١- تاریخچه سازمان استخباراتی امریکا، سی.آی.ای

منبع: الترناتیو کانسپریسی | مترجم: فرزاد

«اگر می‌دانستم که اداره استخبارات مرکزی امریکا (سیا) به گشتاپوی (١) امریکا مبدل می‌شود، من در سال ١٩٤٧ هرگز به پایه گذاری آن رای مثبت نمی‌دادم.» (رئیس جمهور امریکا، هری اس ترومن، ١٩٦١)

Paperclip Operation of CIA

سی.آی.ای (CIA)، ان.ایس.ای (NSA)، اف.بی.آی (FBI) و تمامی دیگر سازمانهای سه حرفه جمعاوری و نگهداری اطلاعات سری از همدیگر تقلید نموده از یک مدل انجمن های مخفی پیروی می‌کنند. اینان معلومات را جمعاوری و فلتر کرده به شکل ساختمان یک اهرم چندمرتبه‌ای طبقه بندی، ‌اطلاعات راجع به همه کس به جز نخبه‌گان را بر بنیاد "باید دانست" نگهداری می‌کنند. سی.آی.ای از بازوی اطلاعاتی جنگ دوم جهانی، او.ایس.ایس (OSS - دفتر خدمات استراتیژیک) متولد شد و در ابتدا بوسیله بنیاد راکفلر و کارنیجی با هدیه ٣٤ میلیون دالر تنها طی سالهای ١٩٤٥ تا ١٩٤٨ سرمایه گذاری گردید. تقریبا تمامی اشخاص موثر در ساختمان سی.آی.ای و از جمله راکفلرها و برادران دالس قبلا اعضای سی.ایف.آر. بودند.

در سال ١٩٤٥ زمانیکه هنوز سی.آی.ای زیر نام او.ایس.ایس فعال بود،‌ عملیاتی تحت عنوان «عملیات گیره کاغذ» (Operation Paperclip) را آغاز کردند که طی آن بیش از هفتصد دانشمند نازی را برای ساختمان سی.آی.ای، این.ایس.ای و دیگر سازمانهای بلندرتبه دولتی دور هم جمع کردند. چون حتی اجازه ورود این نازی ها به امریکا غیرقانونی بود بگذریم از اینکه در ادارات اشد محرم دولتی کار کنند، سی.آی.ای واتیکان را متقاعد ساخت که باید برای تمامی بیش از هفتصد دانشمند نازی به این بهانه که باید آنها را از دست روسها دور نگهداشت، پاسپورت امریکایی صادر کند.

«با ختم جنگ دوم جهانی در ١٩٤٥، تیم های فاتح استخباراتی روسی و امریکایی در سراسر آلمان تحت اشغال به شکار گنج اطلاعاتی و نظامی و دست یافتن به غنایم نظامی و علمی آغار کردند. اینان برای دریافت چیزهایی نظیر دیزاین راکت ها و طیارات جدید، ادویه جات و اشیای الکترونیکی تلاش داشتند. ولی در عین زمان ارزشمندترین "غنایم" دیگر را نیز صید میکردند: دانشمندانی که کار آنان نزدیک بود آلمان را در جنگ برنده سازد. انجنیران و افسران استخباراتی ماشین جنگی نازیها. بعد از کشف بشقاب های پرنده (راکت های فوفایتر) و اسلحه ذره‌ای و شعاع لیزری در پایگاه های نظامی آلمان، وزارت دفاع امریکا تصمیم گرفت که ناسا و سیا باید این تکنولوژی و انجنیران نازی را که روی آن کار کرده اند در کنترولش نگهدارد. تنها یک مشکل وجود داشت: این غیرقانونی بود. قوانین امریکا صریحا مقامات نازی را از مهاجرت به امریکا ممنوع نموده بود در حالیکه حدود سه چهارم این دانشمندان نازی های سرسپرده بودند.» ( دوسیه عملیات گیره کاغذ:‌ نظم نوین جهانی و آلمان نازی)

جنایتکاران آلمانی که به خدمت امریکا درآمدند
گروهی از متخصصین نازی که به خدمت امریکا درآمدند و از محاکمه رهایی یافتند.

