چشمدیدی از فقر و فساد و ستم در فراه

ولایت فراه

در نخستین روز دیدارم از فراه اکثریت شهریان از یک حادثه دردناک یاد می‌کردند: حاجی عزیز، مرد مسن و سالخورده، همسر و دخترش با ضربات چاقو و میله آهنی مورد لت و کوب دامادش قرار گرفته بودند. دختر به دنبال ضرب و شتم و جراحات وارده جان داد اما مرد سالخورده با همسرش نیمه‌جان بودند. مرد عامل این لت و کوب معتاد است و تازه از ایران برگشته است.

این است گوشه‌ای از زندگی در شهری که نیمی از نفوس آن در گرسنگی بسر می‌برد؛ بالاتر از شصت درصد نسل جوانش برای کاریابی و پیداکردن لقمه نان به ایران می‌روند؛ بیشتر مردم مصروف کار در کشتزارهای خشخاش اند، میزان اعتیاد در میان جوانان به طور بی‌سابقه رو به افزایش نهاده و مهم‌تر از همه حکومت محلی مسلط تا فرق در رشوه و فساد و چپاول غرق است.

با ورود به شهر فراه چند سرک قیرریزی‌شده و شماری ساختمان‌های چندمنزله توجه انسان را به خود جلب می‌کند که همواره به‌عنوان دستآورد سیزده ساله حکومت کرزی توسط سران دولتی مطرح می‌شود.

نیروهای امنیتی افغان سرگرم تامین امنیت دفتر و منزل شخصی والی و چند ولسوال و قوماندانی هستند که پرچم حکومت را در دست دارند. به جز مرکز شهر و چند ولسوالی نزدیک، در سایر ولسوالی‌ها یا طالبان حاکم اند و یا هم قاچاقچیان موادمخدر که کشتزارهای خشخاش را در کنترول دارند.

بخش‌های محدودی از شهر فراه تنها سه ساعت از طرف شب برق دارند. فی کیلووات برق چهل تا شصت افغانی قیمت دارد. متباقی تمامی ولسوالی‌ها از برق دولتی محروم بوده و فقط خانواده‌های دارا و ثروتمند از انرژی آفتابی (سولر) استفاده می‌کنند و فقرا و ناداران هنوزهم با اریکین و شیطان‌چراغ بسر می‌کنند.

کمبود بارندگی این نگرانی را به‌وجود آورده که شاید سال پیشرو سال خشک و بدون حاصلات زراعتی باشد. «فراه رود» دریای اصلی ولایت فراه، هنوز ‌آبی ندارد و شهروندان فراه به آب همین رود چشم امید دوخته‌اند. آنان نگرانند اگر آب نباشد کشتزارهای خواهند خشکید.

امنیت، طالبان و خاطره‌های وحشت و دهشت امریکایی‌ها

مردم فراه بمباردمان طیاره‌های امریکایی بر چندین قریه در ولسوالی بالابلوک را به خوبی به یاد دارند و می‌گویند کشتار سربازان امریکایی را هیچ‌گاهی فراموش نخواهند کرد. تنها یک بمبارد هوایی امریکا به تاریخ ۴ می ۲۰۰۹ نزدیک به 150 غیرنظامی از جمله زنان و کودکان را کشت.

حدود پنج ماه پیش، سربازان امریکایی و ایتالیایی ولایت فراه را ترک کردند. این سربازان در مرکز شهر فراه و در ولسوالی گلستان پایگاه نظامی داشته و کنترول میدان‌هوایی در دست سربازان امریکایی بود.

واسع فراهی دکاندار در ناحیه سوم شهر فراه بر این باور است که امریکاییان عامل تمامی بدبختی‌ها و ناامنی‌های دهه اخیر در فراه بوده و با خروج از این ولایت مصایبی چون موادمخدر، اعتیاد، ناامنی، فقر و بی‌چارگی را از خود بر جا نهادند.

او می‌گوید:

«امریکایی‌ها زیر نام بازسازی مردم را کشتند، زیر نام مبارزه با تروریزم طالبان را حمایت کردند و زیر نام کمک به امنیت، ناامنی و اختطاف و زورگویی را افزایش دادند.»

