تودههای افغانستان و پاکستان درد و دشمن مشترک دارند
- رده: دیدگاه حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در جمعه، 28 قوس 1393
«بیعدالتی در هرکجایی که باشد تهدیدی است برای استقرار عدالت در همه جا.»
به تعقیب حملات کور انتحاری و کشتار مظلومانه مردم ما، اینک قتلعام وحشتناک کودکان مکتبی در پشاور، قلب هر انسان آگاه و باوجدان را فشرده و پردرد میسازد. کشتار بیرحمانه حدود ۱۵۰ طفل معصوم و مجروحشدن بیش از ۱۳۰ تن توسط بربرصفتان طالبی، عمق جنایتپیشگی این جانوران تاریخزده را برای هزارمین بار برملا ساخت.
این مکتب هرچند توسط اردوی پاکستان راهاندازی گردیده، اما قرار معلوم، کودکان فقیرترین لایههای جامعه را تحت تربیت داشتهاست. قربانیان این حادثه نوباوگانی بودند که با آرزوهای کودکانه دور از تعصب و تبعیض، هیچ نقشی در رویدادهای جامعه نداشتند که سزاوار یکچنین سرنوشت اندوهباری باشند.
دردآور آن است که یک عده افغانهای ناآگاه و سطحینگر به علت ضدیت با پاکستان، از طریق شبکههای اجتماعی دهل خوشی را برای این حادثه فاجعهبار نواختهاند که این نوع برخورد ضدانسانی در حقیقت همزبانی با طالبان خونریز، این دشمنان مشترک بشریت است. گیریم اکثریت اینان فرزندان نظامیان پاکستانی بودند، بازهم این کودکان گناهی مرتکب نشدهاند که شایسته مرگ باشند.
امروز تودههای نادار پاکستان همسان مردم داغدار ما، در عزای جگرگوشههای شان اشک میریزند. ما با تمام وجود سنگینی ماتم جاری را بیش از دیگران درک میکنیم و خود را شریک سوگ ستمکشان پاکستان میدانیم. ولی از سوی دیگر نظام خودکامه و ضدمردمی پاکستان، خاصتا ارتش و استخبارات این کشور را که حامی پروپاقرص طالبان خونآشام بوده و سالهاست دست خونین در تمامی وقایع افغانستان و منطقه دارد، عامل اصلی این حرکتهای وحشیانه چوچههای حرامش در کشور خود و پاکستان میدانیم. ما بین مردم و دولت آن کشور فرق فراوان قایلیم و احمقانه میدانیم اگر پلیدیهای جرنیلها و حاکمان پاکستانی را به پای تودههای شریفی بنویسیم که خود شان سالهاست رنج بیکران سیاستهای خاینانه دولت شان را تجربه کرده، در خون نشستهاند.
افشان احمد، معلم ۲۴ ساله مکتب
به گفته عرفانالله، یکی از شاگردانی که جان سالم بدر برده، این معلم خود را درمیان تروریستها و شاگردان رسانیده فریاد کشید: «شما پس از مرگم، کودکانم را کشته میتوانید. من جسد خونآلود شان را دیده نمیتوانم!» طالبان بر وی پترول انداخته، او را به آتش کشیدند. خانم افشان احمد درحالیکه بین شعلههای آتش دست و پا میزد، بهسوی شاگردانش جیغ میکشید که فرار کنید.
تروریزم بنیادگرایی مرز ندارد و ابزار خونریزیست در چنگال رژیمهای قُلدر و حاکمان مزدورصفت شان. این ویروس مهلک هدفی جز سدنمودن هرگونه پیشرفت و ترقی ندارد. بنیادگرایان چه طالبی، چه داعشی، چه گلبدینی، چه حقانی، چه القاعده و چه آخندی و تنظیمی، همه خاستگاه یکسان داشته، شکلهای گوناگون دستگاههای جهالتگستر در خدمت سیاستهای جنگافروزانه استعمارگران غربی اند. مدارس حقانیه، لال مسجد و هزاران مدرسه دیگر به کمک مالی امریکا، انگلستان، عربستان و چند کشور دیگر بهمثابه دستگاه انتحارپروری و تروریزم در پاکستان فعال اند. دیگر بر همگان معلوم است که تمام این جریانات طی چندین دهه تحت نظر مستقیم فوج و استخبارات پاکستان به پیش برده میشوند. حاکمان پاکستان چوبدستهای استعمار در منطقه بوده، اکثر گروههای قرون وسطایی بنیادگرا را تحت حمایت قرار میدهند. مبارزه با این مکروب نیازمند اتحاد و همسویی مردم، نیروهای مترقی و تمامی وجدانهای بیدار منطقه است.
