از ناسیونال راسیسم تا مافیای عظیم بینالمللی
- رده: از سایتهای دیگر
- نویسنده: حسین معارفیپور
- منتشر شده در شنبه، 28 سرطان 1393
منبع: رادیو کوچه، ۲۳ سرطان ۱٣۹۳
نویسنده: حسین معارفیپور
![جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴](/new/images/jul14/815_brasil_worldcup_logo.jpg)
با پایان بازیهای جام جهانی فوتبال٬ و غلیان احساسات ناسیونالیستی در قالب هواداری از تیمهای ملی موقعیتی فراهم میآید تا به بررسی فوتبال به عنوان نه یک ورزش معمولی، بلکه یک صنعت مافیایی که توسط یک مافیای عظیم بینالمللی به اسم «فیفا» کنترل و اداره میشود، پرداخته شود. این به هیچ وجه به معنای مخالفت با ورزش نیست، بلکه سیاستهای دولتها در حمایت از مافیای فوتبال مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
ورزش تا آنجا که به عنوان یک سرگرمی و یک وسیله برای گذراندن اوقات فراغت و خالیکردن انرژی است، نه تنها با هیچ منطقی مذموم برشمرده نمیشود بلکه کاملا مثبت است؛ اما زمانی که همین ورزش از شکل ورزش خارج شده و یک شکل کاملا مافیایی به خود میگیرد، که هدف دیگری جز پولسازی ندارد، موضوع بحث میشود.
![مقایسه داخل و بیرون جام جهانی ۲۰۱۴](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa_carlos_latuff.jpg)
وضعیت داخل و بیرون ستدیوم در جریان جام جهانی ۲۰۱۴ (کارتونیست: کارلوس لاتوف)
فوتبال امروز در بین ورزشهای مختلف در سطح بینالملل شکل یک مافیای عظیم پولسازی و مکانی برای فساد دولتها و سرمایهداران بزرگ شدهاست. بر طبق اطلاعاتی که منتشر شدهاست، فوتبال بعد از صنایعی چون نفت، اسلحهسازی و مواد مخدر رتبهی چهارم را در گردش مالی بینالمللی به خود اختصاص دادهاست! امروز دیگر فوتبالیستها نه به خاطر علاقه به فوتبال، بلکه به خاطر گردش مالی بزرگ در این حوزه به فوتبال روی میآورند! تصور این را بکنید که یک فوتبالیست حرفهای که در سطح بینالمللی شناخته شدهاست، درآمد سالانهی صدها میلیون دلاری داشته و این درآمد تا جایی است که کسی مانند ابرامویچ میتواند باشگاه چلسی و منچستر سیتی را بخرد و امتیازش را به اسم خود کند و قیمت بازیکنی مانند لیونل مسی ۱۸۵ میلیون پوند انگلیسی ناقابل است.
جذابیت فوتبال به عنوان یک ورزش زیبا، باعث شدهاست که در بیشتر کشورهای جهان این ورزش رتبهی اول در بین تمام ورزشها را به خود اختصاص دهد. مسالهی دیگر سرمایهگذاری میلیارد دلاری (بیش از هشتصد میلیارد دلار در سال) از جانب مافیای بینالمللی فیفا روی این مساله باعث شدهاست که دولتها هم در سطح کلان (مسابقات جام جهانی و جام قارهای) و هم در سطح خرد ( مسابقات درون کشوری) روی این ورزش سرمایهگذاری کرده، تا از این طریق بتوانند به پولسازی و ایجاد یک بیزینس مافیایی کمک کرده و حتا بورژوازی را از روبرو شدن با بحران نجات دهند. جدیدترین اطلاعات که حتا در روزنامههای دست راستی و سطحی آلمانی زبان و انگلیسی زبان هم منتشر شدهاست حاکی از تقلب (Manipulation) آشکار در فوتبال و جام جهانی ۲۰۱۴ است. مغلوبشدن تیم ملی برزیل یکی از قوی ترین تیمهای فوتبال جهان، آن هم ۷ بر ۱ در مقابل تیم ملی آلمان بر ظن به روابط پشت پرده دامن زده است. روزنامههای آلمانی از جمله روزنامهی شپیگل انلاین (Spiegel Online) اعلام کردهاست که بنا به توافق روسای فیفا تیم ملی کامرون و غنا لازم بوده از دور بازیها خارج شوند و بر اساس همین توافق فیفا، قرار بر این شده که به ازای هر باخت برای غنا به هر بازیکن ۱۷۰ هزار دلار امریکا داده شود!
