دولت مسوول کشتار ۴۳ محصل مکسیکویی
- رده: مقالات
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در دوشنبه، 06 دلو 1393
«آنان تلاش به دفن مان کردند، بیخبر از آن که ما بذری هستیم که دوباره جوانه میزنیم.»
در چند ماه اخیر، مردم به جادههای مکسیکو ریخته و خواهان برکناری دولت شدهاند. مردم این کشور که از بیکفایتی دولت و حاکمیت باندهای موادمخدر به ستوه آمدهاند، دست به اقدامهای جدی زدند. بهطور مثال در شهر مکسیکو، پایتخت این کشور، در ۸ نومبر ۲۰۱۴، معترضان تلاش به آتشکشیدن کاخ ریاستجمهوری نمودند؛ در ۹ نومبر، راهپیمایان میدانهوایی اکاپولکو در ایالت گویریرو را بستند و فردایش مقر حزب حاکم این ایالت را به آتش کشیدند.
این اعتراضها در دادخواهی خون ۴۳ محصلی که توسط کارتلهای موادمخدر به دستور سیاستمداران فاسد به قتل رسیدند، راهاندازی شدهاند. اما امروز، این اعتراضها شکل گستردهای را بهخود گرفته و محدود به این یک مسئله نماندهاست. مردم مکسیکو که بنابر سیاستهای خاینانهی دولت شان، منحیث «دهلیز عقبی» کشور امریکا بهشمار میروند و زیر نام «تجارت آزاد» خون شان توسط دولتهای اشغالگر امریکا و کانادا مکیده میشود، این بار به گفته خود شان معترضان میخواهند خزان مکسیکو را برپا کنند.
۴۳ محصل کشتهشده مکزیکی
ظهر ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۴، گروه ۱۰۰ نفری محصلان انستیتوت «تربیه معلم ایوتزیناپا» چندین بس را کرایه گرفته، جهت اشتراک در تظاهراتی در شهر اگوالای ایالت گویریرو رهسپار میشوند. از آنجا قرار بود که بسهای بیشتری به کرایه گرفته و بهسوی شهر مکسیکو روند. اما در ۹ شب، تمام بسها از جانب ایست بازرسی پولیس متوقف میگردند، و پس از آن بسها مورد باران گلولههای پولیس قرار میگیرند. ارنستو گوریرو، یکی از محصلان که نیز در این جمع بوده و از این رویداد جان سالم بدر بردهاست، در مصاحبه با «وایس نیوز» میگوید:
«وقتی از مرکز شهر گذشتیم، اولین گروه گزمه پولیس از راه رسید و بهسوی ما شلیک نمودند. بعدا، سومین بس را که من در آن بودم، متوقف نموده و آتش گشودند. ما از خود با سنگ دفاع کردیم و فریاد کشیدم که ما غیرمسلح هستم، چرا بهسوی ما شلیک میکنید؟»
این صحنهها توسط موبایل یکی از محصلان فلمبرداری شدهاست و صداهایی شنیده میشود:
«لعنتیها، ما از شما فلم میگیریم. به همه نشان میدهیم که چطور بر محصلان شلیک میکنید. شما عین برخورد را با مافیای موادمخدر نمیکنید. ای، ای، شما دوستم را کشتید! شما یکی از ماها را کشتید! مامور پولیس، ما ضرورت به امبولانس داریم.»
خینارو بازکویز روخاز
لوسیو کابانیاس بارینتوس
در ادامه، ارنستو میگوید که پولیس جمعی از این محصلان را انتخاب کرده، دستان شان را با دستبند در عقب میبندند و با خود در موترهای پولیس میبرند. پسانها آشکار شد که پولیس ۴۳ محصل را با خود برده و تمام شان ناپدید شدهاند. چند ساعت بعد زمانی که گروهی از خبرنگاران محلی و مدافعان حقوق بشر برای بررسی وضعیت به ساحه حضور پیدا میکنند، فرد ناشناسی دوباره شلیک میکند که در این جریان سه فرد معصوم نظارهگر به قتل میرسند.
