حسن: «هیچکس به دادم نمیرسد!»
- رده: گزارشها
- نویسنده: ماریا
- منتشر شده در شنبه، 10 سرطان 1396
به تاریخ ۲۸ جوزا ۱۳۹۶ به دیدار هموطن داغدیده ما حسن رفتیم. وی حدود پنج ماه است که در جدول سرک پهلوی صحت عامه همراه با کودکانش به دلیل بیسرپناهی خیمهنشین گردیده است. حسن که مصروف تجارت موتر در جلالآباد بود، طی توطئهای تمام ثروتش را از دست داد. او اعتراضش را به دولت رساند، اما روزگارش تلختر گردید، حتا تا جایی که به خانمش تجاوز صورت گرفت.
عریضه حسن به ریاست جمهوری
حسن سرگذشتش را چنین شرح داد:
«...در شهر جلالآباد بود و باش داشتم و به کار تجارت موتر مصروف بودم. در یک معامله تجارتی موترفروشی با یک شرکت که پاکستانیها در آن کار میکردند اما اصلا مربوط پیربخش گردیوال عضو پارلمان از ولایت ننگرهار بود، ضربه مالی دیدم. بعد از انجام معامله و تسویه حساب، شرکت از من مقروض گردید، اما قرض من تادیه نشد و تا کنون نشده است. بهخاطر حل مشکل در ولسوالی بهسود عریضه کردم، لیکن کسی به دادم نرسید. پیربخش از من خواست تا از دعوا خود بگذرم، اما من به خواست او تن ندادم. تهدیدم کردند، بالاخره مجبور شدم که در سال ۱۳۹۱ جلالآباد را ترک گفته کابل بیایم و در شهرک تلایی مسکنگزین شدم. دعوا خود را ادامه دادم تا به حق خود برسم.»
اما کوچ به کابل هم سودی به حال حسن و خانوادهاش نداشته و وضعیت بد شان بدتر شد:
همسر و کودکان حسن
«پیربخش جهت خاموش کردنم از طریق نزدیکان خانمم زمانی که من کابل نبودم افرادش را وارد خانهام کرد و آنان به خانم دومم تجاوز کردند. من از جریان بیخبر ماندم. خانمم از ترس در این مورد چیزی به من نگفت. بعدا توسط ویدیویی که از جریان تجاوز گرفته بودند تهدیدم میکردند. آنان برای من دوسیه دروغین دیگر درست کردند و چهارونیم ماه را در محبس سپری نمودم. از این که بیگناه بودم برائت گرفته رها شدم.
در این جریان تمام دار و ندار زندگیم از دستم رفت و مجبور شدم در شاه شهید خانه کرایه بگیرم. اما باز هم به اثر دخالت و زورمندی پیربخش به جبر و ظلم به تاریخ اول جدی ۱۳۹۵ از خانه کشیده شدم. چندین شبانه روز را با کودکانم در سرمای یخبندان کابل روی جادهها سپری نمودم. تلویزیون طلوع و تلویزیون ژوندون در ۲۵ جدی همان سال از وضعیت دردناکم گزارشی تهیه نمودند. پیربخش به تلویزیون طلوع اخطار داد تا مانع نشر آن گزارش گردد. شبها را در مسجد سپری کردم.»
خیمهی سوزانده شده حسن
حسن میگوید نه تنها به شکایاتش رسیدگی صورت نگرفته بلکه حتا مورد تهدید، شکنجه و لت و کوب از سوی مراجع دولتی قرار گرفته است. خیمه او پس از این که آمر حوزه ساحه مربوطه از او میخواهد تا محل را ترک کند، آتش میگیرد. او میگوید: «با اطفالم در خیمه نشسته بودم که ناگهان خیمه از یک طرف آتش گرفت. خیمه، دو دوشک و کمپل کاملا در آتش سوخته بود. تنها توانستم که بالون گاز را از آتش دور کنم و از مرگ حتمی نجات یافتیم.» او حال در همان ساحه در خیمه دیگری که از طرف مردم برایش کمک شده زندگی میکند.
پیربخش گردیوال از قومندانان جمعیت در ولایت ننگرهار بود، وی صاحب شرکت پیربابا و جنرال پترولیم میباشد. گفته میشود شغل اصلی وی پیشبرد تجارتهای غیر قانونی یونس قانونی است. او در انتخابات ریاست جمهوری از طرفداران عبدالله در ننگرهار بود. حسن میگوید که در قضیه او عبدالله از پیربخش حمایت میکند و به همین دلیل هیچ محکمه و قاضیای جرات بررسی جنایت او را ندارد.
پیربخش گردیوال همراه با عبدالله و صلاحالدین ربانی
مانند حسن، صدها هموطنی داریم که مورد ستم زورمندان قرار گرفته اند و نالهکنان در محاکم فاسد کشور سرگردان اند. هموطنان ما باید به این آگاهی رسیده باشند که دستگاه قضایی کشور متاثر از جنایتکارانیست که در راس دولت قرار دارند. وقتی دولت مملو از مفسد، قاتل، دزد، متجاوز، مزدور و... باشد، چگونه به فریاد هموطنانی چون حسن رسیدگی خواهد شد؟