استعمار چگونه از آدم‌ربایی گروهی دختران توسط «بوکو حرام» سود می‌برد

نویسنده: کرستوف لیمین | مترجم: احمر
منبع: نشریه nsnbc international؛ ۱۲ می ۲۰۱۴

استعمار و برده‌داری

آدم‌ربایی گروهی دختران مکتب نایجریایی توسط «بوکو حرام» فقط گوشه کوچکی از برده‌داری در افریقا را نمایان می‌سازد. اغلب بردگی و قاچاق انسان به منازعاتی پیوند داده نمی‌شوند که در آن پای کشورهای عضو عمده ناتو و سازمان‌های تروریستی مرتبط با سازمان‌های استخباراتی این کشورها دخیل اند. در نهایت، منازعه، برده‌داری، قاچاق انسان و روسپیگری به مسایل وابسته به حاکمیت ارضی آن کشور گره زده می‌شوند.

«بوکو حرام»، پنج سال پیش دست به یاغی‌گری‌ زد. کارشناسان تاکید دارند که «بوکو حرام»‌ مخفیانه توسط سازمان‌های استخباراتی کشورهای عضو عمده ناتو حمایت و مسلح می‌گردند. هدف حمایت مخفی از «بوکو حرام»‌ این است تا کشوری را بی‌ثبات سازند و زمینه حضور ناتو توجیه شود.

آخرین حادثه‌ای که این استدلال را قوت می‌بخشد، افشای ثبت سری مکالمه تلفنی مصطفی ورانک، فرد نزدیک به دولت «حزب عدالت و توسعه» ترکیه و سازمان استخبارات (MIT) این کشور، با کارمند بلندرتبه «خطوط هوایی ترکیه» است که پیرامون جزییات قاچاق اسلحه به نایجریا صحبت می‌کنند.

ایما کرستوفر، کارشناس بردگی و قاچاق انسان، تاکید می‌ورزد که سالانه ده‌ها هزار انسان به نایجریا آورده و به فروش می‌رسند. اکثریت شان را کودکان می‌سازند. خانم کرستوفر به ارقام ارایه‌شده توسط «سازمان جهانی کار» رجوع می‌نماید که تخمین شده در ۲۰۰۳ حدود ۶ میلیون کودک نایجریایی یکبار در زندگی شان قاچاق شده‌اند.

این پرسشی را برمی‌انگیزد که چرا این همه سر و صداهای ناگهانی درمورد دختران ربوده‌شده نایجریایی درمیان دولت‌های غربی؟ چرا این خبر ناگهان سرخط اخبار شرکت‌های رسانه‌ای غرب را فرا گرفت؟

فیناین کیننگهام، تحلیلگر ایرلندی، در نوشته‌ای در اکتوبر ۲۰۱۲  به نقش «بوکو حرام»‌ به‌حیث ابزاری در خدمت سیاست مستعمراتی کشورهای غربی اشاره می‌نماید:‌

«در ظاهر، چنین به نظر می‌رسد که گروه مسلح که به "بوکو حرام" شهرت دارد، بازیگر اصلی است. لیکن بعضی‌ها بر این باور اند که قدرتمندان غربی به‌خاطر منافع شان با استفاده از خشونت می‌خواهند که تسلط یک‌دست بر ثروت بیکران نفت نایجریا داشته باشند.»

آقای کیننگهام پافشاری می‌کند که بعضی از تحلیلگران نایجریایی به این عقیده اند که سازمان نامبرده همچون معبری توسط نیروهای مقتدر خارجی در جهت بی‌ثباتی نایجریا مورد استفاده قرار می‌گیرد. عقیده‌ای که حال با دلیل و مدرک به اثبات رسیده‌است. او از زبان تحلیلگر سیاسی به نام اولوفیمی ایجبودی می‌نویسد:

«نتیجه قتل‌عام اخیر این است که نایجریا باید با کاشت تفرقه‌های فرقه‌ای درمیان مردم عام بی‌ثبات شود. شاید قاتلان، اعضای "بوکو حرام" بوده باشند ولی این سازمان آلت دست قدرت‌های خارجی است.»

