اعتراض مردم نورابه ولسوالی چاه‌آب تخار به خون نشست

اعتراض مردم نورابه ولسولی چاه‌آب تخار به خون نشست

به تاریخ ١٧ حوت ۱۳۹۴ مردم قریه نورابه ولسوالی چاه آب ولایت تخار بنابر کار غیرمسولانه شرکت استخراج طلا که خانه‌های مسکونی شان را مورد تهدید قرار داده بود دست به اعتراض زدند. شرکت حاجی کبیر استخراج کننده طلا قبل از شروع کار به مردم منطقه وعده داده بود که کمک هایی از قبیل ساختن سرک، کلینک، مکتب وغیره به مردم انجام خواهد داد ولی با گذشت هفت سال هیچکدام از وعده‌هایش را عملی نکرده است. چون حفریات آنها در نزدیک منازل رهایشی مردم قرار دارد حیات مردم را لغزش زمین و سقوط خانه‌ها تهدید می‌کرد بنا آنان تقاضا کرده بودند که کار را متوقف سازند و یا برای آنها زمین داده شود که این ساحه را ترک گویند. اما شرکت بدون در نظرداشت خواسته‌های مردم به کار خود ادامه داد و چندین بار وقتی مردم صدای مخالفت بلند کردند با پادرمیانی نماینده‌های پارلمان که گفته می‌شود مقدار پول از شرکت گرفته اند با فریب و نیرنگ مردم را خاموش ساخته اند.

داکتر عبدالرحیم، کارمند مرکز صحی ولسوالی چاه‌آب از سوی افراد مسلح ناشناش کشته شد و سپس مردم محل قاتلان را دستگیر و در ملاء عام تیرباران کردند.
داکتر عبدالرحیم، کارمند مرکز صحی ولسوالی چاه‌آب از سوی افراد مسلح ناشناش کشته شد و سپس مردم محل قاتلان را دستگیر و در ملاء عام تیرباران کردند.

مردم وقتی درک کردند که نماینده‌ها به فکر جیب خود بوده منافع مردم برایشان ارزشی ندارد، خود متحد شده کار شرکت را پرچو و خواهان رسیدگی به خواسته‌های خود گردیدند. شرکت موضوع را با والی تخار در میان می‌گذارد که در نتیجه دولت نمایندگانی به آنجا اعزام می‌دارد تا موضوع را فیصله کنند. بعد از توافق مردم با نماینده‌های دولت، آنها با مردم می‌خواهند از شرکت دیدن کنند اما در مسیر راه افراد وابسته به شرکت به سرکردگی فردی به نام عاشور که از لچک‌ها و وندگیرهای قریه دیگر است در برابر آنان کمین کرده تعداد زیادی را با چاقو و فیر مرمی هدف قرار می‌دهند که در نتیجه چندین تن کشته و زخمی می‌گردند. وقتی مردم قریه از موضوع آگاه می‌شوند، زن و مرد به محل دستگاه‌های شرکت جمع می‌شوند تا در مورد شهادت و مجروح شدن عزیزان شان دادخواهی کنند. وقتی نگهبان‌های شرکت سیلی از مردم خشمگین را در مقابل خود می‌بینند تهدید می‌کنند که در صورت نزدیک شدن بالای آنان فیر خواهند کرد. مردم عقب بر نمی‌گردند که متعاقبا نگهبان‌ها بسوی آنان فیر می‌کنند که جوانی تنومند به نام عبدالرحمان را به شهادت می‌رسانند. مردم دیگر به آنان مجال نداده به سوی شان حمله‌ور شده همه را خلع‌سلاح و اسیر می‌کنند. در این زمان است که پولیس به دفاع از افراد عاشور به ساحه می‌رسند و تعدادی از اینان را با زخمیان از منطقه توسط رینجرها خارج می‌کنند. در این درگیری پنج تن کشته و دوازده تن زخم برداشته اند.

دو روز قبل از این حادثه در قریه گذان دو تن یک شخص بنام عبدالرحیم را که شغل کمک‌های اولیه طبی داشته و بین مردم محبوبیت داشت برای دیدن مریضی از خانه‌اش با نیرنگ کشیده به محل دیگر می‌برند و در همان جا وی را به قتل می‌رسانند. وقتی مردم از موضوع آگاه می‌شوند هردو قاتل را گرفتار و با محاکمه صحرایی از بین می‌برند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 119 نفر