آقای رمان، نه پرَ وابستگی که شاخ وابستگی دارید بر فرق تان!
- رده: مقالات
- نویسنده: علی احمد - بلخ
- منتشر شده در پنج شنبه، 30 جدی 1389
به حزب همبستگی یگانه حزب آزادیخواه، مترقی و دموکرات که در افغانستان بنیادگرازده، شغالی و اشغالشده پرچم استقلال خواهی را صادقانه بدوش میکشد، تقدیم میکنم.
دولت مزدور و مافیایی کرزی از خون و خیانت جهادی- طالبی، خلقی- پرچمی همچون معجونی با دستان خونچکان امپریالیزم اشغالگر امریکا و متحدان "استراتیژیک" شان بنا شده است. تشت رسوایی مزدوری دولت زمانی سوراخ کلان برداشت که از بام اعدام و شکنجه خامنه ای جلاد احسن گویا بر سفره ننگین کرزی و شرکا فرود آمد و کرزی با چشم پارگی خاصی تن به پستی گرفتن پول از بادار ایرانی اش را با شرم ساری و ذلت پذیرفت. سوال اینجاست در دولت که رئیس پارلمانش ۲۵ میلیون دالر را تنها در یک مورد و آنهم از حقوق معلمین سیه روز ما در زمان امارتش بر وزارت معارف زیر زده باشد، وزیر حج و اوقافش صد ها هزار دالر را از سفر خانه خدا بدزدد و سپس بر آتش "جهادش" با آرمیدن در آشیانه دیوید کامیرون آب سرد "کفر و الحاد" بریزد، والیان حیوان صفت آدمخوارش هستی هزاران هموطن مظلوم ما را برباید و در دبی و اروپا تجارتخانه ها و شهرک ها بر پا کنند، خرسوار کوه چهارکنت مزار ناگهان کادیکلاک پسند شده "نماینده مردم در پارلمان" شود، خلقی خونخوار چون تنی به صفت کاندید ریاست جمهوری "مطرح" گردد، امین فرهنگ دلال با خاطر آرام با پول های باد آورده در آلمان تن پرورانه عیش کند و باز هم بنام افغانستان و مردم بیچاره آن کنفرانس ها بر پا نموده و ازین طریق سرمایه اندوزد و... پس کرزی چرا نتواند مصرف دسترخوان ارگ را از برادر همسایه و مسلمانش احمدینژاد پذیرا نباشد؟ هموطنان حقایق موجود فراتر ازین دالر های لکه دار ایرانی است و آن ۴۴ بکس پرتر اما ذلت بار تر و تطمیع کننده تر امپریالیزم غرب مخصوصا امریکاست که از ده سال بدینسو پستان غارت، کشتار، بی ناموسی، نوکری، تسلیم طلبی و خنثی گری را بر دهان چرکین "شخصیت" های دولت مزدور و مافیایی کرزی نهاده است.
خواهران وبرادران! عمق فاجعه خیلی بیشتر ازآن است که ما فکر میکنیم ولی با تمام اینها هستند کسانی که با تظاهرات کوبنده شان علیه جنایات هولناک رژیم خون و خیانت فاشیستی مذهبی ایران اخ دل مردم تیره بخت و درد کشیده ما را برآورده کرد، منحیث یک افغان مهاجر رانده شده و تحقیر گشته از شما تشکر دارم. اجازه دهید با شناخت که اخیرا از شما و حزب تان پیدا کردم و اکسیون های حزبی تانرا از ابتدا تا حال تعقیب نمودم به نیابت از شما گپ دلم را در حد توانم به شما بنویسم. هر باریکه جوانان حزب همبستگی با برافراشتن شعار "مرگ بر استبداد چه در کابل چه در تهران" در کابل و سایر ولایات بی هراس در برابر دستگاه جاسوسی ایران در افغانستان (سفارت ایران) و مزدوران سلاح بدست و قلم بدست شان در سایه دولت مزدبگیر ایران تظاهرات میکنند و خشم و نفرت مردم و خانواده های قربانیان اعدام شده را با رنگ سرخ، سیاه و تخم مرغ بر در و دیوار سفارت "زندان و اعدام" و سوختاندن تصاویر قصابان ملت ایران یا استادان جلادمنش بنیادگرایان افغانستان به نمایش میگذارند، فقط میگویم آفرین بر شهامت تان. درین مبارزه برحق تنها نیستید؛ مردم زجرکشیده و درد دیده میهن نگونبخت ما با شماست، اشک های بشیره ها، سامعه ها و رحمیه ها بر گام های استوار تان علیه