به یاد داشته باشید که رشد سریع اقتصادی نایجریا و صادرات نفت این کشور با رویداد‌های حملات تروریستی و حضور رو به افزایش نیروهای «افریکام» (۱) همزمان است.
عوامل فرهنگی نیز نقش ضعیفی را بازی می‌کنند. به‌طور نسبی بخش کوچکی از معضل برده‌داری و قاچاق انسان در افریقا با عوامل فرهنگی پیوند خورده‌اند.

نقشه سازمان «شاخص بردگی جهان»
در ۲۰۱۳، سازمان «شاخص بردگی جهان» گزارش داد که در سراسر جهان ۲۹.۸ میلیون برده وجود دارد که در هند ۱۳.۲، چین ۲.۹ و در پاکستان ۲.۱ میلیون آن زندگی می‌کنند. (نقشه از: سازمان «شاخص بردگی جهان»)

موریتانیا (۲) از کشورهایی است که برده‌داری در آن یادآور تجارت برده و استعمار غرب افریقا توسط عرب‌هاست. در ۱۹۸۰، برده‌داری در این کشور غیرقانونی اعلام شد.

معضلات باقیمانده در موریتانیا، باوجودی که بسیار دردآور هستند، در مقایسه با برده‌داری و قاچاق مرتبط به منازعه خیلی ضعیف است. علاوه بر این، اکثریت برده‌ها در موریتانیا با خانواده شان زندگی می‌کنند و این امر بر سرنوشت آنانی که بنابر جنگ قربانی قاچاق و برده‌داری گردیده‌اند، تاثیر ناگوارتری دارد.

سالانه تجارت برده در افریقا و خاور میانه ۱.۶ میلیارد دالر سود به بار می‌آورد. در مقاله‌ای پیرامون برده‌داری در افریقا، ایما کرستوفر تاکید می‌ورزد که سازمان غیردولتی «برده‌ها را آزاد کنید»‌ تخمین زده‌است که سالانه ۱.۶ میلیارد دالر از برده‌داری افریقا و خاور میانه به دست می‌آید که بیشتر از مجموعه تولید ناخالص ملی ۸ کشور افریقایی در ۲۰۱۳ می‌باشد.

خانم کرستوفر یکبار دیگر تاکید می‌نماید که ۴۰٪ چاکلیت جهان از کاکو تولیدشده در مزرعه‌های ساحل عاج به مصرف می‌رسد که توسط کودکان قاچاق‌شده از غرب افریقا تولید می‌شود:‌ هیچ ضمانتی وجود ندارد که چاکلیتی را که شما می‌خورید، ثمره عرق‌ریزی همان کودکان نباشد.

نکته‌ای را که خانم کرستوفر درموردش اشاره نکرده، نقش کشور عضو عمده ناتو یعنی فرانسه در طرح کودتا علیه رییس‌جمهور لارنت گیبگبو است که می‌خواست دست فرانسه در غصب این کشور را کوتاه کند و یکجا با آن در متباقی کشورهای عضو «اتحادیه پولی و اقتصادی افریقای غربی ـ یومیوا».

بدون درک پیشینه نظام‌های غاصب که فرانسه در کشورهای مستعمره‌ی گذشته‌اش و دیگر کشورهای عضو «یومیوا» نصب نموده‌است، درمورد جنگ در ساحل عاج و ادامه برده‌داری در داخل و اطراف این کشور نمی‌توان فهمید.

این نظام در مطلب «پالیسی افریقایی فرانسه به اقتصادهای افریقا و اروپا ضربه می‌زند»، به‌طور مفصل تشریح شده‌است. معضلات را می‌توان به چند نکته پایین خلاصه کرد:
-    فرانسه در سه بانک مرکزی کشورهای عضو «یومیوا»، کمیسرهایش را نصب نموده‌است. این کمیسرها حق وتو را دارند و در حقیقت می‌توانند که مانع هر نوع تصامیم مالی، پولی و اقتصادی شوند.

