ساخت منار شهید فرخنده به همت جوانان همبستگی و مساعدت مردم
- رده: گزارشها
- نویسنده: نصرت
- منتشر شده در یکشنبه، 26 میزان 1394
ساعت ۱۰ قبل از ظهر است و قدم زنان از کنار دریای کابل به قصد پل باغ عمومی کابل آهسته آهسته روان بودم که چشمم به جمعی از جوانان دختر و پسر افتاد که مشترکا مصروف کار روی منار شهید فرخنده اند. مناری که چندی قبل اعلام ساخت و سازش را از سوی «حزب همبستگی افغانستان» خوانده بودم. اینان اعضای رهبری و کارمندان حزب همبستگی اند که داوطلبانه و با شور و شوق گردهم جمع شده اند تا با اعمار بنای یادبود، زنستیزی جنایتکاران لمیده بر سرنوشت مردم را به نمایش گذارند.
از اصل مطلب دور نشوم که چند روز قبل نیز شاهد مظاهره پرجوش و اجرای تیاتر خیابانی توسط این جوانان بیدار اعم از دختر و پسر طی مظاهره تقبیح ۱۴مین سالروز تجاوز امریکا به افغانستان و جنایات هولناک طالبان در قندوز بودم که با نمایش زیبای شان مردم را شگفتزده ساخت و با استقبال اهالی آن ساحه رو برو شد.
ویدیویی از جریان ساخت منار یادبود شهید فرخنده
و اما اینجا در کنار منار شهید فرخنده، تعدادی جوانان مصروف قالبکاری (نجاری) قسمت اول منار اند و دختران جوان نیز مصالح ساختمانی آماده میسازند. رهگذران هم با شاباشگویی و دلگرمی رد میشوند و شماری هم چند بیل سمنت را به نشانه همدلی و همکاری به پای منار میاندازند و اجازه گرفته به راه خویش روان میشوند.
من نیز وقتی این شور و شوق کار جمعی و تجمع رهگذران را دیدم پشت کاری که روان بودم، نگشتم و در اینجا ماندم تا دریابم اعضای رهبری و دختران همبستگی هم مثل سایر رهبران و روشنفکران چند بیل میاندازند و عکس یادگاری خود را میگیرند و صحنه را ترک میکنند یا خیر؟ خوشبختانه آنطور نبود. آنان تا ساعت ۴ عصر همانند کارگران پرکار کار ریخت منار را به درستی انجام دادند. در جریان کار شما هیچ تفاوتی را در بین اعضا و رهبری نمییابید همگی با شور و شوق می خندند و هرکس به اندازه توان خود سهم میگیرد. چیزی که باعث دلگرمی و اثر گذاری بر روح و روان من شد.
اینجا محل مزدحم شهر است و زمینه مساعد گردیده تا با افراد و دیدگاههای مختلف شان سر بخورید و بشنوید از نابسامانیها و هزار و یک درد جانسوز. مادری آمد مکثی کرد، بر روان شهید فرخنده دعا خواند و مدد جست و روی یکی از دختران را که مصروف کار بود بوسید و گفت: «کار شجاعانه را پیش گرفتهای آفرینت» و به راهش ادامه داد. شخصی با چهره سوخته و دوسیه در دست و رنج تمام عالم بدوشش آمد و بعد از سلام خطاب به یکی از اعضای رهبری همبستگی گفت: «ای شما که برای فرخنده شهید منار میسازید دختر جوان مرا پسر رییس امنیت غزنی که خانمش میشده، بیرحمانه کشته است و بهانه آورده که او خودکشی کرده، حالا به هر اداره ذیربط دولتی که میروم چون طرف پول رشوه را قبلا پرداخت کرده و زورمند هم است با خشونت میگویند: برو که تو را هم پیش دخترت روان میکنیم. آیا میتوان برای دادخواهی دخترم کاری کرد؟». (امید دوستان همبستگی داستان غمانگیز این پدر ماتمدار را با تمام جزییات تعقیب و به سمع مردم برسانند. )
کسی آمد و گفت: «عکاس آزاد هستم» و از صحنه کار عکساش را گرفت و چند دقیقه نشست و از فعالیت های حزب همبستگی پرس و پال کرد. فرد دیگری وعده کمک ۵ خریطه سمنت را داد. پدری که در حدود ۵۰ – ۵۵ سال عمر داشت با صفا و صمیمیت در کنار سایر مردم بیل زد و ۴۵ دقیقه کار کرد و رفت پشت کارش. این پدر ساعت ۱ ظهر با بستههای آماده غذا برگشت و گفت: «شما با افتخار مهمان امروز من هستید» بعدا خود را معرفی کرد که صاحب یک هوتل درهمین نزدیکیها میباشد.
جوان حزب همبستگی که بیل در دستش سمنت را با ریگ مخلوط میکرد در پاسخ به سوال یکی از هموطنان ما در مورد مصارف ساخت منار شهید فرخنده و سایر فعالیت حزب ساده گفت: «این منار به همت حزب همبستگی و کمک مردم ساخته خواهد شد. وقتی اراده قوی باشد و همگان مثل امروز داوطلبانه در تمام فعالیتها شرکت کنند و خورد و برد و چپاول انجیویی در میان نباشد با مبلغ کوچک که مردم شریف ما، نهادهای خیراندیش و شخصیت های ملی مساعدت میکنند، نه تنها این منار بلکه کارهای بزرگی در این کشور آباد خواهد شد. شما مجموع پول ده شهرک رهایشی و بلند منزلهای ده جنگسالار را جمع کنید چند ولایت افغانستان به صورت واقعی آباد میگردد.»
باید یادآور شد که این منار به ارتفاع ۱۰ متر از کف دریای کابل به همت جوانان دختر و پسر همبستگی و مساعدت مردم که کارش اکنون به شدت جریان دارد اعمار خواهد شد. بنا آنانیکه قصد دارند در اعمار و دیزاین آن سهم شایسته ادا نمایند وقتش فرا رسیده است تا از هیچ نوع همکاری دریغ نه نمایند.