جنگ امریکا در افغانستان به بیماری فراگیر هیرویین در جهان دامن زده و تجارت موادمخدر را فعال میسازد
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: منت پرس | مترجم: پویا
- منتشر شده در دوشنبه، 18 اسد 1395
مترجم: پویا
منبع: منت پرس، ۲۱ جولای ۲۰۱۶
مینیاپولیس - «جنگ علیه موادمخدر» و «جنگ علیه تروریزم» بیشتر از آن درهم تنیدهاند که رسانهها و مقامات منتخب ما میخواهند ما فکر کنیم.
زمانی این مسئله هدف اصلی و مرکزی قرار گرفت که جنگهای صلیبی جهانی به رهبری ایالات متحده در افغانستان تداخل یافت و میراثی از مرگ، اعتیاد و فساد دولت که در حال ملوثساختن خاک افغانستان و امریکاست، را برجا گذاشت.
جنگ در افغانستان از جمله عوامل تاثیرگذار اصلی در شیوع بیماری مهلک هیرویین در ایالات متحده امریکا است.
تنها در سال ۲۰۱۴، بیش از ۱۰ هزار تن در امریکا بنابر مصرف بیش از حد هیرویین جان باختند. بیماری فراگیری که محرک آن یکی از اعتیادآورترین و کشندهترین موادمخدر جهان با تقریبا هزینه کم و دسترسی سهل میباشد.
علیرغم وعدههای ما جهت انهدام بازار سیاه، ایالات متحده در واقع تجارت غیرقانونی موادمخدر را به راه میاندازد. طوری که ابی مارتین روزنامهنگار مینویسد، دولت امریکا سابقه طولانی تسهیل تجارت جهانی موادمخدر را دارد: در سالهای ۱۹۵۰، آنان درحالیکه سربازان تایوانی را برای جنگ برضد چین کمونیستی آموزش میدادند، برعلاوه انتقال تریاک و پس از عملیه فرآوری، قاچاق آن را در سراسر مثلث تلایی جنوبشرق آسیا اجازه دادند. در دهه ۸۰، سازمان سیا نیروهای ضدکمونیستی موسوم به «کنتراها» در نیکاراگوئه را حمایت تسلیهاتی و مالی میکرد، کسانی که همچنان منحیث قاچاقچیان بینالمللی موادمخدر مشهور بودند.
پس از آن که در سال ۲۰۰۸، «اداره مبارزه با موادمخدر» (DEA) توسط دولت بولیویا اخراج شد، تولید کوکایین در آن کشور سال به سال کاهش یافت.
در ۲۰۱۲، یک مقام دولت مکسیکو ادعا کرد که سازمان سیا و دیگر نیروهای امنیتی بینالمللی بهجای مبارزه با موادمخدر، در واقع در صدد «مدیریت موادمخدر» هستند.
گیلرمو تیرازاس ویلانووا، سخنگوی ایالت چیهواهوای مکسیکو، به تلویزیون «الجزیره» گفت:
«اینان مانند شرکتهای کنترول آفات اند، فقط نظارت میکنند. اگر شما آفات را از بین ببرید، بیکار میمانید. اگر آنان تجارت موادمخدر را به پایان برسانند، شغل خود را به پایان میرسانند.»
درحالیکه هیچ مدرک قطعی دال بر دخالت مستقیم سیآیای در قاچاق تریاک از افغانستان به بیرون وجود ندارد، مارتین مینگارد:
«باور این مسئله دشوار است، منطقهای که بهصورت کامل تحت اشغال نظامی امریکا قرار دارد – حضور محافظان و طیارههای بیسرنشینی که کوههای توره بوره را نظارت میکنند – قادر به ردیابی مسیرهای عرضه تریاک صادرشده از مزارع مختلف خشخاش در این کشور نیستند (همان مزارعی که توسط ارتش امریکا حفاظت میشوند).»
از قضا، ماموریت امریکا در افغانستان این بود که برای نابودی طالبان زیر نام «جنگ علیه تروریزم»، افغانستان را به «دولت موادمخدر» مبدل سازد.
