«نوامبر سیاه»، فلمی در مورد مبارزات ضداستعماری مردم نایجریا
- رده: هنر و ادبیات
- نویسنده: شریفه
- منتشر شده در یکشنبه، 08 حمل 1395
فلم هنری «نوامبر سیاه- مبارزه برای دلتای نایجر» (Black November- Struggle for Niger Delta) جریان خیزش و مبارزات یکی از اقوام ستمدیده نایجریا را علیه دولت فاسد و شرکتهای فراملیتی نفت و گاز برای حفظ سرزمین و محیط زیست شان در دلتای نایجر نشان میدهد که به علت استخراج، نشست و دفن زبالههای نفت در معرض آلودگی خطرناک قرار گرفته است.
فلم «نوامبر سیاه» هرچند از نگاه هنری اثر قوی به شمار نمیرود، اما با الهام از داستانهای واقعی به قلم و کارگردانی جیتا آماتا در سال ۲۰۱۲ تهیه شده است. تیم تهیه فلم در جریان تولید آن بارها مورد تهدید و حتی ضرب گلوله قرار گرفتند.
دلتای نایجر از آبهای دریای نایجر در خلیج گینه تشکیل شده است. این منطقه پرنفوس در عینحال یکی از غنیترین منابع نفت به شمار میرود که به همین دلیل با مداخله دولتهای استعماری و سودخور، بیشتر از صد سال مستعمره بریتانیا بوده (۱۸۸۵-۱۸۹۳) و با پشت سر گذشتاندن جنگهای خونین متعدد تا امروز دستخوش ناامنی، آلودگی شدید محیط زیست، فساد وسیع و نقض فجیع حقوق بشر میباشد.
«نوامبر سیاه»، اشارهایست به ماه اعدام یکی از رهبران بومی بنام کن سارو-ویوا. وی نویسنده، شاعر و برنده جایزه «مرد طلایی محیط زیست» بود که مبارزات مردمی را جهت تامین حقوق اقلیتها و حفظ محیط زیست رهبری نمود. او در اوایل منحیث سخنگو و بعداً رئيس MOSOP (جنبش برای بقای مردم اوگونی) نقش برجستهای در رهبری مردمش داشت. سارو ماهیت مزدورمنشانه دولت نایجریا را در برآورده ساختن اهداف غارتگرانه شرکتهای فراملیتی بخصوص شرکت هالندی-انگلیسی Shell بشدت انتقاد مینمود تا اینکه در نوامبر ۱۹۹۵ (سالهای دیکتاتوری جنرال سانی آباچا) در ۵۴ سالگی به حکم محکمه نظامی اعدام گردید.
یکی از فعالان زن در مراسم یادبود از بیستمین سالگرد اعدام کن سارو-ویوا
در آغاز فلم کشور نایجریا چنین معرفی میشود: نفوس ۱۶۲ میلیون، هفتمین کشور پرنفوس جهان، بیش از ۵۲۱ زبان رسمی، مستعمره پیشین بریتانیا، انگلیسی زبان رسمی بوده و وسیعا تکلم میشود، ۹۰٪ نفوس با عاید کمتر از ۲ دالر در روز بسر میبرند، پنجمین کشور صادرکننده نفت در جهان، نشئت دوامدار نفت آنرا به ویرانترین محیط زیست مبدل نموده است، حد اوسط عمر ۴۷ سال.
صحنه اول فلم نشاندهنده لحظاتیست که زن جوانی به نام ابیر قرار است در زندان دلتای نایجر اعدام شود ولی اعضای «جبهه متحد خلق برای آزادی دلتای نایجر مردم نایجریا» با گروگانگیری تام هدسن رئیس عمومی یکی از شرکتهای غربی نفت و گاز و چندین تن دیگر در شهر کالیفرنیا میکوشند با فشار بر مقامات نایجریایی، از اعدام این زن جلو گرفته و نیز خبرنگاران گروگان شده، صدای اعتراض این گروه را به گوش جهانیان برسانند.
