با ترامپ، ماهیت جنگ‌طلبانه امریکا تغییر نمی‌کند

با ترامپ، ماهیت جنگ‌طلبانه امریکا تغییر نمی‌کند

هیاهوی کرکننده‌‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا این بار بیش از هر دور دیگر همه‌جا را فرا گرفته بود، حتا عده‌ای برای پیش‌بینی نتیجه انتخابات متوسل به سگ و پشک و میمون نیز شدند. پس از برنده‌شدن، ترامپ مداوم تلاش می‌کند که برای گمراه نمودن اذهان عامه، چهره‌ی متفاوت‌تری به خود بگیرد هرچند نارفته به کاخ سفید، بر عملی ساختن بعضی وعده‌های عوامفریبانه‌اش اما و اگرهایی مطرح کرد. لیکن روشن است که ترامپ همان سیاست‌های سران گذشته امریکا را تعقیب خواهد کرد چون امپراتوری امریکا برای ادامه حیاتش راهی جز جنگ و وحشت ندارد. انتخاب سه جنرال بدنام ارتش در پست‌های تعیین‌کننده سیاست خارجی امریکا، رساننده آنست که ترامپ قصد دارد بدتر از بوش و اوباما جهان را به کام خون و آتش بکشد که افغانستان ما منحیث یکی از نقاط گرهی تضادهای قدرت‌های بزرگ، از این سیاست مثل گذشته متحمل ضربات سنگین خواهد شد.

تجربه اوباما، درس‌های زیاد به همراه دارد که از روی آن می‌شود آینده ترامپ را پیش‌بینی کرد. اوباما منحیث نخستین رییس جمهور سیاه‌پوست با اشک سرور سیاهان و وعده و وعید‌های فراوان به کاخ سفید راه یافت که برای تعدادی ناآگاه از ماهیت دستگاه حاکمه امریکا، مایه امید گشته بود. در بیستم جنوری ۲۰۱۷ در حالی آنجا را ترک می‌گوید که محبوبیتش در پایین‌ترین حد ممکن تنزل یافته و بخصوص سیاهان از کارکردهای مکدر هشت ساله‌اش خشمگین و ناامید اند.

اوباما در بحبوبه‌ی انتخابات ۲۰۰۸ وعده پایان لشکرکشی‌های امریکا، سروسامان دادن وضعیت مالی، بستن زندان گوانتانامو و گسترش عدالت اجتماعی را داده بود، لیکن نتیجه چیز دیگری بود: ادامه جنگ افغانستان و عراق، تبدیل لیبیا و سوریه به مخروبه و حمام خون، رویکار آوردن داعش منحیث وحشی‌ترین نیروی قرن، حمایت از کودتاهای نظامی در کشورهای امریکای لاتین و افریقا و اوکراین؛ ادامه بحران اقتصادی؛ پابرجا ماندن زندان گوانتانامو؛ عمیق‌تر شدن بی‌سابقه فاصله میان ثروتمندان و فقرا و سرکوب وحشیانه‌ی جنبش «اشغال وال‌ستریت»‌ و سیاهان جان برلب‌رسیده وحشیانه‌تر از قبل ادامه دارد. و اینهمه باعث شد که قرضه‌ی امریکا سر به رقم نجومی ۲۰ تریلیون دالر بزند یعنی بلند‌ترین رقم قرضه‌ی جهان، که سنگینی آن را توده‌های فقیر آن کشور بر دوش می‌کشند. البته اوباما با اینهمه جنگ‌افروزی و دهشت‌پروری، بصورت منزجر‌کننده‌ای برنده جایزه صلح نوبل نیز گردید!

معلوم نیست آن افغان‌های بی‌‌مایه‌ای که از روی ناآگاهی یا پوزه‌مالی به درگاه ارباب در ۲۰۰۸ عنوانی اوباما نامه‌های سرگشاده نوشته مردم امریکا را به خاطر انتخاب یک رهبر «عالی» و «الهامبخش» تبریک گفتند، از ذره‌ای وجدان برخوردار اند که امروز با مرور کارنامه ننگین و پرخون اوباما، اندکی احساس خجلت و سرافکندگی کنند؟

مناظره‌های انتخاباتی هیلری کلنتن و ترامپ، افشاگری‌های مهمی در باره پوسیدگی درونی جامعه و سیستم حاکمه امریکا داشت. دولت امریکا که ادعای آقایی بر کره خاکی را نموده و همچون پولیس جهانی عمل می‌کند، از درون آنچنان گندیده است که نمی‌توان تصورش را کرد. نامزدان و به‌ویژه ترامپ وضعیت زیرساخت‌های بزرگترین اقتصاد دنیا را با کشورهای جهان سوم مقایسه نمود. شاریدگی سیستم حاکمه امریکا به حدی بود که اتهامات تقلب در انتخابات و اعمال نفوذ روسیه در آن به سرخط اخبار بدل شده فضای سیاسی جامعه را تحت شعاع قرار داد.

در این میان، شادی‌مرگک شدن سیاستمداران مرتجع و فعالان به‌اصطلاح مدنی افغانستان مضحک و تماشایی بود. اغلب اینان به‌سان کاسه‌ی داغتر از آش عمل نموده و پیشاپیش برای کامیابی هیلری کلنتن بی‌تابی داشتند: اشرف غنی باوجود داشتن کچکول گدایی بر شانه‌اش، ماهانه‌ ۵۰ هزار دالر کمک به شرکت لابی‌گری جان پودیستا – رییس ستاد انتخاباتی کلنتن جاری ساخته بود؛ در ۸ نوامبر ۲۰۱۶، محمد امین محمدی، رییس «حزب اعتماد مردم افغانستان»، در صفحه‌ فیسبوکش کامیابی کلنتن را تبریک گفت؛ فقط چند دقیقه قبل از تلفن تبریکی کلنتن به ترامپ، انورالحق احدی در مصاحبه با «رادیو آزادی» چنان مست و خندان از اعتماد به برنده‌شدن کلنتن صحبت کرد، که گویی به‌جای این جنگ‌افروز خودش به قصر سفید راه می‌یابد! و مثال‌های فراوان دیگر.

