مکثی بر ماهیت ظاهر طنین با استناد بر نوشته «پرچمی»اش
- رده: مقالات
- نویسنده: فرزاد
- منتشر شده در پنج شنبه، 22 حمل 1392
آرشیو روزنامه «انیس» را مرور میکردم که توجهم به مقالهی سلسله دار تحت عنوان «جنگ "مخفی" سی.آی.ای. علیه افغانستان» به قلم ظاهر طنین در شماره های اوایل سال ١٩٨٤ جلب شد. این روزنامه در آنزمان تحت عنوان «ارگان شورای مرکزی جبهه ملی پدروطن جمهوری دموکراتیک افغانستان» پخش میشد و بلندگوی تبلیغاتی رژیم پوشالی روس به شمار میرفت.
این نوشته از دو نگاه برایم قابل مکث بود. ابتدا از روی آن میشود به میزان عبودیت ظاهرطنین به بادار روسیاش پی برد که مقایسه آن با وضعیت مسخره کنونی او برای درک ماهیت اینگونه روشنفکران ضدمردمی آگاهی بخش است. ثانیا در آن نوشته حقایقی در باره دست اندازی ها و خرابکاری های سی.آی.ای. در کشورما بیان گردیده که امروز نیز کمافیالسابق اما بصورت بیپرده تر و وسیعتر ادامه دارد ولی دیگر ظاهرطنین ها نمیخواهند آنرا ببینند.
بعد از سقوط دولت دست نشانده روس در کشور ما، تعداد زیادی از رهبران ستمکار پرچمی و خلقی قبله شانرا از مسکو به واشنگتن تغییر مسیر داده در خدمت امریکا و سیاست هایش قرار گرفتند، در کشورهای غربی برایشان پناهندگی داده شد و بدینصورت از چنگ دادخواهی ملت نجات داده شدند. این عناصر سابقا «ضدامریکایی» بیش از دو دهه میشود که به پدیده های مرغوب برای امریکا و نهاد های استخباراتیش بدل شده اند تا تجربه سالها مزدوری به شوروی را در خدمت آنکشور قرار دهند. به همین دلیل در اداره پوشالی کرزی تعداد اینچنین عناصر کم نیست.
ظاهر طنین یکی از اینگونه افراد است که از مطبوعاتچی ها و عضو کمیته مرکزی حزب میهنفروشان پرچمی بود اما با سقوط شوروی به خدمت غرب درآمد و حال به مثابه نماینده دایمی دولت فاسد کرزی در ملل متحد، برای مشروعیت و آبرو بخشیدن به اشغال افغانستان و دولتی به مراتب رسوا تر، بیاراده تر و مافیایی جانفشانی دارد.
«نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان نیامده اند که کشور را مورد تجاوز قرار دهند. آنان افغانها را کمک میکنند که از نفوذ القاعده رهایی یابند. آنها افغانها را کمک میکنند که از شر تروریزم رها شوند.»
ظاهر طنین دیروز گلوپاره میکرد که «دوستی افغان ـ شوروی را نمیتوان با هوچی بازی تبلیغاتی درسایه قرار داد. این دوستی عنعنوی از آزمون زمان بدر آمده است»، اکنون از «همکاری دایمی با شرکای بینالمللی» و «جامعه بینالمللی» حرف میزند و سالهاست که در مجامع جهانی از اشغال افغانستان توسط امریکا و ناتو دفاع میکند.
در نوشته یاد شده، او رادیوهای «بی.بی.سی»، «رادیو آزادی»، «صدای امریکا» و غیره را وسایل دروغپراکنی سی.آی.ای. نامیده افشا میکند، اما در سال ١٩٩٥ خودش به همین دستگاه دروغپراکنی پیوست و به وسیله آن به یک مهره بازی استعمار غرب تبدیل شد.
در این نوشته به شرح کمکهای وسیع امریکا به «اشرار» و «نیروهای ضدانقلابی افغانستان» پرداخته مینویسد: «این مصارف گزاف را حکومت ایالات متحده تنها برای قتل و کشتار مردم بی گناه افغانستان متقبل گردیده است.»
اما حالا که خودش جیرهخوار امریکا شده و با دالر کاخ سفید اپارتمان چهارونیم میلیون دالری را در لوکس ترین منطقه نیویارک برای خود و فامیلش خریداری کرده و در دفتر پنج عشاریه چهار میلیون دالری لمیده است، دیگر چشمان و وجدانش را در برابر قتل عام و کشتار نیروهای امریکایی در افغانستان میبندد و در دفاع از امریکا روز و شب نمیشناسد. او دیگر کمکهای سرشار امریکا و غرب به گروه های جنایتکار و پلید اخوانی و تروریست را هم دیده نمیتواند چون نماینده رژیمی متشکل از همین باندهای خونخوار و میهنفروش بوده ماموریت دارد که گندیدگی های آنان را سفیده مالی کند.