-    کشورهای عضو «یومیوا»، «باید» ۶۵٪ پس‌انداز اسعار خارجی خویش را در «بانک ملی فرانسه» در مقابل سود ۰٪ (صفر فیصدی) واریز کنند.
-    فرانسه از درک واریز این پول‌ها ۳٪ سود به دست می‌آورد و این سود را دوباره به کشورهای عضو «یومیوا» زیر نام «کمک توسعه‌ای»‌ به‌طور «قرضه»‌ در بدل ۵ – ۶٪ سود یا بیشتر از آن می‌دهد.
-    کشورهای عضو «یومیوا»، «باید تمام» ذخایر تلای شان را در فرانسه بگذارند. برای چندین دهه هیچ نوع تفتیش مالی صورت نگرفته‌است.

لارنت گیبگبو
لارنت گیبگبو (Laurent Gbagbo)، فرد ملی‌گرای که سمت ریاست‌جمهوری ساحل عاج را از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ به عهده داشت تا این که زیر نام ارتکاب جرایم جنگی به کمک نیروهای نظامی ملل متحد و فرانسه از این سمت برکنار شد. در ۱۹۸۲، گیبگبو «جبهه مردمی عاج» (Ivorian Popular Front - FPI) را بنیان گذاشت و می‌خواست که کشورش را از زنجیر‌های فرانسه آزاد کند.

هر رییس دولتی که بخواهد از این قافله فرانسه جدا شود، سرنوشتش با مرگ، زندان یا کودتا گره خواهد خورد. لارنت گیبگبو از ۲۰۱۰ بدینسو، در زندان «محکمه بین‌المللی جنایات جنگی»‌ به‌سر می‌برد.

خانم کرستوفر به‌درستی نیز اشاره می‌کند که هفت نوع برده‌داری در کنگو رایج است. پسران و مردان در معادن این کشور کار می‌کنند که از تولیدات شان ما در موبایل‌ها و دیگر سامان آلات برقی خویش استفاده می‌کنیم.

تحقیقات مخفی در ۲۰۱۳ توسط نهاد «برده‌ها را آزاد کنید» نشان می‌دهد که بیش از ۹۰٪ این معدنچیان به بردگی کشانیده شده‌اند، که اغلب از طریق اسارت بنابر عدم پرداخت بدهی‌های شان یا توسط گروه‌های مسلح ربوده شده‌اند. در نزدیکی زنان و دختران قاچاق‌شده نیز دیده می‌شوند که منحیث روسپی در خدمت معدنچیان قرار می‌گیرند.

در ۲۰۰۸، پارلمان سودان گزارش داد که هنوزهم ۳۵۰۰۰ تن برده باقی مانده‌اند و اکثریت شان را عیسوی‌های جنوب که توسط خانواده‌های مسلمان شمال نگهداشته می‌شوند، تشکیل می‌دهند.

زن برده آزادشده در ایالت سند
زن برده آزادشده در ایالت سند پاکستان.
سازمان‌های مدافع حقوق بشر پاکستان گزارش داده‌اند که در جنوب ایالت سند هر برده بین ۲۰ تا ۱۰۰ هزار کلدار پاکستانی به فروش می‌رسد که بیشتر در مزرعه‌ها کارهای شاقه دهقانی را انجام می‌دهند. در این مناطق دولت این کشور به‌طور رسمی اجازه اعمال نظام فیودالی را به زمینداران داده‌است. گفته می‌شود که برده‌های زن توسط زمینداران مورد تجاوز قرار می‌گیرند و کودکان به‌دنیاآمده نیز به جمع دیگر برده‌ها می‌پیوندند. (عکس از: سازمان غیردولتی «برده‌ها را آزاد کنید»)

این قضیه توجه اندک جهانیان را به خود جلب کرد. هرچند زمانی به این مسئله توجه شد که استخبارات ایالات متحده و قطر شروع به هدف‌گیری این کشور نمودند که منجر به جنگ داخلی و تجزیه این کشور به سودان و سودان جنوبی شد. این مسئله زمانی بسط یافت که ذخیره‌های تهی نفت دیگر کشورها، اکتشاف ذخایر سودان را جذاب ساخت.