در امریکا، که مراکز قدرت میان دوحزب مافیایی «جمهوریخواه» و «دموکرات» دست به دست می‌شود، قدرت واقعی در چنگ شرکت‌های انحصاری و مالی و ابرسرمایه‌دارانی متمرکز است که رییس جمهور هرکه باشد، وظیفه دارد با چنگ و دندان از منافع آنان پاسبانی کند.

در ضمن، یک تعداد فعالان زن به‌اصطلاح مدنی کشور با تقلید بوزینه‌وار از فمینیست‌نماهای امریکایی، پیروزی احتمالی کلنتن را «پیروزی زنان» جلوه داده می‌خواستند مردم فراموش کنند که این همان زنی است که منحیث وزیر خارجه امریکا، زن‌ستیز‌ترین هیولاهای تاریخ موسوم به داعش را بر سرنوشت مردم بخصوص زنان لیبیا، عراق، سوریه و مصر حاکم ساخت.

اما به دور از انتظار، زدوبندهای پیدا و پنهان باعث پیروزی ترامپ گردید که در نتیجه آب سرد بر آتش احساسات حامیان کلنتن ریخت.

بلی، میلیاردر عجیب و غریب که با اتهامات تجاوز جنسی و فرار از مالیات مواجه است، با وعده‌های دروغین انتخاباتی به کاخ سفید نصب می‌شود. رای‌دهندگان فقیر نیرنگ‌خورده‌ی امریکا بسیار زود به ماهیت اصلی ترامپ پی خواهند برد. ترامپ ادعا نمود که پایگاه‌های نظامی‌ امریکا را در سرتاسر جهان تعطیل می‌کند و پولش را صرف زیرساخت‌های کشور خواهد نمود و همچنان سرمایه‌داران امریکایی را وادار به سرمایه‌گذاری در داخل کشور خواهد کرد، تا مشاغل بیشتری برای لشکر بیکاران آن کشور ایجاد گردد. اما اینهمه وعده‌های سر خرمن، مثل وعده‌های ع و غ دروغین اند! دول امپریالیست، حیات خود را در جنگ و تجاوز می‌بینند تا سیستم را در حرکت نگه‌دارند. ترامپ هم به سان سلفش، سیاست‌های جنگ‌طلبانه را ادامه خواهد داد و احیانا اگر چنین نکند، «دولت نامرئی» امریکا در قالب سازمان‌های جاسوسی و امنیتی او را به سرنوشت جان اف کندی مواجه خواهند ساخت. در امریکا، که مراکز قدرت میان دوحزب مافیایی «جمهوریخواه» و «دموکرات» دست به دست می‌شود، قدرت واقعی در چنگ شرکت‌های انحصاری و مالی و ابرسرمایه‌دارانی متمرکز است که رییس جمهور هرکه باشد، وظیفه دارد با چنگ و دندان از منافع آنان پاسبانی کند.

همچون هر دولتمند غیرمردمی دیگر، ترامپ تمام فلاکت کشور را به دوش اقلیت‌ها و مهاجران انداخت که منجر به رشد نژادپرستی و نفرت‌پراکنی علیه اقلیت‌ها می‌گردد. نوام چامسکی در گفتگوی خصوصی با تلویزیون الجزیره (۲۹ نوامبر ۲۰۱۶)‌ در زمینه اذعان می‌دارد:

«دور ترامپ را با زمان آلمان وایمار [از ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳، دوره‌ای که نظام حکومتی آلمان نازی‌ها را ابداع نموده و بر اریکه‌ی قدرت نشاند. مترجم] مقایسه نمی‌کنم. هیتلر با ایدئولوژی خود صادق بود و تعهد داشت. ترامپ به‌جز "فرد خودش"، هیچ ایدئولوژی دیگر را نمی‌شناسد. اگر به برخورد اروپایی‌ها بنگرید، هر حزب ناسیونالیست راست‌گرا و نئونازی [این قاره] از پیروزی وی [ترامپ] دلگرم و در هیجان اند....»

مسلم است که برای مدتی ترامپ با دروغ‌هایش از خشم و خیزش ملت امریکا خواهد کاست، ولی دیری نمی‌پاید که شهروندان این کشور از وضع هولناک اقتصادی و بهره‌کشی وحشیانه طبقه حاکمه به ستوه آمده و برای اعتراض به جاده‌ها می‌ریزند. در واکنش، ترامپ متوسل به پولیس و ارتش خواهد گردید، درست کاری که اوباما بر ضد خیزش‌گران سیاه‌پوست و بومیان معترض به احداث خط لوله انتقال نفت در داکوتای امریکا نمود که هنوز ادامه دارد.

در مصاحبه‌ای با تلویزیون «آر‌تی»، جان پلجر، خبرنگار باوجدان آسترالیایی درمورد آینده ترامپ می‌گوید:

«معلوم نیست که ترامپ بهتر باشد. او می‌گوید که مخالف نظام است، ولی با نظام ایجاد‌شده‌ی خود به میدان خواهد آمد. برای یک لحظه هم باور کرده نمی‌توانم که مخالف نظام کلی امریکا باشد – در حقیقت او ساخته‌ی همان نظام است. حقیقت این است که کسی دیگر نبود که مردم برایش رای می‌دادند.»

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 123 نفر