با گشایش دفتر طالبان در قطر امریکا امارت خونین طالبان را به رسمیت شناخت
- رده: دیدگاه حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در شنبه، 01 سرطان 1392
گشایش دفتر برای آدمکشان طالبی در قطر تحت نام «امارت اسلامی افغانستان» به معنی به رسمیت شناخته شدن لشکر جهالت و تروریزم آی.اس.آی پاکستان بود که بعد از مذاکرات مخفی میان سران طالبان و امریکا عملی گردید. این دفتر به جلادان طالبی زمینه میدهد که رسما با کشورها و نهاد های مختلف تماس برقرار کرده به نفع اهداف شوم شان استفاده کنند. کرزی به خاطر اینکه درین جریان کاخ سفید به او هیچگونه ارزشی قایل نشده و همه کار را مستقل به پیش برده گلهمند است و کرشمه نمود که روند مذاکرات بر سر پیمان امنیتی با امریکا را به حالت تعلیق درمیآورد، اما کرزی نگفت که روند گرفتن بوجی های دالر از سی.آی.ای را نیز به حالت تعلیق درمیآورد یا از آن دل کنده نمیتواند!
طالبان با همه ژست های ضدامریکایی شان، ثابت ساختند که هنوز هم رشته های ناگسستنی با خالق شان دارند و درحالیکه مذاکره با دولت پوشالی را رد میکنند اما با مقامات امریکایی در ناروی و سایرجاها دیدار های مخفی انجام میدهند و تحت برنامه امریکا به قطر چندین نماینده میفرستند.
امریکا نیز با اینکار نشان میدهد که طالبان را همچنان منحیث نیروی ذخیره برای برنامه های آینده اش انتخاب مناسب میداند و برای شرکت آنان در قدرت زمینه سازی دارد. رده بندی عوامفریبانه این جانوران به «میانه رو» و «تندرو»، رهایی پیاپی سرترویست های طالبی از بگرام و گوانتانامو، دادن دست باز به پلیدترین رهبران این گروه قرون وسطایی در کابل، اعلان اینکه «ما با طالبان دشمنی نداریم» و دیگر ساخت و پاخت های امریکا با این گروه پلید ماهیت دروغین «جنگ علیه ترور» امریکا را برای هزارمین بار آفتابی میسازد و به مردم ما این آگاهی را میدهد که امریکا از یکچنین گروه های دست پروردهاش به آسانی دست بردار نیست و آنان را هنوز هم بر سر کلکش داشته هروقت نیاز بود به میدان میکشد.
چیزی که درین میان در معامله های امریکا به آن کوچکترین ارزشی داده نمیشود سرنوشت مردم ماست. طالبان از یکسو پیاپی با نقشه های آی.اس.آی انتحاریونش را برای کشتن بیگناهان و انداختن رعب و وحشت میان مردم ما وارد افغانستان میسازند اما سوی دیگر امریکا به این قاتلان باج میدهد و کرزی نیز از «برادران ناراض» نامیدن این گروه ضد بشریت خستگی ندارد.
امریکا با سپردن دفتر مفشن به ستمکاران جاهل طالبی در قطر بر زخم های مردم ما نمک میپاشد.
حال هم که تحت نام زیبای «صلح» شرافکنان طالبی ناز داده میشوند، در واقع به زخم های مردم ما نمک پاشی صورت میگیرد. اینکه معامله با طالبان ممکن برای ادامه برنامه های اشغالگرانه امریکا در افغانستان سودمند باشد شکی نمیتوان داشت، اما منتهای رذالت و مردم فریبیست که صلح با طالبان وحشی را مایه بهروزی برای مردم ما شمرد. در تاریخ تا حال دیده نشده است که با قربانی کردن عدالت، ملتها به صلح رسیده باشند، اینکار دست یابی به صلح را ناممکن تر میسازد.
اعتراض کنونی دولت کرزی و دیگر نوکران امریکا بر گشایش دفتر طالبان نه به این دلیل است که برسمیت شناختن یک گروه آدمکش و مزدور را عار بدانند چون خود کرزی و مقامات دیگر دولتش سالهاست که خونخوارترین سران طالبان را از زندان ها رها میکنند، آنان را «برادر» خوانده با هلهله در کابل مورد استقبال قرار میدهند و حتی پست های کلیدی دولت را برایشان پیشکش میکنند. آنچه باعث نگرانی کرزی و حواریونش شده اینست که امریکا مذاکره با طالبان را مستقلانه به پیش برده و این باعث نگرانی ارگ نشینان گردیده که نشود بین دو نوکر، امریکا طالبان را ترجیح داده در آینده بر قدرت نصب کند.