از واسع درمورد کارکرد اداره حکومتی فراه پرسیدم. با اشاره به ساختمان ولایت فراه که کمی دورتر از دوکانش موقعیت دارد، گفت:

«اینان اینجا نه برای خدمت و کار بلکه برای پرکردن جیب ماموریت دارند. برای دریافت دالر از امریکایی‌ها و برای ثروت‌اندوزی قدرت را در دست گرفته‌اند.»

نظرش را در مورد انتخابات جویا شده و پرسیدم آیا در آن شرکت خواهد کرد، در جوابم گفت:

«اشتباه بزرگ من این بود که به کرزی رای دادم اما این بار تکرار نخواهم کرد. به کی رای بدهم؟ کرزی را که فکر می‌کردم افغان است ما را فریب داد و به امریکا خدمت کرد.»

امریکاییانی که زیر نام تیم بازسازی ولایتی یا پی.آر.تی در فراه فعالیت داشتند هم حالا دیگر این ولایت را ترک کرده و به پایگاه شیندند رفته‌اند.

زراعت در فراه
زراعت در فراه

پایگاه این سربازان در نزدیک میدان‌هوایی شهر فراه که دیوارهای سمنتی بزرگ آن را احاطه کرده موقعیت داشت و با خروج از این مرکز نظامی جز چند دیوار و سیم خاردار چیزی بیشتر به سربازان افغان باقی نگذاشته‌اند. شماری از شاهدان عینی در میدان‌هوایی فراه می‌گویند امریکایی‌ها وسایل این پایگاه را لیلام کردند و مهم‌ترین اجناس از جمله جنراتورهای بزرگ و برخی از دستگاه‌هایی را به فردی از پنجشیر که از نزدیکان قسیم فهیم معاون کرزی است، به قیمت یک میلیون دالر به فروش رسانیده‌اند.

تقریبا هر هفته دو تا سه قضیه اختطاف و قتل در فراه رخ می‌دهد. کارمندان دولتی از ترس طالبان برای بیرون‌شدن از مرکز شهر دل شیر می خواهند. هشتاد درصد موسسات غیردولتی فراه را ترک کرده‌اند. پروژه‌های اقتصادی به دلیل ناکارایی و بی‌توجهی اداره محلی، حکومت مرکزی و نفوذ طالبان اصلا وجود ندارند. به هر پیمانه‌ای که ناامنی افزایش می‌یابد قاچاقچیان موادمخدر فرصت می‌یابند بیشترین سود را از قاچاق مواد مخدر ببرند. ایران ظاهرا مرزهایش را به روی قاچاق موادمخدر بسته است اما در حقیقت پولیس این کشور است که با کمک مافیا، بسته‌های تریاک و هیرویین را تا مرزهای تهران انتقال می‌دهند. ناامنی، نبود نظارت از کارکرد اداره محلی و عدم حضور نهادهای بی‌طرف اجتماعی و رسانه‌ها در فراه باعث شده تا مسوولان ادارات دولتی این ولایت در غارت و زیرزدن پول‌ها زیر نام بازسازی دست باز داشته باشند.

با تمام نگرانی‌های امنیتی و اختطاف‌ها و قتل‌ها، باشندگان فراه می‌گویند با خروج سربازان امریکایی وضع به طور چشم‌گیری تغییر کرده و حالا گراف کشتارها و قتل‌ها کاهش یافته‌است. شاهراه فراه‌-‌هرات نیز نسبت به سال‌های پیش از امنیت نسبی برخوردار گردیده‌است. در منطقه شیوان در امتداد این شاهراه بدامنی به اوج خود رسیده بود اما حالا از امنیت نسبی برخوردار است.

والی‌ها و اداره محلی متکی به اشغالگران امریکایی

امریکایی‌ها و سربازان ایتالیایی در سیزده سال گذشته در چند صد متری دفتر والی فراه پایگاه نظامی ساخته بودند. این سربازان از هوا و زمین فراه را تحت نظارت داشتند. زیر نام تیم بازسازی ولایتی در کوچه‌های شهر گشت می‌زدند و در مواردی هم پلچک می‌ساختند و یا هم کوچه‌ای را جغل‌اندازی می‌کردند.

اداره حکومتی فراه به‌شمول نهادهای امنیتی و استخباراتی این ولایت با معاش و مزد جنرالان امریکایی از پایگاه و محلات گشت‌زنی آنان نظارت و حفاظت می‌کردند.