قبل از جنگ در افغانستان، در حقیقت طالبان به دهقانان اعانه میدادند تا بهجای موادمخدر، محصولات غذایی بکارند.
در تابستان ۲۰۰۰، ملا محمد عمر، رهبر طالبان بهطور کامل ممنوعیت کشت و تولید تریاک، گیاهی که از آن هیرویین ساخته میشود، را اعلام کرد. آنانی که در مناطق تحت حاکمیت طالبان به جرم کشت کوکنار گرفتار میشدند، مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و بر چهرهی شان مبلایل کهنه موتر مالیده شده و در قریهها گشتانده میشدند. (یادداشت مترجم: یکی از درآمدهای عمده طالبان در زمان حاکمیت شوم شان و امروز از درک قاچاق موادمخدر است. فرمان ملا عمر برای از بین بردن موادمخدر نبود، فقط میخواست با کاهش موادمخدر در بازار جهانی، نرخ آن را بالا برده و منفعت بیشتر به جیب طالبان سرازیر شود.)
تنها جمعاوری حاصلات تریاک در بهار آتی در شمالشرق کشور بود، منطقهای که توسط رقبای طالبان، اتحاد شمال، کنترول میشد. در آن سال، طوری که ماتیو اکینز به مجله «رولینگ استون» در ۲۰۱۲ گزارش داد: «تولید تریاک سال ۲۰۰۰ از حدود ۳۲۷۶ تن به ۱۸۵ تن در ۲۰۰۱ کاهش یافته است.»
اما سپس، حمله ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و دولت بوش با شعار «جنگ علیه تروریزم» به افغانستان یورش برد.
داکتر استیون کاسلس در مقاله منتشره ۲۰۱۵ خود در سایت نهاد «راهحلهای عدالت اجتماعی» مینویسد: «هنگامی که طالبان فرار نموده و یا خود را مخفی کردند، دهقانان حمایت مالی برای رشد مواد غذایی را از دست دادند و به رشد هیرویین، محصولی که در اکثر مناطق افغانستان قابلیت نمو را دارد، بازگشتند.» (یادداشت مترجم: معلوم نیست نویسنده بر چه بنیادی چنین ادعا مینماید، درحالیکه برای اکثریت مردم افغانستان معلوم است، طالبان نه تنها که هیچنوع حمایت مالی از دهقانان نمینمودند بلکه زیر نام عشر و زکات مقداری از محصولات زراعتی شان را به جبر میگرفتند. خشکسالی مهلک آن زمان، یکی از دلایل دیگر سقوط زراعت عقبماندهی کشور بود.)
برای یافتن «چاپ پای نور» (تعرض شدید نظامی که روحیه دشمن را تضعیف نموده و دشمن جرات رویارویی را میبازد و بدین وسیله با مصرف کم نتیجه بیشتر به دست میآید. این نظریه برای بار نخست توسط دونالد رامسفلد، وزیر دفاع امریکا در هنگام اشغال افغانستان و عراق، در حمله نظامی پیشنهاد شد و سپس باراک اوباما نیز عین نظریه را در امور سیاست خارجیاش اتخاذ نمود.) در افغانستان، امریکا و متحدان ما با «جنگسالاران ضدطالبان»، طوری که اکینز آنان را خطاب میکند، به همکاری پرداختند. اکینز گزارش میدهد: «شش ماه پس از حمله ایالات متحده، جنگسالارانی که مورد حمایت ما بودند به تجارت موادمخدر پرداختند. بهار ۲۰۰۲ حاصل عظیم ۳۴۰۰ تن را دربر داشت.»
این حقیقت است: عملا جنگ در افغانستان منجر به گسترش چشمگیر صنعت ازبینرفته تریاک کشور شد. در ۲۰۱۴، افغانستان دو برابر سال ۲۰۰۰ تریاک تولید میکرد. در ۲۰۱۵، افغانستان منبع ۹۰ فیصد تریاک جهان گردید.