تاریخچه جنایتکارانه صدها متخصص و داکتر آلمانی با افکار نازیستی که آزمایش های هولناکی را بالای زندانیان انجام داده بودند از بین برده شد و اینان به بالاترین رده های شغلی امریکا ارتقا یافتند. بطور نمونه، کورت بلومی، یک دانشمند بلندپایه نازی بود که واکسین سرایت طاعون را بالای زندانیان در اردوگاه های کار اجباری امتحان میکرد. او بوسیله دسته کیمیاوی ارتش امریکا استخدام گردید تا روی پروژه های سلاح های کیمیاوی کار نماید. میجر جنرال والتر شریبر سرطبیب در برنامه آزمایش روی زندانیان در اردوگاه ها بود که طی آن زندانیان را قحطی داده و شکنجه میکردند. او بوسیله مکتب طبی قوای هوایی در تگزاس استخدام گردید. وارنر ون برون رئیس صنعتی مرکز تحقیقات راکت های پینیموندای نازی بود، جایی که آلمانی ها راکتهای V2 را ایجاد کردند. او در ارتش امریکا جذب شد تا موشک های رهبری شونده را ایجاد کند و بعدا اولین رئیس ناسا گردید!

«استخبارات نظامی، تمامی فایلهایی با ریفرنس نازی را "پاک کاری" کردند. تا سال ١٩٥٥، بیش از ٧٦٠ دانشمند آلمانی در امریکا حقوق شهروندی و مقامات حساس در جامعه علمی داده شدند. تعداد زیاد اینان اعضای باسابقه حزب نازی و گشتاپو بودند، در اردوگاه های کاراجباری بالای انسانها آزمایش ها انجام داده بودند، از کار بردگی سود برده و سایر جنایات جنگی را مرتکب شده بودند. در یک افشاگری در خبرنامه سال ١٩٨٥ "دانشمندان اتمی"، لندا هنت نوشت که او بیش از ١٣٠ گزارش در مورد موضوع "پروژه گیره کاغذ" را مورد بازرسی قرار داده و تمام اینان "دستکاری شده اند و تحت عنوان طبقه بندی تهدید امنیتی حذف شده اند." یک نمونه خوب دستکاری این دوسیه ها مربوط وارنر ون برون می‌باشد. یک گزارش مربوط ١٨ سپتامبر ١٩٤٧ در باره این دانشمند راکتهای آلمانی یادداشت ذیل را در بر دارد: "این قضیه بوسیله فرمانده نظامی منحیث یک تهدید بالقوه امنیتی تشخیص داده شده است." در فبروری سال بعد،‌ در یک ارزیابی دیگر امنیتی در باره ون برون گفته شده: "هیچ معلومات مضر در باره موضوع وجود ندارد... این نظر فرمانده نظامی است که او هیچ تهدید امنیتی را متوجه ایالات متحده نخواهد ساخت."» ( دوسیه عملیات گیره کاغذ:‌ نظم نوین جهانی و آلمان نازی)

اندکی بعد از عملیات گیره کاغذ، عملیات مرغ مقلد امریکایی (Operation Mockingbird) آغاز شد که طی آن سی.آی.ای گزارشگرانی را تربیت داد و رسانه هایی را بنیاد گذاشت که بوسیله آن تبلیغات خود را به پیش برد. یکی از نقش های رهبری کننده پروژه مرغ مقلد بوسیله فلیپ گراهمن بازی شد، کسی که بعدا ناشر واشنگتن پست گردید. اسناد طبقه بندی شده تصدیق میکنند که بیش از ٢٥ سازمان و ٤٠٠ خبرنگار وسایل سی.آی.ای بودند که امروز نامهای عمده‌ای چون ای.بی.سی (ABC)، ان.بی.سی (NBC)، سی.بی.ایس (CBS)، ای.پی (AP)، رویترز (Reuters)، تایم (Time)، نیوزویک (Newsweek) و غیره را در بر می‌گیرند.

