جای کار و تلاش دست روی دست نشسته در فکر معجزه از آسمانها باشند و دل به تقدیر دهند چون در هر کار زشتی که با شما صورت میگیرد، اسراری نهفته است که به خیر شما خواهد بود.
درامههای کثیف ترکی عمدتا با کمکهای مادی امریکا به همکاری دولت ترکیه ساخته شده به زبانهای مختلف ترجمه و بخش میشوند. یکی از این درامههای متعفن «عشق ممنوع» است که به ١٣ زبان ترجمه و در کشورهای آسیای میانه و جنوبی، عربی و اروپای شرقی نشر میگردد. درین درامه با دروغ و نیرنگ نشان داده میشود که همسویی ترکیه با امریکا، این کشور اسلامی را به نماد دموکراسی، آزادی و ثروت افسانوی بدل کرده است. درین درامه برعکس فلمهای گونای، زندان بیشتر به هوتل پنج ستاره میماند و زندانبانان با شما همچون خدمههای هوتل برخورد میکنند.