دژخیمان قوت بخش است و تا به محاکمه کشانیدن عمال تفنگدار ایران چون خلیلی ها، محقق ها، محسنی ها، اسماعیل ها، کاظمی ها، عالمی بلخی ها، انوری ها، اکبری ها، سید جاوید ها، حسینی مزاری ها، صدیقه بلخی ها و قلمداران شرفباخته، تسلیم طلب و مزدور ایران چون زریاب ها، نادری ها، کاظم کاظمی ها، ابوطالب مظفری ها، واصف باختری ها، رفعت ها و سمیع حامدها شما را همراهی خواهد کرد. برگردیم به تظاهرات پرشکوه ۲۳ جدی حزب همبستگی و مصاحبه تلویزیون فارسی بی بی سی درین رابطه با "روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی" خلیل رمان پرچمی. او در پاسخ به پرسش در ارتباط به حزب همبستگی، نخستین قی متعفناش را اینگونه بیرون میریزد:
"از حاکمیت ملی و منافع ملی و شعار های بسیار عام نمایندگی میکنه و در اساسنامه خود عضویت آزاده برای تمام اتباع افغانستان مطرح ساخته و به این ترتیب داوطلب بودن و حق العضویت پرداختن را مطرح ساخته و شعار های تلخ و تندی هم در مورد جامعه افغانستان داره و از هفت ثور به این طرف سوالات را علیه شخصیت ها و احزاب مختلف بلند کرده"
آقای نویسنده از شما فقط یکی دو سوال ساده داریم: زمانیکه جوانان فقیر ما بخاطر لقمه نانی به ایران مهاجر میشوند و شاقه ترین کار را با کمترین دست مزد انجام میدهند، در عوض دولت خونخوار فاشیستی خامنه ای برای فرونشاندن خشم ملت قهرمان ایران و مهر و موم کردن چشم و دهن "مسئولان" دولتی افغانستان آنها را حلقه آویز میکنند، منحیث انسان چرا وجدان شما تحلیلگران و روزنامه نگاران در برابر این همه کشتار و جنایت مسکوت است؟ چرا زمانیکه بر بشیره گک معصوم فرزند جانی ترین قوماندان دوستم، پاینده بای تجاوز کرد و عصمت و عفت اش را وحشیانه درید "غیرت" تان بجوش نیآمد برخلاف برای رفتن دوباره علومی ها و رنجبرها به پارلمان و دفاع بیشرمانه از خیانت، جنایت و وطن فروشی خلق و پرچم حنجره ها پاره میکنید؟
" شعار های بسیار عام "! اگر حمایت از ریختن خون ده ها افغان مهاجر در بند و جوانان آزادیخواه ایران شعار های بسیار عام است پس منتظر شعار های خاص هم باشید که دل و جگر وطن فروشان خلقی – پرچمی و باداران درنده خوی تانرا پاره پاره خواهد کرد. راستی نگفتید "رفیق" تنی، گلاب زوی، علومی، رنجبر، لایق، پنچشیری، کشمند،زریاب، نادری، حسین فخری و عظیمی چند تا شعار خاص و غیر عام، جدی و کارآمد و مردم پسند و ضد ارتجاع و اشغال دارند؟ شرم و ننگ تان باد که هنوز تنی، گلاب زوی، کشمند، کاویانی، علومی، رنجبر، لایق، سیاف، ربانی، خلیلی، دوستم، محقق، حضرت علی، گلبدین، ملاعمر و ملا راکتی نزد شما "شخصیت" ها هستند و کسی نباید جنایات آنها را افشا کند و علیه شان موضع بگیرد بلکه با جان و دل احترام کنند. شما حق دارید از صبح تا شام سر از پا کنده و در آستان "شخصیت" ها پایکوبی کنید اما با خبر باشید و خوب فکرت تانرا بگیرد با این "شخصیت" گفتن ها فقط شایسته تف باران مردم ستم کش ما هستید و بس. همه میدانند که بلند کردن چنین اراجیفی صاف و ساده دلربائی تانرا نزد "رهبران" و خیانت به خلق های دو کشور به اثبات میرساند. اگر حزب همبستگی استبداد در کابل و تهران را محکوم میکند و با آن در ستیز است، اگر مردم ما قاتلین پدران و برادران خود را نبخشیده و تا روز انتقام در وحشت مرگ نگهمیدارند، شما با سرافکندگی و خفت با آنها یکی شدید و برای هزارمین بار ماهیت ضد مردمی تانرا آشکار ساختید.
