میراث شوم نیروهای خارجی برای افغانستان
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: پاتریک کاکبرن
- منتشر شده در چهارشنبه، 09 دلو 1392
بعد از ۱۲ سال، صرف ۳۹۰ میلیارد پوند و تعداد بیشمار کشتهشدگان، فقر، فساد و طالبان را در افغانستان از خود به جا گذاشتیم
نویسنده: پاتریک کاکبرن | مترجم: سمیر
منبع: روزنامه اندیپندنت، ۱۲ جنوری ۲۰۱۴
دید جهان نسبت به افغانستان: کشور در وضعیت بد قرار دارد، با خروج نیروهای غربی رهبران آن کشور تغییر موضع داده و بیشتر به فریب مردم میپردازند.
چند سال قبل در کابل با سخنگوی یکی از ادارات دولتی روبرو شدم که لیست بیپایان از دستاوردهای اداراتی را که او کار کرده بود برایم برمیشمرد، اما هیچکدام از آنها برایم قانعکننده نبودند. برای روشن شدن موضوع، حتا بدون این که منتظر کدام جواب درخور باشم، از او پرسیدم: بدون جانبداری از کسی، واقعبینانه بگو که دولت افغانستان چه تسهیلات را برای مردمش فراهم کرده است؟ بدون این که استدلال این سخنگو به درازا بکشد، گفت که این دستاوردها خیلی ناچیز اند «تا زمانی که کشور ما توسط اوباشان و جنگسالاران رهبری شود.»
در این موقع بود که دریافتم مشکل افغانستان نه در قوت طالبان، بلکه در ضعف دولت افغانستان است. این مهم نیست که چه تعداد از نیروهای ناتو در افغانستان مستقر اند، چون این نیروها از دولتی حمایت میکنند که مورد تنفر اکثریت مردم قرار دارد. در هر گوشه و کنار پایتخت که سر زدم نشانههایی از این بیزاری دیده میشود، حتا این امر درمورد افراد ثروتمند نیز صدق میکند که طبیعتاً باید از وضع موجود راضی باشند. در مصاحبه با یکی از کارمندان دولتی که نباید شکایتهایی برای گفتن میداشت، چون در ۱۰ سال پس از سقوط طالبان، کابل یکی از شهرهای روبه رشد سریع جهان بود. او از پنجره دفترش به سوی مزدورکاران روزمزد در بیرون اشاره کرد و گفت که آنان روزانه ۵ تا ۶ دالر به دست میآورند در حالی که کرایه ماهانه خانه مناسب در این شهر به ۱۰۰۰ دالر میرسد. وی افزود: «ممکن نیست که این وضعیت بدون یک انقلاب ادامه پیدا کند.»
زنان افغان در انتظار دریافت غذای امدادی در یکی از اردوگاههای بیجاشدگان در شهر کابل. (عکس از روزنامه «اندیپندنت»)
۲۰۱۴ سالی دشوار برای افغانستان نامیده میشود چون تا ختم این سال نیروهای باقیمانده خارجی شامل ۳۸۰۰۰ عسکر امریکایی و ۵۲۰۰ عسکر بریتانیایی از این کشور خارج میشوند. اغلب پیشبینیها در مورد نوسانهای تاریخی غلط به اثبات میرسند ولی شاید در این مورد، قضاوت عام به واقعیت بپیوندد. هماکنون نشانههایی از تغییر جدی در معادلات سیاسی به چشم میخورند، چنانچه در هفته گذشته دولت افغانستان برنامه خود را برای رهایی ۷۲ تن از زندانیان خطرناک طالبان اعلام کرد، اقدامی که انتقاد شدید واشنگتن را به همراه داشت. شاید انگیزه کرزی برای این حرکت آرامساختن رهبران محلی باشد که بدون شک میتوانند در انتخابات ماه اپریل از نامزد مورد نظر او حمایت کنند.
یکی از ویژگیهای خروج نیروهای امریکایی و بریتانیایی این است که هیچگونه علاقه برای تداوم حضور این نیروها در افغانستان، در کشورهای خودشان وجود ندارد. از آغاز ۲۰۰۱ تا حال ۲۸۰۶ سرباز امریکایی و ۴۴۷ بریتانیایی در افغانستان کشته شدهاند. بر اساس ارقام ارایهشده توسط «مرکز مطالعات استراتیژیک و بینالمللی واشنگتن»، در این مدت هزینه مجموعی جنگ امریکا، بازسازی و کمکهای دیگر به افغانستان به ۶۴۱٬۷ میلیارد دالر (معادل ۳۹۰ میلیارد پوند) میرسد. بدون شک پول مصرفشده به نام افغانستان به معنی پول مصرفشده در داخل افغانستان نیست. اما باوجود سرازیرشدن این مبلغ هنگفت هنوزهم با استناد به گزارش دولت افغانستان، ۶۰ درصد کودکان افغان به سوءتغذی گرفتار اند و فقط ۲۷ درصد افغانها به آب آشامیدنی صحی دسترسی دارند. تعداد زیادی از افغانها مصارف زندگی خود را از وابستگان شان در خارج دریافت میکنند و یا تجارت مواد مخدر که ۱۵ درصد از تولیدات خالص ملی افغانستان را تشکیل میدهد.