از سال ۲۰۰۱ تا به اکنون، امریکا میلیاردها دالر را در برنامههای مبارزه با موادمخدر در افغانستان سرازیر نموده است. چگونه این صنعت میتواند درست در زیر ریش امریکا و متحدان ما شکوفا گردد؟ خوب، به سادگی، چون ما به آنان اجازه دادیم. اکینز مدعی است که «اداره مبارزه با موادمخدر امریکا»، «پولیس فدرال امریکا – افبیآی»، وزارت عدلیه و مالیه این کشور درمورد متحدان فاسد خود در کشور همهچیز را میدانستند، اما برای پیگیری هیچکاری انجام ندادند چون این سبب انحراف هدف اصلی سربازان میشد.
اکینز مینویسد:
«موادمخدر چنان در تاروپود بالاترین سطوح دولت و اقتصاد افغانستان پیچیده که به مثل تجارت کوکایین در دوران پابلو اسکوبار در کلمبیا، امروز این مسئله یک موضوع فرعی تلقی میگردد.» پسان، اکینز اشاره میکند: «در عرصه عمل، امور کوتاهمدت عملیاتهای جنگی و تدارکات فرماندهان امریکایی، همیشه نگرانیهای طولانیمدت دیگر مشاوران درمورد فساد، موادمخدر و نقض حقوق بشر را زیر میگیرد.»
ولی اینهمه کجا میروند؟ خوب، طوری که اکینز گزارش میدهد، مرزهای افغانستان همچون غربال، تریاک را به پنج کشور همسایه نفوذ میدهد.
تولید گسترده به بازارهای اروپا، آسیا و خاورمیانه سرازیر شد. اروپا که دیگر با تولیدکنندگان تریاک امریکای جنوبی و مکسیکو ارتباطی نداشت، مواد اضافی این دو منطقه به بازارهای امریکا ره گشود. سقوط قیمتها در همهجا، هیرویین را بهطرز خطرناکی ارزان و قابل دسترس ساخت.
و این وضعیت امروزی ماست: هیرویین، یکی از اعتیادآورترین و کشندهترین مواد روی زمین است که یک کیسه آن را میتوان در بدل رقم ناچیز ۴ دالر در بعضی شهرهای امریکا به دست آورد.
بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳، مرگ و میر در اثر مصرف بیش از حد هیرویین چهار برابر شد. در ۲۰۱۴، بیش از ۱۰ هزار نفر بهخاطر مصرف هیرویین در امریکا جان باختند. آیا باید این تعداد تلفات را به جمع ۳۵۰۴ سرباز کشتهشدهی امریکا و ایتلاف در جنگ یا ۲۶ هزار کشتهشدگان غیرنظامی افغان علاوه کنیم؟
استفاده هیرویین در سطح کل جامعه است. سن، جنس، نژاد، درآمد و موقعیت اجتماعی مهم نیست. مراکز کنترول بیماری مینگارند: «برخی از بزرگترین افزایشها در گروههای اجتماعی با پیشینه تاریخی نرخ پایین استفاده از هیرویین رخ داده است: زنان، بیمهشوندگان خصوصی و افراد با درآمد بالا.»
متاسفانه فقط امریکا نیست که زیر بار اعتیاد هیرویین و ابعاد گستردهی این بیماری فراگیر قربانی میشود: افغانستان که سنت طولانی استعمال تریاک را دارد، نه تنها با یک «دولت موادمخدر» طوری که اکینز آن را توصیف میکند، مواجه است، بلکه با بیماریهای صحی و اجتماعی ناشی از افزایش مصرف هیرویین نیز دست و پنجه نرم میکند.
در روند راهاندازی «جنگ علیه تروریزم»، ما «جنگ علیه موادمخدر» را از دست دادیم. هردو جنگ با فساد و خشونت سردچار اند و جان انسانهای صحتمند را مورد هدف قرار میدهند – نه تنها در میدان جنگ، بلکه در محلههای بود و باش مردم عام و در مزارعی که دهقانان محصولات زراعتی کشت میکنند .