"در اساسنامه خود عضویت آزاده برای تمام اتباع افغانستان مطرح ساخته و به این ترتیب داوطلب بودن و حق العضویت پرداختن را مطرح ساخته"
چه خوب بود از دید شما حزب همبستگی در اساسنامه خود عضویت آزاد را برای تمام اتباع افغانستان با شروط وابسته گی و نوکری به سوسیال امپریالیزم روس "مطرح" میساخت یا قبله نو تان امریکا و یا همانند تنظیم های جهادی به کثافت قوم بازی و مذهب گری میپرداخت. آقای رمان پرَ وابستگی نه که شاخ وابستگی دارید بر فرق تان، زیبنده خود تان باد. برای شما حتی داوطلب بودن و حق العضویت پرداختن هم سوال است و این کاملاً بجاست چرا که حزبیکه آرمانش تجاوز و بیدادگری باشد و از کاغذ تشناب تا شراب رهبرش از بیرون داده شود چی ضرورتی به گرفتن حق العضویت برای پیش برد امور حزبی دارد؟
" شعار های تلخ و تندی هم در مورد جامعه افغانستان داره و از هفت ثور به این طرف سوالات را علیه شخصیت ها و احزاب مختلف بلند کرده"
کنه هجویات و ریشه دردکتان در"شعار های تلخ و تند" حزب همبستگی آفتابی گردید. نفهمیدم چطور به یکبارگی شعار های عام، شعار های تلخ و تند شدند و از کام تا مقعد "شخصیت ها و احزاب" منجمله شما را سوزاند که اینگونه "سوالات" را در برابر یگانه حزب آزادیخواه و مترقی قرار میدهید؛ "جامعه افغانستان" نخیر، خوب هوش تانرا بگیرید خط مردم در "جامعه افغانستان" از خط "جامعه" دزدان و بی ناموسان به وسعت یک دریا خون و خیانت از هم بدور اند و اینرا هم بدانید که مردم ما با شعار های تلخ و تند نه که با گلوله های تلخ و تند علیه هفت ثوری ها، هشت ثوری ها، طالب بچه ها، دولت مزدور و اشغالگران امریکایی بپا خواهند برخاست و "شخصیت ها و احزاب" مزدور را در پرتگاه نیستی خواهند فرستاد.
در قسمت دیگر تحلیلگر ما چنین میگوید:
" شعار های را که حزب همبستگی درین اواخر و یا سایر تظاهر کنندگان مطرح ساخته شعار های است که خواست همگانی دارد و ریشه در خواست هر افغان داره اما به هر حال با توجه به عدم تمایل مردم افغانستان به سیاست و اینکه چنین شعار ها نمیتواند یک پایگاه وسیعا مردمی در افغانستان داشته باشد علی الرغم اینکه این شعار ها چقدر میتوانه صحت داشته باشه، نمیتوانیم مظاهر بلند پروازی و مظاهر مطرح کردن خود و کیش شخصیت را هم از او دور بدانیم و حتی نمیتوانیم تحریک و انگیزه های خارجی و رقابت های داخلی را که در کشور وجود داره نادیده بگیریم "
این پاراگراف با هذیان، حرام زادگی، عقده گشایی و جبن همراه است. آیا میشود شعار های حزب همبستگی هم خواست همگانی داشته باشد و ریشه در خواست هر افغان و هم نتواند پایگاه وسیعا مردمی داشته باشد؟ با توجه به "عدم تمایل مردم به سیاست ". وقتی مردم میبینند که دلبندان شان با دستان ماموران خونریز ولایت فقیه تکه تکه میشوند "عدم تمایل" نه که تشنه تمایل به انتقام خون فرزندان خود هستند و با تف و نفرین بر مزدوران "تحلیلگر" و مشاطه گر جنایتکاران انزجار میکنند.
رگه حرامزادگی تان درین جمله نهان است: "علی الرغم اینکه این شعار ها چقدر میتوانه صحت داشته باشه نمیتوانیم مظاهر بلند پروازی و مظاهر مطرح کردن خود و کیش شخصیت را هم از او دور بدانیم "ای کاش لااقل بجای یکتن از اعدامیان پسرک نوبالغت سلاخی میگشت و بر جسدش پاسداران جمهوری اسلامی میشاشیدند و تسلیمت نمیدادند که میدیدیم "شعار های صحت دار" شما "بدون مظاهر بلند پروازی و مظاهر مطرح کردن خود و کیش شخصیت" چی میبود.