برای درک بهتر این رویداد و غلیان خیزشهای مردمی پس از آن، مهم است تا کمی به پیشینه انستیتوت «تربیه معلم ایوتزیناپا»، جایی که این محصلان در آن درس میخواندند، مروری داشته باشیم. انستیتوت ایوتزیناپا از جمله ۱۶ انستیتوتی است که هنوزهم در این کشور بهمثابه یکی از میراثهای گرانبها انقلاب مکسیکو پابرجاست و با هدف رشد سواد در مناطق دوردست نادار ایجاد شدهاند. تمام محصلان این انستیتوتّها باید اولاد دهقانان یا فرد فقیر باشند. از بدو ایجاد شان، انستیتوتهای مذکور بخصوص در ایالات گویریرو به مرکز فعالیتهای سیاسی مبدل شدهاند و رهبران جنبش چریکی همچون خینارو بازکویز روخاز۱ Genaro Vazquez Rojas و لوسیو کابانیاس۲ Lucio Cabañas Barrientos را در خود پرورش دادهاست.
چند روز پس از این جنایت، جسد یکی از ۴۳ محصل ناپدیدشده به دست آمد که بهشیوه کشتار مافیای مکسیکو، از روی پوست شده و چشمانش از حدقه بیرون گردیده بود.
با نشر این خبر، مردم در سراسر کشور به سرکها ریختند و طی گردهمایی و راهپیماییها خواهان اجرای عدالت شدند. سازمان مبارز زاپاتیستا در فراخوانی از مردم مکسیکو و جهان خواست که برای دفاع از محصلان ایوتزیناپا با هر شیوهای ممکن به پا خیزند و درمورد خود نوشتند:
«ما بهحیث زاپاتیستا در حد توان مان بسیج شده و راهپیمایی خاموشی را در سوگ محصلان کشتهشده در کوهستانهای چیاپاس با شعار "دموکراسی، آزادی و عدالت!" برگزار خواهیم نمود.»
باوجودی که در گذشته نیز کارتلها در کشتار بیگناهان دست داشتهاند، اما چرا این بار مکزیکیها در سراسر کشور خواهان تحقق عدالت هستند؟
۸ اکتوبر ۲۰۱۴: راهپیمایی زاپاتیستا در اعتراض به قتل ۴۳ محصل
سازمان «گروه بحران جهانی» گزارش میدهد که درمیان سالهای ۲۰۰۶-۲۰۱۲ درحدود ۴۷ تا ۷۰ هزار مردم عام مکسیکو توسط کارتلهای موادمخدر به قتل رسیدهاند و «دیدهبان حقوق بشر» این رقم را ۶۰،۰۰۰ بیان کردهاست. افزون بر این، سازمان «عفو بینالملل» درج مینماید که از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳، ارتکاب شکنجه توسط نیروهای امنیتی دولتی ۶۰۰٪ افزایش یافتهاست. در اکثر موارد دیده شده که احزاب راست این کشور در عقب کارتلهای موادمخدر اند و در کنار قاچاق موادمخدر از آنان جهت سرکوب صدای مخالف و اعتراضهای مردمی و ایجاد فضای رعب استفاده میکنند. ظاهرا دولت امریکا جهت از بین بردن کارتلها برای دولت مکسیکو ۲.۴ میلیارد دالر کمک نمودهاست ولی برخلاف این کمکها فقط کارتلها را قویتر ساخته و جنگ درمیان تشدید یافتهاست. اما این بار کاسه صبر مکزیکیهای لبریز شد، بخصوص پس از این ادعا که شاروال شهر اگوالا به نام خوسی لویس آبارکا و زنش در قتل ۴۳ محصل دست داشتهاند و به یکی از باندهای مافیای این شهر به نام «مسلحان متحد» (Guerreros Unidos) توسط پولیس تسلیم شدهاند تا سربهنیست شوند، اوج گرفت. پسانها، این ادعا با گرفتاری دو تن از اعضای باند مذکور و اقرار آنان، به حقیقت پیوست.
در ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۴، کاروان محصلان از جاده خوان آلبرز میگذشت، جادهای که به میدان متوسل میشد که در آن در عین روز خانم شاروال شهر اگوالا برای نامزدی شوهرش در انتخابات سال آینده گردهماییای ترتیب داده بود. خانم شاروالی بهطور غیرمستقیم رهبری باند «مسلحان متحد» را به عهده دارد. پولیس به امر شاروال کاروان محصلان را متوقف و بر آنان شلیک میکند که در نتیجه ۶ محصل جان میبازند و ۴۳ محصل دیگر را با خود میبرد و بعد به این باند مافیا تسلیم میکند تا آنان را از بین ببرد. این کشتار در حالی صورت میگیرد که شاروال و زنش و چند تای دیگر در چند قدمی دورتر مصروف رقص و پایکوبی بودند.