داکتر مصدق و جنرال زاهدی
داکتر مصدق (راست) و جنرال فضل الله زاهدی.

در سال ١٩٥٣ کودتای ایرانی تحت عملیات سری ایجکس (AJAX) اولین تلاش موفق سیا برای برانداختن یک دولت خارجی بود. در ١٩٥١ پارلمان ایران و صدراعظم داکتر محمد مصدق برای ملی ساختن صنعت نفت ایران رای دادند چیزیکه غولهای نفتی غرب چون راکفلرها را ناراحت ساخت. به تاریخ چهارم اپریل ١٩٥٣، رئیس سازمان سیا، الین دالس یک میلیون دالر به حساب جنرال ایرانی فضل‌الله زاهدی منتقل نمود تا «در هر راهی که منجر به سقوط دولت مصدق شود"‌ به کار انداخته شود. رهبران کودتا ابتدا تبلیغات ضد مصدق را در تمامی مطبوعات ایران راه انداختند، تظاهراتی برپا کردند و به مقامات رشوه دادند. بعدا اینان آغاز به حملات تروریستی نموده مصدق را مسئول آن معرفی کردند تا احساسات عامه را از قهرمان شان منصرف سازند. آنان غیرنظامیان را با ماشیندار هدف گیری نمودند، مساجد را بمب گذاری کردند، و بعد جزوه هایی را پخش کردند که در آن نوشته بود:‌ "زنده باد مصدق، زنده باد کمونیزم، مرگ بر الله". کودتا زاهدی بین ١٥ و ١٩ اگست صورت گرفت که بعد از آن سیا پنج میلیون دالر دیگر برای تحکیم دولت جدید فرستاد. به زودی امریکا نیم تولیدات نفتی ایران را قبضه کرد و سودگران اسلحه امریکا وارد ایران شده طی بیست سال بعدی بیش از بیست میلیارد دالر عاید از ایران بدست آوردند.

«در سال ١٩٥٣ اداره استخبارات مرکزی امریکا (CIA) در تلاش مشترک با ایم.آی.شش انگلستان (MI6) داکتر محمد مصدق رهبر منتخب طی یک پروسه دموکراتیک را سرنگون ساختند. مصدق در غرب تحصیل کرده، طرفدار امریکا بود و به زودی بعد از انتخابش در ١٩٥١ نیروهای کمونیست را از شمال کشورش بیرون راند. او میدان های نفتی را ملی ساخت و شرکت "برتش پیترولیم" انگلستان را از انحصار بر آنها منع نمود. دفتر تاریخ سی.آی.ای در سایت cia.gov تفصیلات را بیان می‌دارد که چطور جواسیس اداره استخبارات امریکا و انگلستان حملات تروریستی‌ای راه انداختند و بلافاصله مصدق را مسئول آن معرفی کردند.... تحریک کردن ها شامل تبلیغات، تظاهرات، رشوه دادن، نفوذ جواسیس و راه اندازی عملیات شعار دادن های کاذب می‌شد. آنان خانه یک رهبر برجسته مذهبی را انفجار دادند و بعد مصدق را مسئول آن معرفی کردند. آنان مساجد را مورد حمله قرار دادند، بالای اجتماع مردم گلوله باری کردند و بعد هزاران ورقه تبلیغاتی‌ای را پخش کردند که در آن گفته میشد مصدق این اعمال را انجام داده است. داکتر محمد مصدق، که حبس ابد گردید، سرنوشت بهتری از وزرای دولتش داشت که فقط چند روز بعد از کودتای موفق به خاطر جنایاتی که سیا و ایم.ای.شش انجام داده بودند اعدام شدند.» (الیکس جونز، «ارعابگری»، دی.وی.دی)



یادداشت:

(١) گِشتاپو Gestapo نام اختصاری نیروی پلیس مخفی آلمان نازی بود که مرکز اطلاعات نظامی هیتلر بشمار میرفت و در کنار اِس اِس به سرکوب وحشیانه مخالفین می‌پرداخت.



قسمت دوم

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 168 نفر