در اخیر عجز و فرومایگی، جبن و بی شرافتی را با بستن اتهام "تحریک و انگیزه خارجی ها و رقابت های که در کشور وجود داره" به پایان میبرد. "انگیزه خارجی و رقابت داخلی" همین است که حزب همبستگی در برابر اشغال کشور توسط امپریالیزم جهانی در راس امریکا تظاهرات کرد، کشتار مردم بیگناه مانرا در شمال و جنوب، شرق و غرب کشور بوسیله اشغالگران محکوم نموده به دفاع از آنان برخاست، با مافیایی دولتی و جنایتکاران سه دهه اخیر زد وبند ندارد، ضد خلق – پرچم، تنظیمی ها، طالب، روشنفکران خود فروخته و تکنوکرات های عزت باخته و اشغال موضع می گیرد و خلاصه بمانند احزاب سرکاری بی مایه و بی برنامه نیست.
" مه فکر میکنم به حیث یک خواست میتوانه مطرح کنه هیچ مانعی نداره اما آنطوریکه پیشتر عرض کردم جامعه افغانستان دچار آسیب ها و دشواری های بی نهایت زیادی است که هم جامعه مدنی و هم احزاب ملی و مترقی افغانستان توانایی پرداختن به او ره و فرصت پرداختن به او ره در یک محدوده بسیار زیاد میتوانه داشته باشه. چنین شعار های بدون شک دست آویز میته برای ایرانی ها و برای کسانی دیگه که بلند بکنه شعار ازیره که گویا دست خارجی هم میتوانه دراین دخیل باشه."
نخیر نویسنده پوسیده فکر، احزاب با ماهیت ملی و مترقی میتوانند بسیار آسان نه "در محدوده بسیار زیاد" فقط با سپر کردن سینه هایشان صرف نظر از "آسیب ها و دشواری های بی نهایت زیاد " در برابر گلوله های داغ دشمن خونخوار رسالت شانرا ادا کنند. بهترین معیار سنجش نزد مردم داغدار ما اعمال سیاسی افراد و احزاب است نه سخنان پوک، "اکادمیک"، فیلسوفانه و فیشنی از نوع حقیر شما. این انسان های آگاه همانقدریکه بر خون هموطنان خود ارج میگذارند،نمیتوانند از کنار خون آزادیخواهان ایران که حقیقتا به قلب مقاومت ملت های تحت سلطه و ستم نظام های فاشیستی دینی در جهان مبدل گشته است، بی تفاوت بگذرند هر چندیکه جامعه افغانستان "دچار آسیب ها و دشواری های بی نهایت زیادی" هم نباشد و بزعم شما با جمیع از جنایتکاران، بی ناموسان و خاینان گلستان باشد. این تظاهرات تنها مزدوران واواک را نه که خود رژیم ولایت اعدام و شکنجه را هم به ترس انداخت و درست این "چنین شعار" ها بود که نه "دستاویز به ایرانی ها و دیگه ها" شد بلکه مستقمیا قلب دشمن را شقه شقه کرد چنانچه دیدید خود جناب سفیر قلدر منشانه حکم دستگیری تظاهر کنندگان را در داخل کابل براحتی صادر نمود و شما ها هم با آنها همصدا شده و بر آنان تاختید. سفیر این برخورد بد معاشانه را فقط با اتکا به تطمیع پولی و نوکر ساختن کرزی و حضور جواسیس کشور مطبوعش در خون و رگ حکومت مافیایی وغرق در فساد و جنایت، عملی کرد ورنه هرگز به خود جرئت نمیداد چنین دهن پارگی گنده آخوندی را بکند. ولی فراموش نکنید حزب همبستگی به مثل سایر آزاداگان افغانستان و ایران کفن پوش و بی آلایش اند و نه نکتایی پوش و فخر فروش و تسلیم طلب و با تعهد برایستاده مردن به پیش میروند. و آخرین سخنم بر شما آقای روزنامه نگار و تحلیلگر: تا جان دارید علیه حزب همبستگی و "شعار های تلخ وتندش" در رادیو ها و تلویزیون ها گلو پاره کنید و دل جواسیس توپ دار و قلمدار ایران را شاد سازید، رویهم فراموش نکنید روز انتقام رسیدنیست که چگونه در برابر خشم پر جبروت خلق های افغانستان و ایران ذوب و زبون شده و در چتلی دانی تاریخ مدفون خواهید شد. از همین حالا میشود نام تانرا در زیر ستون ابوطالب مظفری ها، کاظم کاظمی ها (مداح در خانه خامنه ای جلاد)، رهنورد زریاب ها، سمیع حامد ها، پرتو نادری ها، خالده فروغ ها، قدریه یزدان پرست ها، خالد نویسا ها و... نوشت هرچندیکه ستون وطن فروشی و آدم کشی حزب دموکراتیک تانرا دست نخورده گذاشت.
با حمایت قاطع از حزب همبستگی افغانستان در مبارزه برحق، پیگیر و جدی برای حصول استقلال و آزادی کشور عزیز ما بر ضد متجاوزین و نوکران داخلی شان متحد شوید!