و باز مینویسد: «سازمان سیا سعی مینماید تا برخی از عملیات خود را در افغانستان با پرده "سازمان های خیریه! بینالمللی" بپوشاند.»
بسیار واقعی، اما حال دیگر در کنار این سازمان های خیریه، به یک جمع وسیع روشنفکران وجدان باخته و یتیم شده سابقا متمایل به روس نیز دست یافته که آنان را به آسانی و ارزان برای برنامه های ویرانگرانهاش استخدام نموده به کار گیرد.
ظاهرطنین که عضو کمیته مرکزی «حزب دموکراتیک خلق» بود درباره رژیم منفورش میگفت: «انقلاب افغانستان را نمیتوان بزانو در آورد. این انقلاب به نیروی میلیونی زحمتکش کشور اتکا دارد و از پشتیبانی بیدریغ نیرو های صلح و ترقی در سراسر سیاره ما برخوردار است.»
ظاهر طنین که بی.بی.سی. را از رادیوهای دروغپراکنی غرب میدانست خود بالاخره به یکی از مجریان مهمش بدل شد.
اما حالا که آن «انقلاب» پوقانهای اش باد هوا شده، جملات بالا را با تغییرات اندکی در مدح «انقلاب» بی ـ٥٢ امریکا همه روزه تکرار میکند و در خدمت رژیمی قرار دارد که متشکل از همان «اشرار» و «ضدانقلابیون» بنیادگراست که آنها را جاسوس سیا و کاخ سفید گفته افشا میکرد.
جنایات، وطنفروشی ها و پلیدی های چاکران روس به علت وحشیگری و جهالت پیشگی های رژیم های بنیادگرای تنظیمی و طالبی تا حدی به فراموشی سپرده شده و این وضعیت به عاملان آن اجازه داده است که امروز با شرفباختگی تمام اکت دموکرات و انساندوست کرده در بحث ها و نشریات شان خود را برنده میدان وانمود ساخته استدلال نمایند که گویا نسبت به رژیمهای سه دوره بعد آنان بهتر بودند!
برای نسل جوان ما که تجربه مستقیم از پلیدی ها و استبداد بیمثال رژیم های چاکر روس و فاشیزم «اگسا» و «کام» و «خاد» شان نداشته و از زنده به گور کردن های آنان در پولیگونها اطلاعات زیادی ندارند، یاددهانی و افشای این خاینان که امروز هم به نوع دیگری در راه خیانت به ملت روان اند مهم است تا در دام عوامفریبیهایشان گیر نیفتند. با توجه به ماهیت خاینانه طنین، باید بر سپنتا لعنت فرستاد که یکچنین انسان فروخته شده را به کرسی افغانستان در ملل متحد نصب نمود.
تاریخ به ما میآموزد، فرد یا تشکلی که در مزدوری به یک نیروی خارجی خو گرفت، دیگر با تغییر اوضاع به آسانی به این و آن قدرت بیرونی خود را عرضه میدارد و نبود یک متکای خارجی را برای ادامه حیاتش ناممکن میداند. ظاهر طنین نمونه تپیک اینچنین عناصر است که با مقایسه حرفهای گذشته و حال او به خوبی میتوان به این نکته پی برد.
بخش هایی از «جنگ "مخفی" سی.آی.ای. علیه افغانستان» را نقل میکنم تا خوانندگان خود از روی آن قضاوت کرده به بیشرمی و رنگ بدل کردنهای ظاهرطنین ها پی برند:
جنگ «مخفی» سی.آی.ای. علیه افغانستان
«انیس»، ١٦ حوت ١٣٦٢ (٦ مارچ ١٩٨٤)
در سال ١٩٨٣ اداره ریگن تصمیم گرفت کمک های خود را به ضد انقلاب افغانستان به ٢٠٠ فیصد افزایش دهد. ایالات متحده تا کنون بطور مجموعی ٣٢٠ میلیون دالر را به خوان ضد انقلاب افغانستان ریخته است. اخیرا واشنگتن پوست گزارش داد که سالیانه (مراجعه شود به شماره ٧٠٥ مورخ ٢٦ فبروری ١٩٨٢ "حقیقت انقلاب ثور") امریکا علاوه بر مبالغ فوق صد میلیون دالر را از طریق سیا علیه انقلاب افغانستان به مصرف میرساند رقم مجموعی کمک های ایالات متحده به ضد انقلاب چند برابر کمک هایی است که آنکشور در طی بیست سال به افغانستان نموده است!