![تبعیض در سهمیه کشورها تبعیض در سهمیه کشورها](/new/images/jul14/815_fifa_discrimination_in_selection_of_teams_from_different_contnents.jpg)
در سهمیه حق اشتراک کشورها از قارههای مختلف، تبعیض بهطور آشکار نمودار است چون بیشترین سهم به اروپا داده شدهاست.
امروز دیگر دولتهای بزرگ از فوتبال با دو انگیزهی مختلف بهره میگیرند:
دامنزدن به ایدئولوژی ناسیونالیسم و راسیسم برای تحمیق توده
«تیم ملی فوتبال» نشان اقتدار ناسیونالیستی دولتهای مختلف است. اگر این دولتها در گذشته جنگ و خونریزی و استعمار به راه انداخته و همواره بر سر خاک و مرز با دیگر کشورها در جنگ بودند، امروز در کشورهای متروپل، دولتها از بیزینس فوتبال به عنوان ابزاری برای حفظ احساسات ناسیونالیستی، اقتدار ناسیونالیستی، میهنپرستی و غیره استفاده کرده و همواره تلاش میکنند ، قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی و هژمونیک خود را با فوتبال به رقبای دیگر خود، نشان دهند. طرفداران تیمهای مختلف، اگر امکانش را داشته باشند طرفداران تیم رقیب را با چاقو لت و پار میکنند. فیفا که خود نقش عظیمی در دامنزدن به راسیسم و ناسیونالیسم دارد، به برخوردهای راسیستی فوتبالیستها و فوتبالدوستان به بازیکنان دیگر تیمها «اعتراض» کرده است. اگر چه آمریکا در حوزهی فوتبال هیچگاه یک تیم مطرح بینالمللی نبوده است، در این دوره توانست به جام جهانی راه یابد و به عنوان یک تیم قوی ظاهر شود. سرمایهگذاری امریکا در صنعت فوتبال فارغ از این که تلاشی برای تحریک احساسات ناسیونالیستی و نژادپرستانه است، با منفعتی کاملا اقتصادی و برای جبران بحران اقتصادی صورت گرفتهاست که در بخش دیگر به آن خواهم پرداخت. در آلمان مخالفین نازیستها آویزانکردن پرچم آلمان بر سر در هر خانه و روی هر ماشینی را نشانهای از خطر بازگشت فاشیسم قلمداد میکنند و برخوردهای تند و وحشیانهی فوتبالدوستان آلمانی و ادبیات تهاجمی که علیه طرفداران تیمهای دیگر به کار میبرند ، همراه با عصبیت بیش از حد شان، خود، این واقعیت را نشان میدهد که همین «هولیگنها» پتانسیل و زمینهی تبدیل شدن به سیاهی لشگران فاشیسم را در آینده دارند و امکان بازگشت آدولف هیتلرها در میان طرفداران پر شور و شوق فوتبال در این کشور، کم نیست. فوتبال امروز برای دولتهای بورژوا ناسیونالیست حوزهی قدر قدرتی و «جنگ سرد» دیگری است. امروز طرفداران فوتبال از طیفهای مختلف چپ و راست بر سر یک امر واحد متفقالقول هستند و آن پیشبرد منفعت ملی از طریق پیروزی تیم ملی کشورشان. خانم مرکل صدراعظم محافظه کار آلمان و نمایندهی حزب دمکرات مسیحی این کشور برای دیدن اولین بازی تیم ملی کشورش روانهی برزیل شد و برای حفظ اقتدار ملی ملت ژرمن بازیکنان تیم کشورش را در ورزشگاه ریودوژانیرو همراهی کرد. باراک اوبا رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا هم برای بازیکنان تیم ملی کشورش پیام داده، دعا کرده و برای شان آرزوی موفقیت کرد.
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa4.jpg)
ما به جام جهانی نیاز نداریم.
ما به پول برای شفاخانهها و معارف ضرورت داریم.