عدم توجه به منافع ملی و سودجویی و ثروت‌اندوزی از سوی والی‌ها، معاونان، قوماندانان امنیه و دیگر مسوولان ادارات حکومتی در فراه بارها باعث اعتراضات مردمی نیز گردیده‌است.

کرزی طی دوازده سال گذشته نه بار فرمان تبدیلی والی‌ها را برای ولایت فراه صادر کرده است. شاید در برخی موارد اعتراضات مردم مفید بوده‌اند. چند سال قبل در اثر تلاش‌ها و بسیج مردم توسط ملالی جويا بود که کرزی مجبور گردید بشیر بغلانی را از فراه عزل نماید گرچه این فاسد فوری به پست مهم دیگری نصب گردید. در فراه همانند سایر ولایات جابجایی والی‌ها و تغییر و تبدیلی‌ها اکثرا بنابر زدوبندهای پس‌پرده حزبی و سیاسی و بر اساس مصلحت‌های معمول ضدملی بوده‌اند.

هیچ والی تا کنون بیشتر از یک سال نتوانسته کرسی ولایت را در دست داشته باشد. عزت‌الله واصفی همصنفی کرزی در دوران تحصیل در هندوستان و پسر عزیزالله واصفی به دلیل بی‌کارگی و تنبلی در کارها برکنار شد. بشیر بغلانی، اسدالله فلاح و محی‌الدین بلوچ با بیرون‌شدن موارد چور و چپاول، بی‌کفایتی و رشوه‌خواری شان یکی پی دیگری فرار کردند و یا هم برکنار شدند.

روح‌الامین در نتیجه بگومگوی طرف‌های درگیر در قدرت در پیوند به غصب زمین در فراه و مخالفت مردم برکنار شد. اکرم خپلواک که براساس فرمان کرزی به حیث وزیر امور سرحدات تعیین شده به گفته باشندگان فراه جز وعده و چرب‌زبانی چیزی بلد نبود و هیچ کاری برای مردم فراه در جریان یک سال ماموریتش انجام نداد.

کرزی چند ماه پیش به دنبال شدت گرفتن ناامنی‌ها و انفجارها در فراه، محمد عمر شیرزاد والی سابق ارزگان و از نزدیکان خود را در ولایت فراه تعیین کرد. تقرر شیرزاد همزمان بود با خروج نیروهای امریکایی چنانچه قبلا تذکر رفت در اوضاع امنیتی این ولایت بهبود نسبی رونما گردید.

غصب زمین‌های دولتی و توزیع غیرقانونی هزاران نمره زمین در مرکز شهر و در نواحی شش و هفت شهر فراه که در دامنه‌های کوه نزدیک میدان‌هوایی این شهر موقعیت دارند زمینه به جیب‌زدن صدها هزار دالر را به مقامات دولتی فراهم کرده است. در برخی مناطق شهر فراه حتا ساحه قبرستان نیز از سوی مافیای زمین غصب شده‌است.

سیاست‌های شیطانی رژیم ایران مسبب سیه‌روزی فراهیان

تجارت و اقتصاد فراه حدود نود درصد وابسته به ایران است. ایران با روی‌دست‌گرفتن سیاست دم‍پنگ كالا را با قيمت كمتر از هزينه‌های تمام‌شده وارد بازارهای فراه می‌کند تا تولیدکنندگان محلی را با سقوط مواجه نماید. با همین سیاست توانسته تمامی کارخانه‌های کوچک تولیدی در فراه را ورشکست کند. از سوی دیگر مالیات بر مواد خام وارده از ایران را بلند برده و یا هم بر صادارت آن از ایران محدودیت وضع می‌کند. اما در مقابل این اقدامات ویرانگر اقتصادی رژیم ایران، دولت فاسد و ضدملی افغانستان هیچ سیاست مشخصی نداشته راه را برای ورود مواد بی‌کیفیت آن کشور باز گذاشته از تولیدکنندگان افغان هیچ حمایتی صورت نمی‌گیرد.

به گونه مثال یک کارخانه کوچک تولید خریطه‌های پلاستیکی در فراه که با سی هزار دالر سرمایه‌گذاری شده بود به دلیل کمبود مواد خام در مدت شش ماه بسته شد. و یا هم یک کارخانه تولید داش‌های نان‌پزی و ساخت کولر‌های سردکن به دلیل این که نتوانسته با تولیدات ایران رقابت نماید ده‌ها هزار دالر خساره دیده است.

