دادخواهی برای خون کارگران معدن زغالسنگ کرکر
- رده: گزارشها
- نویسنده: نعیم
- منتشر شده در یکشنبه، 26 جدی 1395
حسین ولد صفدر و حنیف ولد بهمنعلی
به تاریخ ۱۷ جدی ۱۳۹۵ در ساعت ۱ بعد از ظهر، افراد نقابدار در ولسوالی تاله و برفک بغلان بر موتر حامل کارگران معدن زغال سنگ کرکر حمله نمودند که در نتیجه ۸ کارگر کشته و ۳ تن دیگر زخمی شدند.
۱۸ کارگری که بهخاطر لقمه نان از ولایت دایکندی با کار شاق در این معدن تن داده بودند، حین برگشت جهت دیدار خانوادههای شان، در منطقه پل اناردره ولسوالی تاله و برفک ولایت بغلان موتر حامل شان توسط ۶ فرد نقابدار که خود را مربوط داعش معرفی کرده بودند، توقف داده شده و به جرم هزاره و شیعه بودن مورد رگبار قرار گرفتند. در این جنایت هولناک ۸ تن هموطن ما جان دادند که شهرت شان قرار ذیل است:
۱- سخی ولد قربان - ولسوالی شهرستان
۲- نیکمحمد ولد یعقوب - ولسوالی شهرستان
۳- حسینداد ولد جمعه - ولسوالی شهرستان
۴- سردار کوچی - ولسوالی میرامور
۵- علیوفا ولد علیمحمد - ولسوالی اشترلی
۶- سخی ولد حسینداد - ولسوالی اشترلی
۷- خداداد ولد موسی - ولسوالی شهرستان
۸- سلیمان ولد حسن - ولسوالی شهرستان
و ۳ تن دیگر به شدت زخمی گردیده به شفاخانه بغلان و مزارشریف انتقال داده شدند:
۱- حنیف ولد بهمنعلی - ولسوالی شهرستان
۲- محمد حسین ولد احمدعلی - ولسوالی میرامور
۳- حسین ولد صفدر - ولسوالی میرامور
از این حادثه، ۵ نفر هر یک ابراهیم، حسینعلی، رحمان، ضامنحسین و حسن جان سالم بهدر بردند. درمورد ۲ تن دیگر اطلاعی در دست نیست.
نماینده «حزب همبستگی افغانستان» در ولایت بلخ، جهت اظهار همدردی و همبستگی به عیادت دو تن از زخمیهای این جنایت به شفاخانه ملکی مزار شریف رفت و به داستان وحشتبار بازماندگان گوش فرا داد.
حسین ولد صفدر، یک تن از زخمیان که از شدت آسیب جسمی و روانی به مشکل صحبت میکرد، چشمدیدش را این گونه شرح داد:
«۱۸ نفر در یک فلاینگکوچ بودیم: چهار چوکی چهارنفری، یک راننده و یک نفر هم در پیشرو. نزدیک پل رسیدیم، دو موتر بود و شش نفر. بهغیر از چشم شان دیگر چیز شان را ندیدم. اول بر ما شلیک کردند و بعد من از فلاینگکوچ پایین شده و زیر فلاینگکوچ رفتم. بعد دوباره زیر فلاینگکوچ دستم را دید و با برچه به دستم زد، برچه به زمین خورد. بناً من بین دریا رفتم. فرار کردم، زخمی بودم. بین دریا یک ساعت ماندم. همه را صف کردند و چند تا فرار کردند و آنّها دنبال شان رفتند. چند تن دیگر شان را صف و بر روی شان تیرباران کردند. دوتای شان را به دریا انداختند و پیش چشم خودم، آنان را آب برد. یکی دیگرش را که به دریا انداخت، اسمش سلیمان بود. او مامایم میشد. او را من از دریا گرفتم و پهلوی خود یک ساعت نگهداشتم. او تا به شفاخانهای که ما را شب آوردند، جان داشت، اینجا از دنیا رفت. خودم بین آب گیر ماندم. آنها موترهای خود را سوار شدند. ما و سلیمان از زیر پل بیرون آمدیم. یک [موتر] نیسان آمد، به [راننده] نیسان گفتیم که ما را به ولسوالی ببر. ۵۰۰ روپیه دادیم، ما را آورد به ولسوالی. از اینجا دیگر چیزی معلوم نیست [چیزی را به یاد ندارم].»
پس از دیدار نماینده حزب با مجروحان این جنایت، نزدیکان قربانیان از حزب خواهش نمودند تا در گردهمایی اعتراضی شان در برابر دفتر شورای ولایتی بلخ با آنان بپیوندند. هرچند، نماینده حزب همبستگی در مورد ماهیت جنایتکار دولت و دم و دستگاهش به آنان توضیح داد، با آن هم جهت همبستگی و دادخواهی برای قربانیان این رویداد، تعدادی از اعضای حزب در شهر مزار با معترضان همصدا شدند.
دادخواهی برای خون کارگران معدن زغالسنگ کرکر
داعش، نیروی سیاهتر از طالبان است که در گذشته با گروگانگیری و بریدن گلوی تبسم و دیگران، حمله انتحاری در راهپیمایی «جنبش روشنایی» و عزاداران «مسجد باقرالعلوم» چهره قسی خود را به نمایش گذاشته و تلاش به ایجاد تفرقه میان ملیتها و مذاهب مختلف در افغانستان نموده است. اما خون تبسم، حرکت دادخواهانهی متشکل از تمام ملیتّهای کشور را به دنبال داشت، این بار هم باید نگذاریم که خون هموطنان زحمتکش و معصوم ما به باد فراموشی سپرده شود.