فوتبال به عنوان یک حوزهی عظیم پولسازی
امروز پول در همه جای جهان حرف اول را میزند، پول، نشان از قدرت و هژمونی دولتهاست. چین بهخاطر داشتن همین پول «سیاه» تمام رقبای اقتصادی خود را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد و دولت قدرتمندی مانند آمریکا مقروض چین میشود. در صنعت فوتبال همانطور که گفته شد یک گردش عظیم مالی صدها و شاید هزار میلیارد دلاری در جریان است. گردشی که توجه تمام دولتها را به خود جلب کردهاست. تمام دولتهای بزرگ جهان به طرز عجیبی به این صنعت مافیایی روی آوردهاند و سالانه میلیارد دلار پول سیاه از این طریق به جیب میزنند.
محمد قراگزلو در مقالهی خود تحت عنوان «قدرت سیاسی، پول و فوتبال» در تحلیل سیاستهای ایالات متحده آمریکا در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۴ مینویسد:
«حَسَب ظاهر دو دهه تلاش کیسینجر و سرمایهداران آمریکایی نتیجه دادهاست و جام جهانی فوتبال در کشوری برگزار میشود که در تمام طول تاریخ خود حتا یک فوتبالیست درجه سوم نیز نداشته است. تیم آمریکا ناپلئونی صعود میکند تا در مرحلهی حذفی با تک گُل روماریوی برزیلی حذف شود. چهار سال بعد –جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه– تیم آمریکا با دو گل از تیم فوتبال ایران هم شکست میخورد تا در همان مرحلهی ابتدایی دست از پا درازتر باز گردد. نه کیسینجر و نه دیک چنی که تمام توجه خود را معطوف به گسترش فوتبال کرده بودند، به نتیجهی مورد نظر نرسیدند. آنان و حامیان شان با این فرضیهی درست به میدان آمده بودند که بعد از صنعت نفت، اسلحه و موادمخدر در فوتبال بیشترین گردش مالی صورت میگیرد. کم و بیش سالانه رقمی بالغ بر هشتصد میلیارد دلار .بدون مالیات. بدون احتساب ارزش افزوده.»
قراگوزلو فهرستی از تنها چند نمونه از مبالغ نجومی معاملات فوتبالی ارائه میدهد و مینویسد:
«زین الدین زیدان، پانزده سال پیش با قیمت ۶۰ میلیون دلار به رئال مادرید رفته بود. دقیقاً معادل بهای یک فروند جت .F.14 رئال مادرید برای جذب کریسیتان رونالدو۱۲۰ میلیون دلارپرداخت کردهاست. روزگار مرد گران قیمت "۶ میلیون دلاری" سپری شدهاست. ماسیمو موراتی (مدیر باشگاه اینتر میلان) که یکی از اعضای شاخص مافیای نفت اروپا بهشمار میرود بخش عمدهیی از وقت خود را به باشگاه فوتبال اختصاص دادهاست. برلوسکونی نخستوزیر ایتالیا (و مدیر اثمیلان) همین طور. کمترین سرمایهی آنیلی (مدیر باشگاه یوونتوس)، کارخانهی فیات است. آبراموویچ روس که یکی از بزرگترین سرمایهداران حال حاضر غرب محسوب میشود، از طریق خرید امتیاز تیم چلسی و منچستر سیتی بخش قابل توجهی از سرمایهی خود را بیمه کردهاست. فعالیت شرکتهای بیمه، اسپانسرها، تبلیغات، پخش تلویزیونی، فروش بلیط، مالیات؛ ترانسفر فوتبالیستها، ساخت و ساز استادیومها و ایجاد اشتغال هنگام برگزاری تورنمنتهای مختلف و رونق هتلها و صنعت توریسم و شرط بندی... در مجموع فوتبال را به صنعتی پرسود تبدیل کردهاست که در کنار صنایع نفت و سلاح و مخدر و سینما، حلقهی اصلی تغذیهی سرمایهداری جهانی را شکل داده و سیاستمداران اقتصادی را وارد میدان آن کردهاست. (هنگامی که آ.ث میلان و لیورپول به فینال جام باشگاههای اروپا رسیدند بازار شرطبندی یک به ۹ به سود میلان برلوسکونی بود. نیمهی اول بازی میلان با سه گل پیش افتاد و قهرمانیاش به قاطعیتی بیتخفیف رسید. درمیان دو نیمه شرطبندی یک به هفتاد شد. برلوسکونی سیصد میلیون دلار وارد این تجارت کازینویی کرد و روی برد لیورپولی که سه هیچ بازنده بود و حرفی برای گفتن نداشت؛ شرط بست. و بلافاصله به مربی خود دستور داد که چه کند. نتیجه روشن بود. لیورپول در عرض ده دقیقه به میلان قدرتمند سه گل زد. برلوسکونی به جای جایزه ی ۷۰ میلیون دلاری فیفا و یک جام نمادین؛ هفتاد برابر آن ۳۰۰ میلیون دلار به جیب زد.»