. . . .
این مصارف گزاف را حکومت ایالات متحده تنها برای قتل و کشتار مردم بی گناه افغانستان متقبل گردیده است. در این مصارف محتوای «انسان دوستی» امریکایی تبلور کامل دارد! همان (انسان دوستی) ایکه ویلیام کاسی رئیس موجود سازمان «سیا» میخواهد از طریق دریافت پول زیادتر، ماموریت زیادتر، تجاوز زیادتر بدان جامه عمل بپوشاند. «رد پای» شبکه های جاسوسی سی.آی.ای در افغانستان به عمارت زیبایی منتهی گردید.
. . .
حقایق در باره فعالیت سفارت امریکا به اصطلاح پرسونل دیپلماتیک آن در کشور ما به وسیله افراد اجیر سیا افشاء گردید.
. . . .
شبکه جاسوسی سفارت امریکا در کابل فعالیت خود را در تفاهم با گروه های ضد انقلابی، مانند باند گلبدین (اعترافات محمد داود)، باند ربانی (اعترافات محمد عیسی) و سایر باند های ضد انقلابی تنظیم مینمود.
«انیس»، ١٩ حوت ١٣٦٢ (٩ مارچ ١٩٨٤)
فعالیت شاخه شبکه جاسوسی سفارت ایالات متحده بخشی از فعالیت سازمان سیا در جنگ «مخفی» کشور ماست عملیات ضد افغانی سیا با فعالیت تیم های جاسوسی متمرکز در آنسوی سرحد مسیر واحد مییابد. بازهم حقایق گواهی میدهند: سیا جاسوسانی مانند زمریالی ملگری، فلیناسی، ساریکو و ایوان سام (اتباع انگلیسی- شماره ١٩٦ ح. ا. ث) فلیپر اگه یر (تبعه فرانسوی) خانم مارگریت، مونل خانم شیل، چیلاک، ژانی و ماری (دو تبعه فرانسوی) سیتوارت بودمن (تبعه انگلیسی) و بوند سورایریش لودری (جگرن آلمانی) را زیر عناوین مختلف از ژوربالیست تا پرسونل طبی وغیره از طریق غیر قانونی به داخل مرز های کشور ما میفرستند، تا به اصطلاح به تکمیل اطلاعات بپردازد و اشرار را در انجام عملیات های ضد انقلابی یاری رساند.
. . . .
سازمان سیا سعی مینماید تا برخی از عملیات خود را در افغانستان با پرده «سازمان های خیریه! بینالمللی» بپوشاند... اما آنچه روشن است این است که جهانیان با شگرد های کهنه امپریالیزم ایالات متحده و سازمان استخباراتی مرکزی آن آشنا هستند. هیچ دلیلی نمیتواند بار سنگین مسوولین سیا- پنتاگون را در زمینه قتل و کشتار بیرحمانه کودکان، پیرزنان، پیرمردان و جوانان کشور ما در زمینه تخریب مکاتب، شفاخانه ها، مساجد و موسسات عامالمنفعه در کشور توجیه کند. با تیغ خون آلوده واشنگتن در هر کجای دنیا برای خلق ها جویبار های خون برپا شده است، ولی خلق ها را نمی توان به زانو در آورد. تجریه نزدیک به شش سال انقلابی سیلی این نخستین درس را به چهره دشمنان انقلاب ما مینوازد.
. . . .
بودیجه دو بلیون دالری حکومت ایالات متحده برای پروپاکند زهرآگین و گمراه کننده بر این ادعا مهر ثبوت میگذارد. زمانی جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت امریکا گفته بود: هر دالری که برای پروپاکند به مصرف میرسد، موثر تر از دالری است که برای تسلیحات تخصص داده میشود.
«انیس»، ٢٥ حوت ١٣٦٢ (١٤ مارچ ١٩٨٤)
اکنون میتوان سوال کرد: جنگ «مخفی» سیا با خرج صد ها میلیون دالر چه نتایجی را ببار آورده است؟ مرگ و نابودی هزار ها انسان بیگناه تخریب آتش سوزی مکاتب، مساجد، شفاخانه ها، موسسات عام المنفعه، راه ها، پل ها، کشتزار ها، کلبه ها و کاشانه ها... آری اینست «تحفه» امپریالیزم ایالات متحده امریکا برای مردم رنجدیده، فقیر، عذاب کشیده و زحمتکش ما که خواستند یکبار و همیشه سرنوشت خود را تعیین نمایند و راه رشد مستقل ملی را درپیش گیرند.