ناتو، طرح منازعه و بردگی جنسی را می‌ریزد. در اکتوبر ۲۰۱۳، لطفی بن جدو ـ وزیر داخله تونس، از قاچاق دختران تونس از طریق ترکیه نالید. دختران جوان تونسی طعمه دام‌هایی می‌شوند یا در حقیقت اختطاف و از طریق ترکیه به سوریه قاچاق می‌شوند.

بن جدو در پارلمان تونس اعلام نمود که دختران تونسی را تحت عنوان ظاهرا مقدس «جهاد النکاح»، مجبور به ارضای شهوت تروریستان در سوریه می‌کنند.

بن جدو تاکید می‌ورزد که ترکیه پایگاهی برای جهاد النکاح شده‌است و اظهار داشت که دختران قاچاق‌شده تونسی مجبور هستند تا با ۲۰ـ۳۰ و گاهی ۱۰۰ «جنگجوی مقدس» رابطه جنسی برقرار کنند. او علاوه می‌کند که اکثر این دختران حامله برمی‌گردند.

تقریبا زندگی این جنگجویان مقدس ارزش ندارد چون اینان با پول ایالات متحده، انگلستان، ترکیه، عربستان سعودی و قطر اجیر شده‌اند تا در این جنگ به نمایندگی از کشورهای عضو ناتو، کشورهای عضو «مجلس تعاونی خلیج» [بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی ـ مترجم] و اسراییل، بجنگند. آنانی که تا هنوز به عمق مسئله سوریه پی نبرده‌اند، برای درک شان نمونه گفته‌های رونالد دوماس، وزیر خارجه گذشته فرانسه، را باید مثال زد.

در جریان مصاحبه با یکی از تلویزیون‌های فرانسوی به نام «ایل.پی.سی»، آقای دوماس اظهارات کوتاهی داشت و گفت که مقام‌های بلندرتبه انگلستان برای انهدام دولت سوریه به کمک «شورشیان» دو سال پیش از نخستین تظاهرات ۲۰۱۱ این کشور آمادگی می‌گرفتند، از او می‌پرسند که آیا می‌خواهد در این برنامه شرکت جوید. در جریان مصاحبه تلویزیون در جون، دوماس گفت:

«برای تان چیزی را می‌گویم. دو سال قبل از خشونت سوریه، برای کاری به انگلستان رفته بودم. با مقام‌های بلندپایه انگلستان دیدار داشتم، برایم اقرار کردند که برای چیزی در سوریه آمادگی می‌گیرند.... این در انگلستان بود نه ایالات متحده. انگلستان تجاوز شورشیان به سوریه را سازمان‌دهی می‌کرد. آنان حتا از من خواستند، باوجودی که دیگر وزیر خارجه نبودم، که آیا می‌خواهم اشتراک کنم یا خیر. به‌طور طبیعی این پیشنهاد را رد کردم، گفتم من فرانسوی هستم و هیچ علاقه‌ای در این زمینه ندارم. ...طرف‌هایی وجود دارند که میل به بربادی کشورهای عربی دارند، کاری که در گذشته در عراق و لیبی کردند، بخصوص حالا که سوریه پیوند‌های ویژه‌ با روسیه دارد. ...اگر به فیصله‌ای نرسند، پس اسراییل به آن کشورهایی یورش می‌برد که در مقابل اسراییل می‌ایستند.»