تعدادی از کارشناسان بیمایه دلیل میآوردند که طالبان مشتاق صلح و مصالحه اند اما این پاکستان است که بر آنان فشار آورده از اینکار برحذر میدارد. گروهی که به این حد زنجیرش بدست بیگانگان باشد، چطور ممکن است رهبرانش از اندکترین حس انسانی و ملی برخوردار باشند که برای صلح بیاندیشند؟ واقعیت اینست که «صلح» چه برای طالبان و چه برای امریکا و دولت دست نشاندهاش گاو شیری ای شده که از یکسو مردم را فریب دهند و از جانب دیگر طوری وانمود سازند که امریکا برای صلح تلاش دارد اما درین راه مشکلاتی وجود دارد و به مجردی که صلح پیاده شد افغانستان را ترک خواهند کرد.
پاکستان اولین کشوری بود که از گشایش دفتر طالبان استقبال نمود. این دفتر در نتیجه توافق پس پرده امریکا و پاکستان راه اندازی شده است. امریکا همانگونه که طالبان را از طریق پاکستان در اواسط دهه نود میلادی به میدان کشید، حال هم اگر در ظاهر اینجا و آنجا از اختلافات بین امریکا و پاکستان سخن میرود اما در عمل امریکا میلیاردها دالر به ارتش پاکستان واریز نموده که بخش عمده آن طی دوازده سال گذشته در تسلیح و تمویل طالبان و دیگر گروههای تروریستی به مصرف میرسد. آنچه مسلم است، در رابطه با طالبان، بین امریکا و پاکستان اختلاف جدیای وجود ندارد و این گروه قرون وسطایی و مزدور هنوز هم برای امریکا به حیث نیروی ذخیره در تعاملات آینده افغانستان مطرح است چون هیچ گروه دیگری به این حد نمیتواند جاده صاف کن استعمار در کشور ما باشد.
ارگ «امارت اسلامی طالبان» در قطر
روزنامه ها سالهاست که ادامه حملات طیاره های بدون سرنشین در پاکستان را یکی از موارد اختلاف آنکشور با امریکا میخوانند، اما محتویات یک سند محرمانه استخباراتی امریکا که از طریق روزنامه «مک کلینچی» به تاریخ ٩ اپریل ۲۰۱۳ پخش شد نشان میداد که تمامی این حملات با اجازه و همکاری مستقیم آی.اس.آی صورت میگیرند هرچند دولت آنکشور در لفظ آنها را محکوم میکند. برای امریکا، پاکستان به مراتب در منطقه از ارزش بالاتری برخوردار است و به آسانی با آنکشور معامله میکند، اما از آنجاییکه لشکر عظیمی از جواسیس و نوکرانش را در افغانستان بر سرقدرت دارد و دولت پوشالی کرزی نیز در بالاجیبش جا دارد، بنا از اینکه افغانستان را بر وفق مرادش بچرخاند و مورد استفاده قرار دهد، هیچگونه تشویشی ندارد.
تاریخ خونین امریکا به هر فرد آگاه ثابت ساخته است که این کشور جز جنگ افروزی و کشتار هیچگاهی به صلح نمیاندیشد و مثالی هم نداریم که در جایی پیام آور صلح بوده باشد. طی سالهای گذشته دیدیم که افغانستان، عراق، لیبی و حال هم سوریه بدست امریکا و متحدانش با اتکا به جهالت پیشه ترین و بدنام ترین نیروهای همفکر و هم کردار طالبان به خاک و خون کشیده شده به مخروبه مبدل گشتند. امریکا و هر کشور زورگو و متجاوز دیگر از راه جنگ و تجاوز سود بدست میآورند و نه صلح بنا گشایش دفتر طالبان و دیگر «تلاشها» برای ادامه جنگ و خونریزی در کشور اند و نه صلح و ثبات.
و این را هم باید دانست که صلح برای امریکا و مزدورانش تعریف متفاوت از چیزی که مردم ما از آن میدانند دارد. برای مردم ما و عدالتخواهان جهان صلح یعنی قطع جنگ و تامین عدالت، اما برای امریکا، صلح یعنی آشتی با آدمکشان برای میسر شدن زمینه جهت پیشبرد بیدرد سر غارتگری و چپاول. بنا امریکا زیر نام «تلاش های صلح» بر سر گروهی دست نوازش کشیده سرمایه گذاری میکند که بهتر و سهلتر راه دست اندازی و مستعمره نگهداشتن افغانستان را مهیا سازد و درین میان فکر نمیکنم بهتر از تروریست های بنیادگرا چه طالبی و چه تنظیمی بتواند نیروهای دیگری را دریابد. بنا دور نخواهد بود روزی که ددمنشان طالبی را در کنار چاکران جنگسالار و تکنوکراتش در ارگ نصب کند که این سناریو برای مردم مظلوم ما جز تحکیم سلطه میهنفروشان و فروخته شدگان و ادامه بحران و فساد و جنگ معنی دیگری ندارد.