....
خسارات ناشی از تجاوز امپریالیزم علیه افغانستان انقلابی از ٣٤ میلیارد افغانی تجاوز میکند و این چندین برابر کمک هایی است که ایالات متحده طی بیست سال به افغانستان نموده است. درین ارقام ماهیت «ماتم» سردمداران کاخ سپید برای «اسلام» برای «آزادی» کشور ما نهفته است! ٣٢٠ میلیون دالر برای چه؟ برای مرگ و ویرانی! این مصارف هنگفت گردانندگان سیا و پنتاگون ما را به یاد سازمان «انساندوست» امریکایی به نام اداره هماهنگی فینکس، میاندازد. کار این اداره در دوران جنگ ویتنام عبارت بود از خریدن سر های بریده ویتکانگ ها.
. . . .
در اینجا، در کشور ما انقلاب به بیش می رود. صفوف آن نیرومند تر میگردد. میلیون ها انسان به گرداب توفانزای طبقاتی روی میآورند، هزار های فرد فریب خورده با گذشته های تاریک وداع میکند و به آغوش نظام انقلابی توسعه مییابد، مردم در صفوف جبه ملی پدر وطن تحت رهبری ح.د.خ.ا متشکل میگردند و بنیاد های نظام نوین انقلابی بیش از پیش استحکام مییابد اینها همه مبین استقرار فزاینده وضع در کشور ماست. انقلاب افغانستان را نمیتوان بزانو در آورد. این انقلاب به نیروی میلیونی زحمتکش کشور اتکا دارد و از پشتیبانی بیدریغ نیرو های صلح و ترقی در سراسر سیاره ما برخوردار است.
«انیس»، ٢١ حوت ١٣٦٢ (١٠ مارچ ١٩٨٤)
در انتشار و پخش مواد تبلیغاتی دست پخت سیا گروه های زیادی جلب شده اند، سازمان های متعددی سهم دارند، موسسات تولید و تورید فلمهای سینمایی و تلویزیونی، روزنامه ها و مجلات و نشرات کثیری در اختیار گرفته شده است، همه اینها با جیب سایکولوژیک علیه افغانستان انقلابی شگرد ها و اسالیب گونه گونی را بکار میگیرد چنانچه در ٣٠ جون ١٩٨١ طی یک کنفرانس مطبوعاتی از جانب کمیته نامنهاد «دفاع از حقوق بشر» آغاز نشرات «رادیوی آزاد» گویا به جهانیان اطلاع داده شد (حقیقت انقلاب ثور، شماره ١٣٩ بتاریخ ٢٦ جولای ١٩٨٢) اما این شگرد نیز پنهان نماند، زیرا در کنفرانس افرادی مانند لوکوفسکی اجنت معلومالحال سیا و سابق تبعه اتحاد شوروی که بنابر ارتباط با این سازمان جهنمی و فعالیت ضد دولتی محکوم به جزاء شده و بعد از اتحاد شوروی اخراج گردید بود نیز سخنرانی نمود.
ای.وان لیندن خبرنگار هالندی در اوایل سال ١٩٨٣ پس از بازگشت از افغانستان (وی همراه با گروه های ضد انقلابی بطور غیرقانونی وارد کشور شده بود) طی مقاله یی در روزنامه گاردین در لندن افشاء نمود که سازمان سی.آی.ای فابریکه بزرگ دروغ را در پاکستان تاسیس نموده است که مصارف آن را خود این سازمان تمویل مینمود یکی از شعبات این فابریکه «مرکز اسناد افغانستان» و دیگرش « افغان ایجنسی پرس» نام دارد که از طریق این دو سازمان تبلیغات وسیع به نفع ضد انقلابیون براه انداحته میشود و مرتجع ترین خبرنگاران وژورنالیستان پاکستانی مانند بشیر حسین، اختر رشید، ا. خ. ریزوی وغیره که مستقیما با سی.آی.ای ارتباط دارند با این دو سازمان همکاری خیلی نزدیک دارند در مقاله همچنان فعالیت «افغان ایجنسی پرس» که در راس آن مختار حسن قرار دارد، فاش گردیده است مختار حسن یکی از اجنت های سیا و مدیر مسوول روزنامه «جسارت» در پاکستان است که قبلا در افغانستان چندین بار به جرم جاسوسی و اعمال ضد منافع ملی دستگیر و زندانی شده است. ای. وان لیندن همچنان یاد آوری نموده بود که: مرکز عمده پخش اخبار جعلی در مورد افغانستان، سفارت ایالات متحده امریکا در اسلام آباد میباشد شنبه در مرکز سفارت جلسه تبادل اطلاعات (بریفنگ) دایر میشود و گویا اطلاعات در مورد وضع افغانستان به ژور نالیستان ارائه میگردیده که: سیا دفتری بنام شعبه تماس های خارجی، ضد انقلاب افغانستان را تاسیس نموده و در راس آن احسان عارف عضو معلوم الحال سی.آی.ای را قرار داده است.
