فلم آرگو تلاشی برای پاک کردن ردپای امریکا در روی کار آوردن خمینی
- رده: از سایتهای دیگر
- نویسنده: مسلم منصوری
- منتشر شده در پنج شنبه، 10 حوت 1391
اسکار از مهمترین و پربینندهترین مراسم اعطای جایزه فلم در جهان میباشد که همه ساله توجه علاقمندان و رسانه ها را روزها به خود معطوف میدارد. فلم هایی که برنده و حتی کاندید جوایز میشوند در سطح جهان مطرح شده تعداد زیادی را به خود جلب میکنند. همانند تمامی جوایز مهم جهانی، در اسکار نیز اکثرا سیاست حاکم امریکا در انتخاب فلم ها نفوذ نموده و این مراسم را اکثرا به یک نمایش سیاسی مبدل میسازد. بخصوص امسال انتخاب فلم های برنده انتقاد منتقدان فلم را برانگیخته است چون فلمهایی برجسته شدند که از نظر هنری در موقعیت برتر قرار نداشته اند اما بر اساس انگیزه های سیاسی بالا کشیده شدند.
کاندید شدن «پسران بزکشی» ساخته سم فرنچ در بخش فلم های کوتاه اسکار، دعوت از فواد و جوانمرد برای شرکت در مراسم اسکار و تبلیغات بیسابقه برای ایندو در مطبوعات جهان در روزهایی که ادامه جنگ امریکا و ناتو در افغانستان اعتراضات گسترده مردم غرب را برانگیخته است، همه از همین سیاسی بودن مراسم حکایت دارد. در واقع امریکا خواست با «افغانی» نامیدن «پسران بزکشی» و سپس برجسته ساختن آن طوری وانمود سازد که گویا طی دهسال توانسته افغانستان را آنچنان رشد دهد که سینمایش تا اسکار میرسد و نوجوانانش از دستفروشی به «سوپر استار» مبدل میشوند! این درحالیست که سینمای افغانستان با فلم های مبتذل و ضدهنریاش در سطح پایین تر از فلم های پشاوری تولیدات داشته نمیتواند چیز قابل اعتنایی عرضه نماید.
تعلق جایزه «بهترین فلم سال» به «آرگو» که به جریان گروگان گیری سفارت امریکا در تهران در اوایل رویکار آمدن رژیم آخندی حکایت دارد، و اعلان برنده شدنش توسط خانم میشل اوباما اوج سیاست بازی در اسکار را به نمایش گذاشت که مسلم منصوری، نویسنده ایرانی در مقالهای که در ذیل عینا نقل میشود به آن پرداخته است:
نویسنده: مسلم منصوری
منبع: سینمای آزاد، هشتم فبروری ۲۰۱۳
ماجرای اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری در ایران برای فلم «آرگو» دست مایه یی شده است تا نمایش «ضد استکباری»! رژیم را واقعی جلوه داده و ردپای امریکا در روی کار آوردن خمینی را پاک کند. این فلم درباره انقلاب ۵۷ همان حرف های رژیم را تکرار می کند تا همه قبول کنند که خمینی و دارو دستهاش تبلورعینی و طبیعی انقلاب ۵۷ هستند. در حالیکه امریکا و دولتهای غربی راه را برای خمینی باز کردند، خمینی با کمک آنها به سرعت انقلاب را به نفع حاکمیت خود و به نفع حفظ دستگاه چپاول و سرکوب جمع کرد و انقلاب ۵۷ را سر برید.
فلم از ستم شاه می گوید و اینکه ناهار شاه هر روز از پاریس فرستاده می شده… بعد عکس هایی از مردم محروم آن زمان را نشان می دهد و عکس های مردم محروم وصل می شود به خمینی، بدی ها و ستم شاه در این فلم خرج مشروعیت دادن به خمینی می شود. فلم هرجا از مردم ایران صحبت می کند روی مذهبی بودن مردم تاکید می کند تا انقلاب ۵۷ را مثل خود رژیم فقط مذهبی جلوه دهد، گویی انقلاب ۵۷هیچ آرمان و خواستهای نداشته و صرفا برای بیرون کردن شاه و آوردن خمینی به عنوان رهبر مذهبی شکل گرفته. در این فلم اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری نه توسط رژیم و بازیهای سیاسی پشت پرده ، بلکه توسط مردم عادی بطوری خودجوش انجام می گیرد. خشونت و سرکوب رژیم نه شامل مردم و نیروهای انقلابی که در دفاع از خواسته ها و دست آوردهای انقلاب در مقابل خمینی ایستاده اند بلکه فقط شامل کسانی میشود که طرفدار و عوامل امریکا در ایران هستند.
