نامه شجاعانه و الهامبخش یک زندانی سیاسی ایران

نامه شجاعانه و الهامبخش یک زندانی سیاسی ایران

این نامه‌ی یکی از هزاران زندانی سیاسی ایران است که به جرم عدالت‌خواهی در کشتارگاه‌های رژیم پلید «ولایت فقیه»‌ تحت شکنجه قرار دارد. در کشوری که فاشیست‌های دینی ملتی را به زنجیر کشیده هر روز خبر اسارت و اعدام آزادگان به گوش می‌رسد اما خروش مبارزان در زندان‌های هیتلری آن رساتر از پیش بلند است.

برای درک واقعیت‌های فاجعه‌بار ایران و آموختن از روحیه یلان تسلیم‌ناپذیری که در برابر این دستگاه جهل و کشتار و فساد می‌رزمند، مرور نامه امیر امیرقلی را به تمامی خوانندگان توصیه می‌کنیم. با هر ایده و آرمانی که دارد، استقامت و شهامت این جوان برومند در برابر جلادان حاکم تحسین‌برانگیز و آموزنده است. سخنان ژرف و الهامبخش امیرقلی شعارهای خالی از دریچه کمپیوتر و فیسبوک نه بلکه فریاد وجدان و استقامت یک انسان اسیر زیر ساطور جباران عصر است. نوشتن چنین نامه‌ای در افشای رژیمی که فرزاد کمانگر‌ها، سعیدی سیرجانی‌ها، شاهرخ زمانی‌ها، ستار بهشتی‌ها، شیرین علم‌هولی‌ها و هزاران مبارز جان‌گذشته دیگر را به خاطر ایستادن بر سر آرمان‌های شان سربه نیست کرد، صداقت و عزم پولادین می‌طلبد که ثبت تاریخ خواهد شد.


«خطاب به دجالان و دیکتاتور‌ها، حسرت یک آه را به دلتان خواهم گذاشت تا لحظه‌ی مرگ خم به ابرویم نخواهم آورد.»


گرمترین درودهای صمیمانه مرا از بند ۸ اوین پذیرا باشید.

رفقا، کارگران و زحمتکشان این نامه را در حالی می‌نویسم که به جرم آزادی‌خواهی در زندان جمهوری جهل و جور اسیرم؛ اینک در شرایطی این نامه را می‌نویسم که گردن‌کشان به جرم ستم وهم و تباهی را می‌پرورانند و انسان‌ها را به جرم انسانیت به بند ترازوی عدالت خویش به دار می‌آویزند.

امروز سه شنبه ۲۷ بهمن ماه/دلو ۱۳۹۴ در بی‌دادگاه ارتجاع توسط جانی «صلواتی» به «۲۱ سال» حبس محکوم شدم.

رفقا، کارکرد بشر خاموشی در برابر ظلم نیست که سمت برابری سمت ظلم و جور را نفی می‌کند و زندگی و مبارزه انسان‌ها هر دم این راز را می‌گشاید مگر جز این است که ظالمان و دیکتاتورهای سرمایه‌دار چنان چهره برابری را مخدوش کردند که برخی وجدان‌ها به‌سختی و دیر‌تر بیدار می‌شود، برخی سریع‌تر برانگیخته می‌شوند و برخی هرگز بیدار نمی‌شوند با این حال برخی پیش از وقوع فاجعه به افشاگری پرداخته و فریاد بر می‌آورند.

بی‌تردید که ما «کمونیست‌ها» همیشه به ستم مجالی نمی‌دهیم شاید هم به همین دلیل است که بزرگی گفت: «کمونیست‌ها مردمی هستند با سرگذشتی ویژه».

عزیزان؛ مردم هرگاه قساوتی را از حاکمان می‌بینند و بازگشت میان شکست و تسلیم‌طلبی سخت است، به‌عقب برمی‌گردند. و چهره پیروزی به دیکتاتور می‌دهند و این‌گونه است که ظالمان بر انسان‌ها می‌تازند. مدارا کردن و یا خواستار اصلاح حاکمان ظالم همیشه به پایداری ظلم کمک می‌کند. مقاومت و عزم استواری و سازش‌ناپذیری «۳۸ ساله» آزاد مردمان و انقلابیون واقعیتی قابل ‌انکار است که امید را زنده نگه‌داشته است.

همگان آگاه‌اند که نسل جدید انقلابیون و وراث این راه با فجایعِ چون «اعدام‌های موسمی» و «کشتار درمانی‌ها» و یا «قتل‌های زنجیره‌ای» و یا «سرکوب‌های عریان خیابانی» ظالمان و سردمداران دوره‌ای حکومت روبرو هستند. هرچند ضعیف لیک با دشمنی نیرومند سرکار دارند ولی از آن هراسی ندارند.

من نیز چون دیگر وارثان خاک و حقیقت بی‌هیچ چشم‌‌داشتی تا به ‌پای جان می‌ایستم و برای آزادی و برابری مبارزه می‌کنم و چون یاران، من نیز هرگز مقبول دیکتاتور نمی‌شوم و می‌دانم که آزادگی پدیده‌ای است که روی مردم تأثیر دارد همان‌گونه که به نگارش برگ‌های تاریخ در می‌آید.

ای مردمِ آگاه آیا دریدن ماسک‌های بی‌شرمان و رسوایی متقلبان به جز حاصل مبارزه «۳۸ ساله» انقلابیونی است، مبارزانی که قهر ضدانقلابی رژیم را گونه‌ای پاسخ دادند که رژیم را به میدانی می‌برد که همواره از در آمدن به آن هراس داشته باشد میدان پیکار با کارگران زحمتکش با دیکتاتوری «علی خامنه‌ای» که با رسوایی در برابر دیدگان مردم جام زهر هسته‌ای را سر می‌کشد و به خود می‌پیچد.

باری انقلابیون دوره‌ی حسابی را می‌گذارند، دوره‌ی خصم و استوار و اراده‌ی فولادین که ماندن بر سر پیمانمان به جز آگاهی و ایمانمان علتی ندارد. کارگران، زحمتکشان از احزاب عامیون انجمن‌های غیبی تهران در عصر مشروطه در فرقه «سوسیالیست‌ها» تا جمهوری شورایی گیلان و از گروهی «۵۳ نفره» تا به رستاخیز سیاهکل «چریک‌های فدایی» جان‌باختگان دهه‌های «۶۰ و ۶۷» آزاد مردمان و نیز «کمونیست‌ها» مقام مصاف را گزیدند و شرف ترانه ندادند تا جل پاره‌ی حقارت بخرند. من «امیر امیر قلی» فرزند خلق قهرمان ایران قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران آزاد مردمان و کارگران و زحمت‌کشان این دیار تا به آخر هستم و به میراث پدران و بزرگانم وفادار خواهم ماند.

پس امروز رسا‌تر از همیشه فریاد می‌کشم، خطاب به دجالان و دیکتاتور‌ها، حسرت یک آه را به دلتان خواهم گذاشت تا لحظه‌ی مرگ خم به ابرویم نخواهم آورد.


زنده باد آزادی، زنده باد برابری، زنده باد سوسیالیست

امیر امیر قلی
اوین بند ۸
سه شنبه ۲۷ بهمن ماه/دلو ۱۳۹۴ (۱۶ فبروری ۲۰۱۶)


منبع

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 53 نفر