تداوم اداره و حکومت مافیایی، وابسته و بی‌تفاوت در فراه باعث شده تا تومان ایران جای پول افغانی را بگیرد. تمامی داد و ستد با پول تومان صورت می‌گیرد. جواسیس رژیم ایران نیز با خرید مهره‌های موثر و ضدملی در فراه، زمینه مداخله و پیشبرد سیاست‌های ویرانگرانه‌اش را مهیا می‌سازد.

موادمخدر و «کافی شاپ»

کشتزارهای خشخاش منبع عایداتی خوبی برای قوماندانان مسلح محلی و طالبان است. ولسوالی‌های بکواه، بالابلوک، پشت رود، گلستان و خاک سفید در چند صد متری پایگاه نظامیان امریکایی محل اصلی کشت و تولید موادمخدر ولایت فراه است که بیشترین سود آن به جیب آدم‌کشان طالبی، حکومت محلی و امریکایی‌ها واریز می‌شود. ممکن آمار دقیق میزان کشت و تولید مواد مخدر در فراه مشخص باشد اما هیچ‌گاهی اعلام نشده است. یک گزارش مشترک سازمان ملل متحد و دولت افغانستان که در پایان سال 2013 منتشر شد حاکیست که هفتادوپنج درصد موادمخدر جهان در چهار ولایت جنوب غربی افغانستان (فراه، هلمند، قندهار، ارزگان) کشت و تولید می‌شود.

در حضور سربازان امریکایی و سربازان افغان فراه در حدود سیزده سال گذشته در ردیف ناامن‌ترین و خطرناک‌ترین ولایت‌های افغانستان جا گرفت.

یک قوماندان برحال لوای اردو در فراه گفت حدود چهار هزار سرباز اردو، دو هزار پولیس و تقریبا یک هزار کارمند و مامور استخبارات در فراه ماموریت دارند. اینان ظاهرا سرگرم تامین امنیت فراه بوده و جلوگیری از کشت تریاک مسوولیت عمده‌ی شان است. بسیاری از باشندگان فراه از عملکرد این نیروها راضی نیستند و در مواردی بی‌شماری آنان را عامل بی‌نظمی، زورگویی، دست‌داشتن در اختطاف‌ها و قتل‌ها و استفاده‌جویی‌های غیرقانونی می‌دانند.

سرحد غربی فراه با ایران و راه‌های نیمروز و هلمند و قندهار به دلیل هم‌مرزبودن با پاکستان شاهراه غیرقانونی قاچاق هزاران کیلوگرام موادمخدر ولایت فراه است. شرکت‌های ترانسپورتی مسافربری و کاروان‌های انتقال کالاهای تجارتی وسیله‌‌ی خوب صدور موادمخدر به بیرون از مرزهای فراه به‌شمار می‌روند.

یک کارمند شرکت ترانسپورتی در فراه که نخواست از او نام برده شود تایید کرد که روزانه صدها کیلو تریاک و تخم خشخاش به گونه مخفیانه و به‌دور از چشم مسافران از طریق موترهای مسافربری به بیرون از فراه منتقل می‌شوند.

تجارت باز و بدون دردسر مواد مخدر حالا شمار زیادی از افراد را در این ولایت ثروتمند ساخته و از این طریق به «بلدنگ‌»ها و ساختمان‌های مجلل دست یافته‌اند. نمای ظاهری شهر فراه به ویژه مناطق مرکزی شهر به دلیل ساخت و ساز بلند منزل‌ها و مارکیت‌های تجارتی تفاوت زیادی با حداقل پنج سال پیش که من از این شهر دیدن کرده بودم یافته است اما یک اقلیت کوچک یک‌فیصدی آن‌ها را به چنگ داشته درحالی‌که زندگی برای اکثریت نفوس فراه همچنان تیره و شکنجه‌بار است.

یک پیامد رشد تولید موادمخدر اینست که اعتیاد بین جوانان به گونه وحشتناک گسترش یافته است. ضمنا جوانانی هم که در جستجوی کار به ایران می‌روند اکثرا به دام اعتیاد افتیده زندگی شان تباه می‌شود.