نقشه مراکز نفت و گاز شرکت «شیل» در دلتای نایجر
از این لحظه داستان فلم به ۲۱ سال قبل بر میگردد زمانی که ابیر دختر جوان این قریه با دریافت بورسیه تحصیلات عالی به یکی از کشورهای غربی میرود اما دقیقاً در روز بازگشت به خانه با حادثه دلخراش حریق شدن مادر، خواهران و برادران و دهها هموطنش در اثر انفجار عمدی لولهی گاز مواجه میشود. با دردی که سینهی این دختر جوان جا گرفته، وی به رهبر پرشور مبارزات مسالمتآمیز مردم و بخصوص زنان منطقه مبدل میشود که خواهان مسدود شدن کامل شرکتهای خارجی تیل، پرداخت غرامت به بازماندگان و حفظ و پاکسازی محیط اند. اما نیروهای سرکوبگر دولت نظامی و شرکتهای غربی، از یک سو با خرید و زدوبند با افراد انگلی (عمدتا زمینداران بزرگ و رهبران مذهبی) و از سوی دیگر با ایجاد اختناق، کشتن معترضان و اهالی بیگناه و تجاوز بیرحمانه به زنان پیر و جوان میخواهند جنبش مردمی را سرکوب نمایند.
در دهکده گروه مسلحی هم است که معتقدند مردم فقط با زور تفنگ میتوانند به حقوق و خواستهای اصلی خویش برسند و بس. نماینده شرکتهای خارجی ظاهرا میخواهند با وساطت ابیر با گروه مذکور «مذاکرات» داشته باشند اما این توطئهای بیش نبوده و رهبر و تعدادی از افراد آن گروه در مقابل چشمان ابیر توسط نیروهای دولتی کشته میشوند.
مردم معترض شرکت «شیل» را قاتل کن سارو-ویوا میشمرند.
در صحنهای از فلم مردم خشمگین دو تن از مقامات محلی را که با گرفتن رشوههای کلان تلاش داشتند معترضان را به سکوت وادار سازند، به آتش میکشند ولی ابیر شخص خود را مسئول قلمداد کرده و نتیجتا زندانی و محکوم به مرگ میشود.
بالاخره صحنه آخر فلم بر میگردد به چند لحظه قبل از اعدام ابیر. مقامات و مطبوعات امریکا با پخش خبری مبنی بر رهایی وی، تام هدسن و دیگران را نجات داده و گروگانگیرها را دستگیر میکنند، اما به زودی برملا میگردد که خبر آزادی ابیر جعل محض بوده و وی اعدام شده است چون دولت امریکا با «تروریستها» حاضر به مذاکره نیست!
اعتراض زنان به آلودگی آب دریا و از بین رفتن ماهیها
فلم «نوامبر سیاه» صحنههای دلخراش درد و رنج، قربانی مردم و بخصوص جانفشانی و مقاومت زنان را به تصویر میکشد و اتحاد و همبستگی آنان را برای رهایی سرزمین شان از چنگ شرکتهای چپاولگر غربی بازتاب میدهد. در یکی از فقیرترین روستاهای کشور عقبنگهداشته شدهای نظیر نایجریا زنانی که بنابر فرهنگ و تعصبات دینی و قومی زیر ستم چندلایه بسر میبرند، با کشته شدن هر مرد قریه، اندوه خود را به نیرو مبدل کرده و آگاهانهتر و متشکلتر به اعتراضات بعدی سمت و سو میدهند.
«نوامبر سیاه» شمهای از غارت و چپاول منابع طبیعی کشورهای مختلف افریقایی توسط دولتهای پرقدرت امپریالیستی و بخصوص امریکا و نیز مداخله مستقیم و روی کار آوردن دولتهای نظامی خودکامه و دستنشانده را که تا انتها در فساد و رهزنی و جنایت آغشته اند، نشان میدهد.
آلودگی شدید محیط زیست، منابع تغدیه مردم محل را به نابودی کشانده است.
کشورهای زورگو با تقویت تروریزم و عمیقتر ساختن نفاقهای قومی و مذهبی، سرزمینهایی چون نایجریا را به مهد نیروهای فاشیستی و وحشی مثل «بوکو حرام» مبدل کرده از آب گلآلود آنجا برای خود ماهی میگیرند.
سرنوشت مردم نایجریا، درسی برای مردم افغانستان دارد که اگر آگاهانه و متحدانه برای آزادی سرزمین شان از چنگ اشغالگران بیرونی و خاینان داخلی پیکار نکنند، گنج سرشار طبیعی آن به رنج دیگری برای کشور بدل گشته و باندهای مافیایی داخلی و بیرونی به کمک دولتهای اشغالگر و نوکران شان تا بیانتها وطن ما را در بدبختی و آتش نگه خواهند داشت.