طالبان با قصاص و شلاق در صدد مطیعسازی مردم اند
- رده: گزارشها
- نویسنده: ارسالی یک خواننده
- منتشر شده در شنبه، 19 قوس 1401
جسد مرد قصاصشده توسط طالبان در فراه
طالبان با تشریفات و اعزام تمام سران مشهور خود یکبار دیگر اعدام، سربریدن، سنگسار، دره و شلاق، دست و پا قطع کردن و زیر دیوار کردن زنان و مردان افغانستان را در محضر عام و استدیوم ورزشی فراه افتتاح کرده و در ولایات دیگر به تعقیب آن دست به نمایشهایی از این قبیل زدند تا به قول خود شان حکم خدا بر زمین خدا جاری سازند، ولی در واقع نیشهای زهرآگین خویش را به تمام مردم نشان دادند.
فردی (نامش محفوظ)که کارمند یکی از ادارههای دولتی است چشمدید خود را بیان میکند:
«روز چهارشنبه، ۱۶ قوس ۱۴۰۱، ساعت ۱۰ روز خبر رسید که جمعی از مسوولان طالب در هفت موتر شیشه سیاه تحت تدابیر امنیتی شدید وارد استدیوم فراه شده میخواهند افرادی را اعدام و عدهای را هم دست و پا قطع کنند. روسای ادارهها که تماما افراد نظامی طالبان اند به مامورین و زیردستان خود امر توقف کار داده و دستور دادند تا مستقیم به طرف استدیوم ورزشی برویم اما ما خود را کنار زده و نرفتیم.
بدون شک غیر از افراد طالبان که داوطلبانه رفتند، کسانی دیگر هم غرض گرفتن عکس رفته بودند. اما طالبان کامره و تلفن را اجازه نمیدادند و خبرنگاران غیردولتی را به هیچوجه اجازه داخلشدن در استدیوم را ندادند. عدهای هم که میخواستند با موبایل کمرهدار داخل شوند با ممانعت طالبان مواجع شده و حتا مورد لت وکوب قرار گرفتند.»
یکی دیگر از شاهدان عینی میگوید:
«طالبان ادارات دولتی را بسته کرده و به ماموران دولتی امر نمودند که در اجرای حدود شرعی باید اشتراک نمایید. تعدادی از اینسو و آنسو دست به فرار میزنند و عدهای محدود ماموران در اجرا حکم شرکت نموده بودند. به همین رقم دکانداران و اهل کسبه را نیز به زور شلاق و تفنگ مجبور به شرکت نمودند. در این میان تعداد اندک مردم ناآگاه و چوبدستان طالبی با پای خود بدانجا شتافتند ولی خوشبختانه اکثریت انزجار خود را از این عمل شنیع ابراز داشتند. یک تعداد بعد از تماشا سخت پشیمان بودند و رفتن خود را با "ای کاش نمیرفتم" محکوم میکردند.»
این درندگان که بقایای دوران حجر اند و از تکامل و انسانیت بوی نبردهاند هنوز با پمپشدن پول هفتهوار باداران امریکایی و هدایت مستقیم پاکستان و کشورهای عربی بر زخمهای خونین مردم ما لگد میزنند. نکتهای که پیشاپیش معلوم بود که این هیولاهای قرونوسطایی با گذشته نکبتبار ۲۰ سال قبل خود هرگز وداع نگفته و با این جنایت شان بیشتر ثابت کردند که همان خرک و درک گذشته شان جریان دارد. یکی از سران طالب با افتخار این جنایت را به مردم سوگوار و گرو گرفتهشدهی مان تبریک گفت و دیگری با غرور اعلام داشت که برای چنین روزی جهاد در راه خدا را آغاز کرده و این برای شان نعمت خدایی است.
ننگ و شرم این فجایع نخست به حامیان بینالمللی پرطمطراق طالبان برمیگردد که از یکسو ادعای حقوق بشر دارند و از سوی دیگر این استفراغشدگان تاریخ را با پشتیبانی حاکمان منطقوی شان بر سینههای پُردرد مردم ما نصب کردند. و سپس بر روی زنان و مردان شرفباختهی وطنی ما همچو کرزی، فوزیه کوفی، ناهید فرید، استانکزی، اتمر، حبیبه سرابی و سایر مذاکرهچیان دولتی و غیردولتی که از تغییر طالب دهن پاره میکردند.
اینگونه پلشتی، فقط عمل جنایتکاران طالبی است و نه مردم نگونبخت ما. انعکاس این فاجعه که هرروز در گوشه گوشه افغانستان در حال چرخش است میتواند طرفداران ناآگاه و تندرو را بهسمت خود بکشاند ولی هرگز بازتابدهنده ذهنیت تمام مردم شده نمیتواند، زیرا برای مردمی که سالهاست ستم چندلایه را با گوشت و استخوان تجربه میکنند و خود قربانی تروریزم و بنیادگرایی اند، چگونه ممکن است دستان خونآلود جلادان خود را ستایش کرده و از آن متنفر نباشند.