فلم سرکوب رژیم را از زاویه «ضدامریکایی»! بودن رژیم نشان میدهد، در حالیکه همان زمان رژیم بخشهای از ساواکی ها و ژنرالهای شاه و عوامل دولتهای غربی را برای سرکوب مردم و نیروهای انقلابی به کار گرفته بود.در نهایت فلم با اشاره به کودتای ۲۸ مرداد و انتقاد از امریکا به خاطر طراحی کودتا، این خشونت و به اصطلاح ضد امریکایی بودن رژیم را، به نفع رژیم توجیه کرده و به آن مشروعیت می دهد.
فلم آرگو از انقلاب ۵۷ و تعزیه ضد امریکایی بودن خمینی تصویری را ارائه میکند که رژیم و مزدورانش بیشتر از ۳۰ سال است تلاش می کنند چنین تصویری را به همه ارایه دهند. اگر قرار بود سازمان تبلیغات اسلامی درباره انقلاب ۵۷ و اشغال سفارت امریکا و برای جا انداختن توهم ضد امریکایی بودن این رژیم فلم بسازد، فلمی بهتر از این نمی توانست بسازد. منتها چند شعار ضد امریکایی و چند درس اخلاق و نصیحت آخوندی هم به آن اضافه میکرد و بازیگران زن فلم هم همراه با بزک و آرایش هالیوودی حجاب اسلامی را رعایت میکردند.
همانطور که سازمان تبلیغات اسلامی رژیم فلمی ساخته با عنوان «دموکراسی تو روز روشن» در آن فلم عزرائیل و همکارانش با اتومبیل های امریکایی کشته های رژیم را از جبهه های جنگ به بهشت می برند، در بهشت انکر و منکر مراحل حسابرسی به اعمال افراد را با تکنولوژی پیشرفته استکبار انجام می دهند، در بهشت هم معرکه وکیل و وکیل بازی به سبک امریکا رایج است. بهشت آخوندها هم بر اساس طرح دیکته شده استکبار جهانی تصویر شده و کالا و فرهنگ مورد نظر «استکبار»! در آن تبلیغ میشود.
این جایزه ها و هیاهوی تبلیغاتی پیرامون فلم آرگو، نه برای خود فلم که برای تقویت و جا انداختن نمایش ضد امریکایی بودن رژیم در بین مردم است. اگر انجمن منتقدان سینمای امریکا که به این فلم جایزه میدهند، هیچ اطلاعی از انقلاب مردم ایران نداشته باشند، مسلماً سینما را خوب میشناسند ومیدانند که این فلم حتی از لحاظ داستان پردازی و ساخت نسبت به معیارهای خود هالیوود فلم متوسطی است، ولی آنها هم مجبورند ساز خود را با خط اصلی این ارکستر کوک کنند، و گرنه از هالیوود اخراج شده و موقعیت شان را از دست می دهند پس باید خودشان را با این ارکستر دروغ و فریب هماهنگ کنند.
امریکا از همان ابتدا با روی کار آوردن خمینی در شکل گیری این رژیم کمک کرد و تا به امروز -البته در نقش دشمنی با رژیم- با تمام قوا از این رژیم محافظت کرده است. حالا هم، چند سالی است در کنار دیگر دستگاههای تبلیغاتی، هالیوود و اسکار را هم به خدمت گرفته تا از فرو ریختن توهم توده ها نسبت به این نمایش ضد استکباری رژیم جلو گیری کند.
بیش از سه دهه است که رژیم حاکم بر ایران با براه انداختن نمایش دشمنی با «استکبار جهانی» خواسته های اصلی همین استکبار را هزار برابر دوران شاه در ایران دنبال کرده و در قالب دشمنی با استکبار تمامی تولیدات داخلی را به نفع واردات کالاهای بنجل کمپانی های فرا ملیتی نابود کرده و با سرعت دارد بنیانهای اقتصادی، اجتمأعی و فرهنگی جامعه ایران را نعل به نعل مطابق با برنامه جهانی سازی استکبار طراحی میکند. از سیستم آموزشی و تربیتی گرفته تا سینما، موسیقی و برنامه های تلویزیونی را در تبلیغ مصرفگرایی و ترویج فرهنگ امپریالیسم در ایران بکار گرفته و با شتاب به نفع نظم نوین برده داری در حرکت است.
جنایتکاران حاکم بر ایران و دولتهای غربی این هراس را دارند که طشت رسوایی این تعزیه ضد استکباری از پشت بام بیافتد…
فواد و جوانمرد ناآگاهانه در یک بازی سیاسی امریکا مورد سوءاستفاده قرار گرفتند.