بهجای نفرینفرستادن به تودههای بیگناه پاکستان، باید علیه سیاست مماشات و باجدهی ارگنشینان صدا بلند کنیم که سالها توسط کرزی دنبال گردید و حال بهصورت رسواتر توسط حکومت ع و غ ادامه یافتهاست. همین کرنش و مدارا با آدمکشان جاهل است که نهایتا تروریستها جریتر گشته موج کشتار و قساوت شان را تشدید بخشیدهاند. دیدار مخفیانه اشرف غنی با نظامیان پاکستان در راولپندی و سفر غیرمنتظره راحیل شریف، لوی درستیز اردوی پاکستان، و رضوان اختر، ريیس آی.اس.آی، به کابل زنگ خطریست که بازهم معامله ننگینی به دور از چشم مردم صورت گرفته، مثل گذشته کرسیهای مهم در دولت افغانستان به چوچههای پاکستان واگذار خواهد شد. حضور گسترده این جواسیس در ردههای بلند دولتی به حدی رسوا است که اخیرا حتا سرپرست وزارت داخله و ریاست امنیت ملی و بعضی مقامات دیگر در مورد لب به افشاگری گشوده آن را عاملی برای بدامنی جاری در کشور میخوانند.
دولت پاکستان و آی.اس.آی طالبان و دیگر تروریستها را همچون مار آستین پرورش داده اند که حال زهر کشنده آن دامن آن کشور را نیز فرا گرفته است.
مردم پاکستان نیز باید بدانند که مولانا فضلالرحمن، جنرال حمیدگل، طاهر اشرفی، عمران خان، جماعت اسلامی، شورای علمای پاکستان و غیره افراد و نیروهای آن کشور که به ظاهر علیه حملات انتحاری در پاکستان صدا بلند میکنند، اما از موج کشتار طالبان در افغانستان حمایت کرده آن را «جهاد» مینامند، همه در قدم اول دشمنان تودههای پاکستان نیز بهشمار میروند. آنکس که تروریزم را در خاک دیگران جایز بشمارد، اولتر از همه به ملت خود خیانت ورزیدهاست چون این حیوان وحشی سرحد و قوم و ملیت و قبیله نمیشناسد و انسانیت را هرکجایی باشد، هدف قرار میدهد.
«حزب همبستگی افغانستان» که در راه رهایی زحمتکشان بدون سازشکاری و مدارا میرزمد، هرگز نمیتواند بهمثابه تماشاگر بیتفاوت در برابر جنایات تکاندهنده علیه ستمدیدگان در هر گوشهی جهان چشم و گوشش را ببندد. ما اتحاد و همسویی نیروهای آزادیخواه، مترقی و مدافع عدالت در سراسر جهان و بخصوص در سطح منطقه را یکی از راهحلهایی میدانیم برای مهار بربریت و خشونتی که انسانیت را با خطر نابودی مواجه ساختهاست.
ما بر این باوریم که امریکا و دیگر متحدان زورگو و جنگافروزش برای نجات از بحران اقتصادی و سرکوب رقبای آسیایی شان، مستقیم و یا از طریق نوکران شان میخواهند کشورهای جهان سوم را یکی پی دیگری به کام جنگ و وحشت فرو برند. بناً خطر را باید درک کرد و بهجای انداختن تضاد میان خلقهای کشورها، در راه وحدت سراسری مجدانه تلاش نمود.
«حزب همبستگی افغانستان» همانگونه که حملات انتحاری اخیر را در کابل و هلمند و پکتیکا و قندوز و سایر ولایات بهشدت محکوم میکند، جاریشدن خون کودکان پاکستانی را تقبیح کرده، آن را ددمنشی نیروهای دشمن انسانیت و ترقی میداند. ما از تمامی نهادها، شخصیتهای ملی و شرافتمند و سازمانهای ضد جنگ و تروریزم میطلبیم تا با مبارزه بیامان و گسترده علیه دولتهای مرتجع و خاین و تلاش برای برپایی دولتهای دموکراتیک و مردمی، در راه نجات انسانیت از بحران کنونی نقش ادا نمایند.
گردهمایی احزاب چپ پاکستان علیه طالبان در تقبیح کشتار کودکان مکتبی پشاور
مجسمه ریگی توسط هنرمند هندی به نام سودارسن پاتنایک در سوگ شاگردان کشتهشده پاکستانی
گردهمایی اعتراضی جامعه مدنی پاکستان در مقابل لال مسجد علیه ملا امامی که به وحشیان داعش اعلان بیعت نموده است.