![ستدیوم جام جهانی ۲۰۱۴](/new/images/jul14/815_world_cup_2014_stadium.jpg)
درحالیکه مردم برازیل از عدم خدمات ابتدایی مانند شفاخانه و مکتب سخت رنج میبرند، دولت این کشور میلیاردها دالر را صرف تعمیر ستدیومهای فوتبال و دیگر زیرساختها جهت برگزاری جام جهانی ۲۰۱۴ نمود.
فوتبال و فحشا
ظاهرا شاید رابطهی مستقیمی بین فوتبال و فحشا وجود نداشته باشد، اما واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. واقعیت امر این است که فوتبال و بازیهای جام جهانی نقش بزرگی در گسترش فحشا و حتا تن فروشی کودکان داشتهاست. رابطهی فوتبال و فحشا چیست؟ فحشا یا تنفروشی عملی است که یک نفر تن خود را در مقابل پول یا هر جنس دیگری به کس دیگری واگذار می کند. بر اساس قوانین بورژوایی در تعریف برخی از دولتهای «دمکراتیک» این عمل عملی آزادانه و به دلخواه خود فرد است، بنابرراین آزاد است. دولتهای اسلامی راههای دیگری برای فحشای قانونی پیدا کردهاند تا از این طریق بتوانند پول به جیب بزنند، که از حوصلهی این بحث خارج است.
هنگام مسابقات جام جهانی، دولتها سر چندین مساله سرمایهگذاری کرده و از این طریق همواره در تلاشاند تا بتواند بر میزان افزونهی اجتماعی خود بیفزایند. از هتلداری و رستورانداری و مشروبفروشی گرفته تا فحشا. آمار دقیقی از تعداد تنفروشانی که در هنگام جام جهانی ۲۰۱۴ به ریودوژانیرو برای تنفروشی منتقل شدهاند در دست نیست، اما اعتراض سران فیفا به کشاندن کودکان به صنعت روسپیگری در برزیل خود ناشی از کمبود تنفروشان بالای هجده سال برای توریستهای علاقمند به فوتبال و برای درآمدزایی در این حوزه است. در شرایطی که آمارهای منتشرشده از وضعیت وخیم کودکان و اشتغال و استثمار کودکان در برزیل صحبت میکند، دولت برزیل با سرمایهگذاری در عرصهی فوتبال و ساخت ورزشگاههای مختلف برای جام جهانی هزینههای میلیارد دلاری متقبل میشود، بدون شک بدون بازدهی اقتصادی و تنها به خاطر علاقمندی مردم برزیل به صنعت فوتبال حاضر به متحمل شدن این هزینهی سرسامآور نخواهد بود. دولت برزیل با پولی که برای ساخت ورزشگاهها برای فوتبال در این کشور پرداخت کردهاست میتوانست به طور کلی معضلاتی مانند فقر، کار کودک و بهرهکشی از کودکان زیر سن را برای همیشه در این کشور از بین ببرد، اما علاقهی سرمایه به تولید سود بیشتر و حفظ مناسبات طبقاتی این اجازه را به مدافعان سرمایه نمیدهد.