«ما خواهان عدالت برای برادران ایوتزیناپای خود هستیم!»
پس از این جنایت، خانوادههای محصلان و دیگر مترضان به جادههای اگوالا ریختند و این اعتراضهای به شهرهای دیگر مکسیکو سرایت نمود. چهار روز بعد، شاروال با گرفتن رخصتی یکجا با زنش ناپدید شد. در آغاز، دولت مرکزی مکسیکو خواست که از حادثه چشمپوشی کند و اعلام نمود که تمام محصلان ناپدیدشده به قتل رسیدهاند، لیکن خانوادههای محصلان با شعار «ما آنان را زنده میخواهیم!» به دفتر رییسجمهور رفتند تا این که وی مجبور به امضای سند فرمان تحقیقات شد.
تحقیقات آغاز شد و در ۷ نوامبر ۲۰۱۴، دو تن از اعضای «مسلحان متحد» گرفتار شدند. این دو تن اقرار نمودند که پولیس ۴۳ محصل را به آنان تسلیم نمود و آنان همهای شان را به قتل میرسانند و بعد اجساد شان به آتش میکشند. تمام خاکستر باقیمانده از اجساد در خریطههای پلاستیکی پر و به دریا انداخته میشود.
سرانجام دولت مرکزی مکسیکو شاروال شهر اگوالا و زنش و رییس پولیس شهر را دستگیر نمود ولی مکزیکیها خواهان برکناری کامل دولت هستند و تمام نظام دولتی را عامل کشتار دلبندان شان میدانند.
چیزی را که کشتار ۴۳ محصل مکزیکی توسط باندهای مافیایی به ما میآموزاند، این است که این مشت جنایتکار بدون حمایت افراد بلندرتبه دولتی یک روز هم قادر به ادامه زندگی شان نیستند. در افغانستان، حبیب استالف و رییس خدایداد در عدم تکیهگاههای اصلی شان، بهجز چند کرم کثیف جامعه چیزی بیش نیستند. برای نابودی باندهای جنایتکار در افغانستان، باید به دنبال قومندان خدایدادها، رهبر خدایدادها، والی خدایدادها و وزیر خدایدادها رفت.
یادداشتها:
۱- خینارو بازکویز روخاز: ۱۹۳۳ – ۲ فبروری ۱۹۷۲؛ معلم، رهبر جنبش مدنی و رهبر یکی از هستههای چریکی که در شروع از طریق جنبش مدنی برای اصلاحات ارضی مبارزه مینمود و بعد در کوههای ایالت گویریرو به مبارزه چریکی پرداخت. سرانجام، دولت مکسیکو با استفاده از تاکتیک طرحشده توسط دولت امریکا در جنگهای ضدچریکی در ویتنام، جینارو بازکویز را از پا درآورد.
۲- لوسیو کابانیاس بارینتوس: ۱۲ دسمبر ۱۹۳۸ – ۲ دسمبر ۱۹۷۴؛ معلم و رهبر هسته چریکی که به ایمیلیانو زاپاتای نوین مکسیکو نیز مشهور است. زمانی که کشیش «مکتب البارز» اعلام نمود که تمام شاگردان این مکتب باید یونیفورم بپوشند، لوسیو کابانیاس که یکی از معلمان این مکتب بود، درمقابل خواست کشیش با این استدلال اعتراض نمود که شاگردان مکتب مذکور کودکان فقیری اند که خانوادهی شان نان خوردن را ندارند، چه رسد به این که توانایی خریداری یونیفورم را داشته باشند. اعتراضها گسترش یافت و هرچند که کشیش مجبور به فرار شد ولی طرفدارانش به این نکته پافشاری نمودند. در جریان اعتراضهای طی زد و خورد، چندین تن به قتل رسیدند و لوسیو به جمع چریکها پیوست. وی رهبری هسته چریکی ۳۰۰ نفری به «حزب فقرا» و «غند دهقانان علیه بیعدالتی» را در کوهستانهای ایالت گویریرو به عهده گرفت، تا این که توسط ارتش دستنشانده مکسیکو به قتل رسید.