«حماسه انتخاباتی» موجود عجیبالخلقه زایید!
- رده: دیدگاه حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در شنبه، 05 میزان 1393
بالاخره با گذشت چندین ماه بازی با شعور سیاسی مردم و فریب و دغلکاری، «حماسه انتخاباتی» و «جشن ملی» جنایتکاران و نوکران بیگانه با افتضاح بیمانندی خاتمه یافت و مدیریت بدنامترین، طولانیترین، پرتقلبترین و شرمآورترین انتخابات دنیا نیز در کارنامه ننگین کرزی و شرکا رقم خورد. تمامی ستمگران و چپاولگران بعد از چانهزنی، حملات لفظی و فزیکی، و رفت و آمد در سفارت امریکا، اینک گلهوار بر ارگ هجوم برده، زیر نام «حکومت وحدت ملی» جهت دریدن ملت و غارت آخرین داشتههای کشور، دندان تیز میکنند. حال که مقولههای «انتخابات» و «دموکراسی» بهصورت زجرآوری ملوث و بین مردم بیاعتبار ساخته شدند، نوبت لجنپاشی بر مقوله «وحدت ملی» رسیدهاست.
«حزب همبستگی افغانستان» قبلا پیشبینی کرده بود که انتخابات تحت نظر فاسدترین دولت جهان در کشور اشغالشده و با اشتراک ستمگران و سران مافیا، تمسخر دموکراسی و راهیست برای مشروعیتبخشیدن به غلامان بیگانگان. یک اقلیت کوچک این نکته را درک نکرده با دادن رای، انگشتان رنگین شان را به افتخار بلند میکردند. این افراد نیز با دیدن جریانات مضحک و رفت و آمدهای جان کری و پوزگرفتنهای بردهوار کاندیدان به دورش، دریافتند که در یک بازی خیلهخند مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند و از این بابت احساس شرمساری و ندامت میکنند. دیگر غیرسیاسیترینها هم درک کردند که در آخرین تحلیل، آن کس را که «کاخ سفید» بخواهد بر کرسی نصب میکند و رای مردم به اندازه کاغذ تشناب هم ارزش نداشت.
از صحنههای ذلتبار سرخمی اشرف غنی و عبدالله در برابر ارباب امریکایی شان.
سناریوی امریکا برای به درازاکشانیدن انتخابات را که کرزی ناخواسته در سخنرانیاش چند ماه پیش فاش کرده بود، دقیقا به اجرا گذاشته شد. پروسه کمیک و ملانصرالدینی «شمارش و بازشمارش آرا» بهصورت منزجرکنندهای طول کشید که در نتیجه دولت کرزی و مقامات دزدش زمینه یافتند که آخرین سرمایههای ملی را نیز چپاول کرده کشور و مردم را بهسوی فقر و فلاکت عظیمتر سوق دهند؛ بار اصلی اینهمه نابسامانی را مردم تیرهروز کشیده و در اثر تشدید بدامنی و حملات تروریستی فقیرترین تودههای ما قربانی گردیدند؛ اقتصاد ویران کشور در اثر چندین ماه رکود و بنبست آخرین رمقش را کشید. زاخیلوال وزیر مالیه، باز کاسه گدایی بهسوی غرب دراز کرد که گویا ذخیره ارزیای که کرزی چند ماه پیش از وجود شش میلیارد دالر در آن منحیث دستآورد بزرگش یاد میکرد، به صفر رسیده و اگر کمک فوری نرسد، معاش اردو و پولیس را نیز پرداخت نخواهد توانست.
سفارت امریکا در کابل این جریان را بهصورت برنامهشده و دقیق کارگردانی کرد. امریکا که قلاده تمامی کاندیدان را در چنگ داشت، از رویکارآمدن یک دولت پوشالیتر از دولت کرزی مطمئن بود اما با راهانداختن این بزکشی، در پی سمت و سو دادن ذهنیت مردم ما به نفع برنامههای استعماریاش بود. تعدادی ناآگاه شاید فکر کنند که رفت و آمدهای جان کری، تماسهای تلفنی اوباما با اشرف غنی و عبدالله و دیدارهای پیاپی مقامات غربی با این دو در سفارت امریکا واقعا برای «جلوگیری از رفتن کشور بهسوی بحران» بود. اما اگر اندکی عمیق به قضیه بنگریم، امریکا همه چیز را در چنگ داشت و با صحنهسازی این همه رسوایی خواست در ذهن مردم این ایده را جا دهد که بدون حضور امریکا و امضای سند فروش افغانستان به آن کشور، وطن ما در پرتگاه نابودی قرار گرفته آیندهای نخواهد داشت. به این منظور گاهی عطا را ترغیب به بدمعاشی کرد و گاهی امرالله صالح و محقق و امانالله گذر و دیگر چاکرانش را پتکی داد که با زورگویی و تهدیدهای کودکانه مردم را در وحشت فرو برند. در رخ دیگر بازی، امریکا در همکاری با پاکستان داعشیهای طالباش را در سی و دو ولایت بر جان مردم رها کرده منحیث تهدید بالقوه وانمود ساخت تا مردم را ترسانیده به قبول هرگونه دولتی وادار سازد.