در برزیل خشونت پلیس و تجاوز پلیس به حریم خصوصی شهروندان، کار کودک، فقر، حاشیهنشینی و هزاران معضل دیگر بیداد میکند، اما چرا دولت این کشور به جای پیداکردن راه حلی برای این معضلات، آنچنان سرمایهگذاری عظیمی را در زمینهی فوتبال میکند؟ پاسخ روشن است! آنها در پی اشتغالزایی نه برای طبقات فرودست بلکه برای طبقات بورژوا و خرده بورژوازی این کشور هستند. دولت برزیل با سرمایهگذاری در زمینهی فوتبال توانستهاست در زمینههای دیگری مانند حمل و نقل هوایی و زمینی، هتلداری، رستورانداری، مشروبفروشی و فحشا زمینهای برای به جیبزدن پول کلان برای طبقات دارا و متوسط فراهم کردهاست.
اما ایا فقر در این کشور با سرمایهگذاری در عرصهی فوتبال از بین میرود؟ مسلما نه. نه تنها فقر از بین نرفتهاست، بلکه اعتراضات طبقات پایین جامعه و طبقهی کارگر به سیاستهای دولت در دورهی جام جهانی ۲۰۱۴ و قبل از آن حاکی از آن است که طبقهی کارگر در این گردونهی پولسازی سهمی ندارد. سرکوب اعتراضات کارگری به برگزاری جام جهانی در برزیل حاکی از آن است، که دولت و سرمایهداران متحد دولت سهم اصلی را از این پول میبرند.
فوتبال و سیاست
فوتبال یکی دیگر از عرصههای قدر قدرتی سیاسی برای دولتهای بورژوایی است. سرمایهگذاری دولتهای مختلف در این عرصه تنها به خاطر مسائل اقتصادی نیست، اگر چه اقتصاد تعیینکنندهی سیاست است، اما سیاست و اقتصاد در یک رابطهی دیالکتیکی با هم بوده و هردوی اینها میتوانند بر یکدیگر تاثیر متقابل بگذارند. استفادهی ابزاری از فوتبال به عنوان عرصهای برای پیشبرد مسائل سیاسی بیشتر جنبهی هژمونیک برای دولتهای بورژوایی دارد. دولتهای بزرگ سرمایه داری در سراسر جهان از هر عرصهای برای پیشبرد سیاستهای خود بهره میگیرند. از عرصهی استعمار، جنگ، اشغال دیگر کشورها تا رقابت در عرصهی اسلحهسازی و صنایع زیربنایی تا ورزش.
در بین ورزشهای مختلف در حال حاضر فوتبال نقش یک ورزش همهگیرتر را پیدا کرده و بدون اغراق میتوان گفت، این ورزش توجه نیمی از کرهی زمین را به خود جلب کردهاست. بنابر این برای دولتهای سرمایهداری که هر چند از لحاظ اقتصادی یک منفعت مشترک، که حفظ مناسبات کاپیتالیستی و طبقاتی است، را دارند، کشمکشهای سیاسی بر سر هژمونی سیاسی در مناطق تحت نفوذ خود و افزایش حوزهی قدرت از طرق مختلف و تاکید بر ایدئولوژی ناسیونالیسم در دنیای گلوبالیزهشدهی امروز در عرصهی فوتبال خود را به برجستهترین شکل ممکن نشان داده و میدهد. امروز برای یک آلمانی طرفدار فوتبال تیم ملی آلمان نقش ارتش آلمان در دوران هیتلر را ایفا می کند! برای یک پان ایرانیست طرفدار فوتبال تیم ملی ایران نقش سربازان گمنام امام زمان را ایفا میکند که با شعار «الله اکبر» خود را به گوشت دم توپ نظام جمهوری اسلامی در جنگ با رژیم بعث تبدیل میکردند، را دارد. برای یک هلندی فاشیست تیم نارنجیپوش هلند نقش نیروی دریایی هلند را ایفا میکند که در دوران استعمار توانسته بود به مناطق مستعمره در آن طرف دنیا دست پیدا کند و برای دیگر کشورها هم همینطور. در شرایطی که امکان جنگ و استعمار در شکل سابقش وجود ندارد ورزش فوتبال به عرصهای برای نمایش اقتدار سیاسی و هژمونیک دولتهای بورژا ناسیونالیست تبدیل شدهاست.
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa5.jpg)
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa6.jpg)
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa1.jpg)
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa2.jpg)
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa3.jpg)
![اعتراض برضد جام جهانی فوتبال](/new/images/jul14/815_brasil_protest_against_fifa7.jpg)