ارقام ارایهشدهی بالا، نتیجه تحقیق توماس روتنگ از «شبکه تحلیلگران افغانستان» در کابل است که درمورد پیامدهای ۱۲ سالهی مداخله جامعه بینالمللی در افغانستان، تهیه شده است. گزارش او بیانگر وضعیت فعلی افغانستان است که نشان میدهد مداخله نظامی امریکا و بریتانیا در این کشور منجر به شکست شده است. طالبان از بین نرفتهاند، بلکه در تمام نقاط افغانستان فعال اند، به ویژه در ولایاتی چون هلمند با خروج نیروهای امریکایی و بریتانیایی، تسلط کامل خواهند داشت. حتا با حضور نیروهای خارجی، ساحه قدرت دولت افغانستان از چند کیلومتری مراکز شهرها فراتر نمیرود. فرستادن ۳۰۰۰۰ نیروی اضافی امریکا در سالهای ۲۰۱۰-۲۰۱۱ که تعداد مجموعی آنان را به ۱۰۱۰۰۰ تن رسانید، نیز نتوانست تاثیرات دراز مدتی را در وضع موجود، سبب شود.
همیشه در بحثها پیرامون شکست نیروهای خارجی در افغانستان، به عدم رعایت درست تاکتیک نظامی اشاره میشود، حالانکه دلایل اصلی شکست نیروهای امریکایی و بریتانیایی به سیاست نادرست آنان پس از سرنگونی طالبان در ۲۰۰۱ برمیگردد. چهار نکته مهم در زمینه وجود دارد: در آن زمان طالبان تنها در میان اقلیت کوچک از افغانها محبوب بودند، شکست نظامی آنان به مراتب بیشتر از آنچه واقعیت داشت در رسانههای غربی انعکاس داده شد، ولی در حقیقت تعداد زیادی از آنان از کشور بیرون رفتند و یا متفرق شدند. من آنان را در شاهراه کابل تا غزنی و بالاخره قندهار تعقیب میکردم، هیچگونه نشانههایی از مقاومت دیده نمیشد. آنان درست در یک بستر مناسب سیاسی زمینه تشکل مجدد را داشتند. نکته مهم برای طالبان، موجودیت مرز باز به درازی ۱۵۰۰ میل بین افغانستان و پاکستان بود که پشتجبههی امن برای آنان به حساب میآمد. آنان میتوانستند با استفاده از این فرصت استراحت کنند و به آموزش و تجهیز دوباره خود بپردازند.
کودکی در یکی از اردوگاههای بیجاشدگان در شهر مزار. مطابق گزارش «کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور مهاجرین» افغانستان بیشترین رقم بیجاشدگان و مهاجرین را داراست. (عکس از روزنامه «اندیپندنت»)
آنان با سرعت و نیروی بیشتر دوباره بعد از ۲۰۰۶ برگشتند که این پیامد عامل چهارم در بالا بود. افزون بر آن، طبیعت زهرآگین رژیم حاکم در کابل زمینه را برای بازگشت طالبان فراهم کرد. رژیمی که متشکل از جنگسالاران و قوماندانان تنظیمی گذشته است. کسانی که فساد و تعدی شان به قدرترسیدن طالبان تحت حمایت پاکستان و عربستان سعودی را در ۱۹۹۶ در پیداشت. آنان پارلمان، قضا و نهادهای امنیتی را در چنگ خود دارند.
توماس روتینگ مینویسد: «کسانی که در ۲۰۰۱ کمکهای مالی از امریکا دریافت کردند تا در مقابل طالبان بجنگند، پول خود را صرف تجارت مواد مخدر نمودند.» او میافزاید: «این افراد به تدریج شریانهای مهم اقتصادی کشور را به دست گرفته و در بخشهای واردات و صادرات، ساختمانی، خرید زمین، بانکداری و بخش معدن سرمایهگذاری نمودند.» آنان جیبهای خود را از کمکهای خارجی پر کردند، چنانچه افغانستان در ۲۰۱۳ براساس ردهبندی «سازمان شفافیت بینالمللی» به عنوان یکی از فاسدترین کشورهای جهان در پایین لیست ۱۷۷ کشور (مساوی به سومالیا و کوریایی شمالی) قرار گرفت.
هیئت حاکمه پس از طالبان، معجونی از جنگسالاری و اسلام جهادی است. روزنامهنگاری در کابل به نام میرحسین موسوی در مطلبی تحت عنوان «فاشیزم مقدس» در سال ۲۰۰۳ چهره واقعی این دو جریان را به خوبی ترسیم کرد، اما او مجبور شد در اثر فشارهای زیاد و اتهام توهین به اسلام از کشور فرار کند.
انتخابات پیشرو، بدون شک با تقلب گسترده همراه است. انتخابات اپریل ۲۰۱۴ شاید بدتر از دورههای گذشته باشد، توزیع ۲۰٬۷ میلیون کارت رایدهی در کشوری که نیمی از نفوس ۲۷ میلیونیاش زیر سن ۱۸ سال اند جالب به نظر میرسد. سازمانهای مستقل ناظر انتخابات زیر نفوذ حکومت بوده و تحت امر آنان فعالیت میکنند.
با بدبختیهای فراوانی که دامنگیر مردم افغانستان است، رهبران غربی از واقعیت موجود فرار مینمایند. سال گذشته دوید کامرون در جریان سفری به هلمند مدعی شد که زیرساختهای امنیتی تقویت شدهاند و ماموریت نیروهای بریتانیایی رو به اختتام است.
هیچکس در افغانستان به این امر باور ندارد. اما خروج نیروهای خارجی به معنای پیروزی طالبان نیست، چون طالبان را یک جریان کوچک از پشتونها رهبری میکنند که استقرار حاکمیت شان در مناطقی که بیشتر باشندگان شان تاجکها، هزارهها و ازبکها اند، خیلی مشکل به نظر میرسد. اکثریت افغانها از این ترس دارند که پس از ۲۰۱۴ خاطره سالهای ۱۹۹۰ درست زمانی که وحشت و استبداد باندهای جهادی در افغانستان حاکم بود، دوباره بر آنان تکرار شود.