اختطاف دختران و قاچاق شان به سوریه از کشور مالی نیز گزارش شده‌است، کشوری که در ۲۰۱۳ توسط فرانسه و اعضای ناتو اشغال شد. گزارش مشابه از مصر و لیبی نیز داده شد، هردو کشوری که توسط ناتو و شورشیان القاعده به رهبری ناتو اشغال شدند. از شروع ۲۰۱۴ بدینسو، اختطاف دختران در سراسر اروپا نیز گسترش یافته‌است. ناپدیدی دو دختر اتریشی و بوسنیایی مشهورترین این حوادث است.

کار در شرایط بردگی مشکل دیگری است. قطر، یکی از کشورهای عربی با بیشترین واردکنندگان کارگران مهاجر می‌باشد که با شرایط برده‌گی کار می‌کنند.

دختر اندونیزیایی که مورد خشونت توسط کارفرمایش در قطر قرار گرفته‌است. (عکس از: سازمان «عفو بین‌الملل»)
دختر اندونیزیایی که مورد خشونت توسط کارفرمایش در قطر قرار گرفته‌است. (عکس از: سازمان «عفو بین‌الملل»)

در حدود ۸۸٪ تمام کارگران قطر را کارگران مهاجر می‌سازد. اکثریت شان در شرایط مخوف نگهداری می‌شوند. در برابر آنان خشونت و بدرفتاری به‌شمول تجاوز جنسی صورت می‌گیرد. این وضعیت در عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین نیز دیده می‌شود.

قاچاق زنان و دختران برای صنعت سکس در غرب یکی دیگر از معضل‌هاست. دختران کارگر جنسی قاچاق‌شده افریقایی در هر شهر بزرگ و متوسط اروپا یافت می‌شوند. دختران افریقایی به آسیا نیز قاچاق می‌شوند. اغلب این دختران به دام وعده‌های کارهای صفاکاری در اروپا می‌افتند و پس از این که به اروپا می‌رسند، پاسپورت‌های شان توسط همان شرکت ضبط می‌گردد. اگر اعتراضی کنند، جان خانواده شان در خطر می‌افتد. بیشتر این دختران از کشورهایی هستند که مستعمرات گذشته فرانسه بوده و فعلا عضو «اتحادیه پولی و اقتصادی افریقای غربی ـ یومیوا» می‌باشند و یا یکی از کشورهای است که دیگر کشورهای عضو ناتو به آن «علاقه ویژه» دارد.

اگر تعهد سیاسی برای واژگونی قاچاق انسان وجود می‌داشت، امروز تعداد اندک زنان قاچاق‌شده در اروپا وجود می‌داشتند. اما امروزه در اروپا قوانینی درمورد روسپیگری وضع می‌گردد که بیشتر این زنان و دختران را به دام جنایت‌کارانی می‌اندازد که آنان را بیش از پیش مورد بدرفتاری قرار خواهند داد.

پرسش اینجاست که چرا به یکبارگی این قدر علاقمندی درمورد دختران ربوده‌شده توسط «بوکو حرام»‌ نشان داده می‌شود، سازمانی که به‌طور پنهانی توسط قدرت‌های استعمارگر تمویل، تحریک و همچون ابزار مورد استفاده قرار می‌گیرد.



توضیحات مترجم:

١ـ «افریکام» یا فرمانبرداری افریقایی ایالات متحده: پایگاه نظامی ایالات متحده در آلمان است که مسوولیت عملیات‌ها و روابط نظامی با ۵۳ کشور افریقایی بدون مصر را دارد.

٢ـ جمهوری اسلامی موریتانیا، کشوری با نفوس تقریبا سه و نیم میلیون در شمال‌غرب افریقا هم‌مرز با مراکش و الجزایر موقعیت دارد. ۱۰ تا ۲۰ فیصد نفوس این کشور هنوز به‌شکل برده زندگی ‌می‌کنند و این نظام برده‌داری به‌طور سیستماتیک توسط دولت بخصوص برضد مخالفانش به کار گرفته می‌شود.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 149 نفر