عجوبهای که زیر نام «حکومت وحدت ملی» با فشارهای امریکا بر مردم ما تحمیل میگردد، دستگاهی فاسدتر، چپاولگرتر و بویناکتر از دوره مافیایی سیزده ساله خواهد بود. با توجه به ترکیب این دولت بهتر است نامش را «دولت خیانت ملی» گذاشت. این پیشبینی که دولت تحمیلی و متشکل از گرگان گرسنه فاجعهای برای کشور خواهد بود، کار مشکلی نیست. همه شاهد بودیم که تمامی جنایتکاران، سران مافیا و غلامان بیگانهپرست دور دو تیم جمع شده بودند و حال قرار است اشرف غنی و عبدالله در یک کرسی نشسته سکاندار کشتی شکستهای باشند که از کرزی به ارث ماندهاست. هیچ چهره جدید را نمیتوان در این دو تیم سراغ نمود. اشرف غنی و عبدالله و اطرافیان شان همه مهرههای آزمودهشده همین دم و دستگاه پوشالی و گندیدهای بودند که امروز مردم یکصدا خواهان تغییر آن اند. انتظار هرگونه «اصلاح و تحول» و رفاه و صلح و محو فساد از عناصر منسوخ تاریخ خودفریبیای بیش نیست.
در اداره جدید، قرار است «حزب اسلامی»، «جمعیت اسلامی»، «حزب وحدت»، «اتحاد اسلامی»، «جنبش ملی» و غیره نیروهای منفور و مسبب سالها تباهی کشور همراه با جمعی از فروختهشدگان خلقیـپرچمی و تکنوکرات، در ارگ خانه نمایند. بنیادگرایان که هرکدام طوق غلامی یک یا چند کشور خارجی را به گردن دارند، سالها به اثبات رسانیدهاند که به هیچ قول و قرار وفادار نبوده، حتا در مکه روی قرآن دست مانده و یک شبه آن را شکستهاند.
آیا محقق که اشرف غنی را «قاق روده» گفته تحقیر میکرد، ممکن است بدون رودهجنگی با او کنار آید؟ آنانی که تا دیروز اشرف غنی را «یهود» و «کافر» خوانده رد میکردند، در یک کاسه با او جور خواهند آمد؟ در حالی که عطا مثل داکوهای فلمی تهدید میکند که هیچکس او را از ولایت دور نمیتواند، آیا اشرف غنی به قولش که گفته بود والیان سرکش و مشخصا عطا را دور خواهد کرد، عمل میتواند؟ آیا عبدالله با اشرف غنی که تا چند روز قبل او را «استاد تقلب» میگفت و تهدید به «دولت موازی» و خیزش «سبز و نارنجی» میکرد و فریاد «یا مرگ یا ارگ» را سر داده بود، ممکن است بدون کلهشکنی با او در یک کرسی بنشیند؟ جواب به این و دهها پرسش دیگر را به آسانی میتوان از تاریخچه مکدر اینان دریافت. این عوامفریبان که جز جیبهای گنده شان کوچکترین دلسوزی به ملت ندارند، به زودی ارگ را به میدان رقابتها و تخاصمات شان بدل کرده در اولین هفتهها روی تقسیم کرسیها شاخ به شاخ خواهند شد. سران مافیایی چون ضیا مسعود، سیاف، گلآغا شیرزوی، محمود کرزی، حاجی الماس، جمعهخان همدرد و حواریونشان هرکدام به امید کسب کرسیهایی دور عبدالله یا اشرف غنی جمع شدهاند که حال به مصداق «یک کشمش و چهل قلندر» برای اشغال پستهای مهم دست به یخن خواهند شد.
وظیفه نیروها و عناصر ملی، مترقی و ستمستیز است که مردم را آگاهی داده بسیج نمایند تا دیگر این چنین در دام مضحکههای استعمار و نوکرانش اسیر نشوند.
با آغاز کار شرکت سهامی جدید، کشور ما بازهم شاهد ادامه فساد، جنگ، تروریزم طالبان، بدامنی، قربانیشدن عدالت، رشد موادمخدر، بمباردمان ناتو و امریکا، تجاوز بیشرمانه پاکستان، مداخلات محیلانه دستگاه جبار جمهوری اسلامی ایران و بازیهای پشتپرده سایر قدرتهای منطقه و جهان خواهد بود. آن «کارشناسان» و «تحلیلگران» فروختهشده که منتقدان را به «مثبتگرایی» فرا میخوانند، حمایت شان از اتحاد گرگان به زودی باعث روسیاهی شان خواهد شد.
«حزب همبستگی افغانستان» حکومت پوشالی جدید متشکل از جنایتسالاران نوکر بیگانه و فاسدان را به ملت تسیلت عرض میدارد. ما مکررا اعلام میداریم که تا وقتی افغانستان استقلال نداشته پایمال چکمههای اشغالگران و غلامانش چه در لباس حکومت و چه «اپوزیسیون مسلح» باشد، مردم ما به کوچکترین خواستهای شان نخواهند رسید. دولت غنیـعبدالله نیز که نخستین کارش فروش ارزان کشور به امریکا خواهد بود، جز فربهسازی یک مشت خاینان ملی و کشانیدن مردم تیرهروز ما بهسوی بدبختیهای بیشتر کار مثبتی انجام نخواهد داد.
وطن نگونبخت ما برای رهیدن از وضع ابتر کنونی به «دومین مغز متفکر دنیا»(!) نه، بلکه به عناصر باوجدان، ملی، استقلالطلب و ضدبیگانه نیاز دارد که با مبارزه مرگ و زندگی آن را از گودال بدبختی و تیرهروزی و ستم رهایی بخشند. مردم ما باید به دور نیروهای ملیـدموکراتیک و پیشرو حلقه زنند که نه برای منافع شخصی و گروهی بلکه برای اهداف والای آزادی، عدالت، دموکراسی و تمامیت ارضی کشور میرزمند. جز این هیچ راهی برای نجات افغانستان دلبند ما از فاجعه کنونی متصور نیست.