زندگی مشقتبار مهاجران برگشته از پاکستان
- رده: گزارشها
- نویسنده: مریم مروه
- منتشر شده در سه شنبه، 30 قوس 1395
جمعی از مهاجران برگشته از پاکستان در منطقه آبی کاریز پلچرخی کابل تحت شرایط مشقتباری زندگی دارند. در طول سه ماه گذشته دهها خانواده مهاجر درین منطقه آمده اند و در هوای سرد زمستان با صدها مشکل مصروف ساختن سرپناهی برای خود اند.
دیدن چهره های پریشان زنان، دستان ترکیده کودکان و حالت فقرزده و مغموم آنان قلب هر انسان بااحساس را به درد میآورد. این خانوادهها اکثرا در خیمهها و یا اتاقکهای گلی که بوی نم و رطوبت از دور به مشام میرسد زندگی سختی را میگذرانند. اطفال شان از درس و مکتب دور مانده و از بام تا شام مصروف کارهای شاقه ساختمانی، جمعآوری زباله، آب آوردن از فاصله های دور و غیره اند. در این منطقه فقط چند خانه چاه آب دارند و متباقی همه روزه برای بدست آوردن آب راه درازی میپیمایند.
به تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۶ با تعدادی از این هموطنان دیدار نموده درد و دلهای شانرا شنیدم که در ذیل گوشههایی از آنرا بیان میدارم:
محمد رسول
محمد رسول ۶۵ ساله همراه با خانوادهاش دو ماه قبل از پاکستان برگشت و فعلا در یک اتاق سرد و تاریک همراه با خانم و هشت فرزندش زندگی دشواری دارد. او باشنده ولایت بغلان است اما در اثر بدامنی از ناچاری به این محل پناه آورده است. او مجموعا ده فرزند دارد که دو پسر بزرگش مصرف زندگی فقیرانه خود اند و تمام مصارف خانه محمد رسول به دوش دو پسر خورد سالش (محمداعظم ۱۳ ساله و مولا داد ۱۱ ساله) است. دو پسر بزرگش (خدای داد ۲۸ ساله و سخی داد ۲۴ ساله) هرکدام به مشکل زندگی بخور نمیر زن و فرزندان شانرا تامین میکنند.
محل زندگی محمد رسول
خدایداد مدتهاست که به تکلیف شدید معده و گرده گرفتار است اما توان تداوی ندارد، وی به مشکل میتواند برای دو طفل کوچکش (عبدالحمید و عبدالواحد) غذا بدست بیاورد. سخیداد در پاکستان مصروف کارهای شاقه بود، اما فعلا بیکار است و سخت در تلاش است که پیش از باریدن برف یک سرپناه گلی کوچک برای فرزندان خود و برادرش بسازد. وی نیز دو طفل (حمیدالله ۳ ساله و زر بیبی یکساله) دارد.
خدایداد و سخیداد
شاهپری خانم کهنسال محمد رسول درحالیکه دستهایش از سردی هوا کرخت و کبود شده بود و معلوم میشد که روزهاست آب به رویش نرسیده، گفت:
«ما خوش هستیم که به وطن خود آمدیم گوشهای ما آرام میشه، از برای خدا حتی آب برای خوردن نداریم کسی درغم ما نیست طفلهای ما از سردی خواهند مرد.»
شاهپری، محمد رسول و دیگر اعضای خانواده در حال صحبت کردن با گزارشگر حزب
پیرمردی بنام میر حمزه در نزدیکی خانه محمد رسول به ما نزدیک شده از زندگیاش شکایتها نمود:
«سه ماه قبل از پاکستان آمدم و اصلا از ولایت بغلان هستم اما بخاطری که آنجا جنگ است رفته نتوانستم و خود تان میبینید که در این دشت چی قسم زندگی داریم ما.»
میر حمزه
میر حمزه شش فرزند دارد و خود اکنون توان کار را ندارد بنا دو فرزند کوچکش (حسنالله ۱۱ ساله و محمد ۹ ساله) بار مصارف را به دوش دارند که همهروزه مصروف جمعآوری کاغذ و آهنپارهها از زبالهها اند تا فامیل شان را از شر گرسنگی نجات دهند.
در جریان صحبت با آنان، چشمم به مرد پیری افتاد که به روی چهارپایی نشسته و به طرف ما مینگرد وقتی نزدش رفتم خیلی خوشحال شده گفت: «برایم چه کمک میکنید؟» اسمش محمد رحیم بود و با یگانه پسرش (اختر محمد ۳۵ ساله) در یک کلبه بینهایت سرد و نمناک زندگی دارد.
محمد رحیم
اختر محمد یگانه امید و نانآور خانواده هشت نفری بوده تا ناوقتهای شب در جادهها مصروف دستفروشی است. وی پنج طفل بنام های زهرا، ذاکره، زلیخا، نظرمحمد و امیر محمد دارد.
این خانوادهها اکثرا در خیمهها و یا اتاقکهای گلی که بوی نم و رطوبت از دور به مشام میرسد زندگی سختی را میگذرانند.
در گوشه دیگر این محل خان آغا ۷۰ ساله که ۱۵ روز قبل از پاکستان آمده با خانواده ۱۳ نفریاش در یک اتاقک مخروبه کرایی بدون هیچ نوع امکانات اولیه زندگی میکند. وی از شهر کندز است اما در اثر جنگها به آنجا رفته نمیتواند. یگانه نانآور این خانواده محمد اسلم پسر ۲۰ ساله خان آغا است، وی با کراچی دستی لیلامیفروشی میکند.
خانم و کودک محمد اسلم
گل بادام خانم خان آغا که غم و پریشانی در چهرهاش به خوبی نمایان بود و از شدت سرما دستانش را زیر چادرش پنهان نموده بود برایم گفت: «کودکانم از سردی هوا گریه میکنند اما هیچ چارهای برای گرم کردن شان ندارم.»
گل بادام
دولت ع و غ باآنکه لافهای زیادی برای کمک به مهاجران میزند، اما عملا هیچ برنامهای برای رسیدگی به آنان ندارد. پولی که از بودجه ملت باید در خدمت اینان باشد، به جیب صدها مشاور مفتخوار و مشاوران مشاوران میرود. دولت ضدملی حاکم، به جای تخصیص بودجه به مهاجران ستمدیده، شش فیصد مجموع بودجه ملی را به «کد احتیاط» اختصاص داده است که در واقع پولی است که صرف حیف و میل ارگ و رشوهدهی به این و آن جنایتکار و زورمند میشود.