....
جلال الدین طالبی جاسوس دستگیر شده سی.آی.ای در اعترافات خود اظهار داشت که «دیپلوماتهای سفارت امریکا موضوعات روز افغانستان را از طریق نماینده های سیاسی خویش ی به پاکستان و هندوستان ارسال نموده و اخبار دروغین را علیه انقلاب افغانستان از طریق رادیو های غرب مثلا بی.بی.سی. و صدای امریکا پخش مینمودند وی همچنان افشا نمود که «دیپلوماتهای سفارت امریکا... به تبلیغات ضد دولتی می پرداختند و اخبار مختلف در ارتباط وضع افغانستان در ساحات مختلف بدست می آوردند...»
....
هدف درین گستر روشن است: توسل به رگبار زشت ترین دروغ (آنچنانکه گوبلز میگفت) بخاطر لطمه زدن به باور خلق نسبت به انقلاب، اما واشنگتن باز سکه کهنه یی را بکار گرفته است. استقاده از این اشکال تبلیغاتی سالهاست که برای سیاه کردن جنبش های خلقای برای به حرکت در آوردن چرخهای فتنه و تحریک جزء خصلت اهریمنی تبلیغات امپریالیستی «اسلام دوستی»! سازمان سیا بهانه سالوسانه بیش نیست. باید تا آن حد بیشرم بود که از یکسو خود را مدافع اسلام جا زد و از سوی دیگر ١٢ سال در موضع ضد اعراب قرار داشت، در تبانی با اسرائیل ٤ میلیون خلق مسلمان عرب فلسطین را آواره ساخت مانع تشکیل دولت مستقل فلسطینی و احقاق حقوق مسلم فلسطینی ها گردید، معامله کمپ دیوید را علیه اعراب سازمان داد، به الحاق ساحل غربی ورود اردن به اسرائیل کمک نمود. دسایس علیه جمهوری لیبیا را تنظیم نمود و با معاهده اخیر اسرائیل- لبنان سریال توطئه علیه مسلمانان عرب فلسطین را تشکیل نمود. هنوز دشنه های خونین واشنگتن از دیوار های شرق میانه و کشور های عربی دور نشده است تا تاریخ آن را فراموش نماید. در واقع «اسلام دوستی» واشنگتن «فربیی زشت و ناهنجار است» که تنها و تنها برای درهم شکستن انقلاب ما به مقیاس وسیع نشخوار میشود.
تلاش برای اثبات «خطر شوروی» یکی از جهات عمده «بد ساخت وغیر شرافتمندانه، جنگ سایکولوژیک سیا علیه افغانستان است؟ کدام خطر؟ اگر حافظ دست اندر کاران دروغ علیه افغانستان در کاخ سپید و لانگلی کوتاه است، حافظه تاریخ سلامت خود را با خود دارد!
دوستی افغان ـ شوروی را نمیتوان با هوچی بازی تبلیغاتی درسایه قرار داد. این دوستی عنعنوی از آزمون زمان بدر آمده است. سهم اتحاد شوروی در رشد اقتصاد و اجتماعی کشور ما طی ده سال اظهر من الشمس است. سیا در کشف «دست های مسکو» و انبات خطر، درست بمنظود آنست تا محتوی کمک برادرانه و بزرگ اتحاد شوروی به کشور ما که بنابر درخواست حکومت قانونی ج.د.ا بند ٤ معاهده دوستی و همکاری ١٩٧٨ میان دو کشور و ماده ٥١ منشور سازمان ملل صورت گرفته، تحریف شود و محافل امریکایی بخود حق دهد تا از اوباش ترین و کثیف ترین نیروهای ضد انقلابی به عنوان «مجاهدین راه آزادی» سخن گویند.