در بسیاری از دیوارهای شهر فراه با خط درشت نوشته شده است «ترک اعتیاد» و در کنار آن یک شماره تلفن درج است. ظاهرا اداره محلی با نوشتن این اطلاعیه در دیوارها خواسته نشان دهد در امر مبارزه با موادمخدر کوشا است. اما مقامات محلی به ویژه والی و اطرافیانش شاید هیچگاهی از قلعه فریدون (شهر کهنه فراه) دیدن نکرده باشند تا وضعیت دردآور و تکان‌دهنده صدها جوان معتاد را که به ویرانه‌های این قلعه تاریخی پناه برده‌اند، ببینند.

به گفته شهروندان فراه «کافی شاپ» یا قلیان‌خانه‌ها امروزه در هر کوچه و پس‌کوچه شهر فراه تنها محل آرام برای جوانان بی‌کار و شمار زیادی از معتادان شده که برای فراموشی درد و رنج به این محل دود و چرس و چلم و قمار پناه می‌برند. با ردشدن از کنار این «کافی شاپ»ها، بوی تلخ و آزاردهنده چرس وضعیت ابتر جوانان فراهی را بازگو می‌کند.

فراهی‌ها مردم زحمتکش

با گذر از کنار یک دستگاه واترپمپ بادی در یک مزرعه در ناحیه ششم شهر فراه بیشتر علاقه گرفتم تا بدانم دهقانان و باغداران در نبود انرژی برق چگونه هزاران هکتار زمین زراعتی در این ولایت را آبیاری می‌کنند. چگونه فراه از لحاظ محصولات زراعتی خودکفا شده است؟

واترپمپ بادی در فراه

فراه از نگاه باد و آفتاب ولایتی سرشار از هر دو انرژی به‌شمار رفته و تنها از این طریق می‌تواند در تولید برق خودکفا گردد. استفاده از انرژی آفتابی درمیان بسیاری خانواده‌های متوسط و دارا رایج شده است.

اما تولید انرژی آفتابی نمی‌تواند چرخ زراعت فراه را بچرخاند. آبیاری کشتزارها و باغ‌ها به آب کافی و انرژی بیشتر نیاز دارد که تنها از طریق جنراتورها ممکن است. هزاران جریب زمین زراعتی به واسطه همین جنراتورها سیراب می‌شوند که به علت بلندبودن قیمت مواد سوختی، فرآورده‌های زراعتی نیز طبیعتا هزینه بیشتری دربر دارد.

سیستم آبیاری در فراه وجود ندارد و نه هم این مسئله برای حکومت‌های گذشته و حال ارزشی داشته است. آب فراه‌ رود در موسم آب‌خیزی با اندک‌ترین استفاده در داخل خاک افغانستان به حلقوم ایران می‌چکد.

زراعت بخش مهمی از عواید سالانه مردم فراه را تشکیل می‌دهد. انگور، تربوز، بادرنگ، انار، عناب و ترکاری از محصولات زراعتی پر عاید در فراه است. به جز چند پروژه نمایشی توزیع تراکتور و ساخت سبزخانه‌ها از سوی ریاست زراعت فراه به دهقانان، هیچ کمکی از سوی حکومت در سال‌های اخیر به زارعین صورت نگرفته است. زارعین و باغداران خود با ابتکار و پشت‌کار طاقت‌فرسا توانسته‌اند زراعت غیرمسلکی و غیرمعیاری فراه را حفظ کنند. ساخت گلخانه‌های بزرگ برای پرورش محصولات زراعتی بیشتر مروج شده و باغداران و زراعین نتیجه خوبی از این شیوه زراعت به دست آورده‌اند. اما ساخت گلخانه‌ها به سرمایه زیادی نیاز دارد و بسیاری از دهقانان می‌گویند به دلیل تنگدستی و فقر توان ساخت آن را ندارند.

بند بخش‌آباد در ۱۰۰ کیلومتری شهر فراه و تقریبا در ۳۰ کیلومتری سرک عمومی هرات-قندهار موقعیت دارد. پروژه ساخت بند برق بخش‌آباد در ۲۴ اگست ۲۰۰۷ میان وزارت انرژی و آب افغانستان و یک شرکت هندی به امضا رسید. حکومت افغانستان آن زمان اعلام کرد که در مدت پنج سال کار این بند را تکمیل و به بهره‌برداری می‌سپارد. هزینه ساخت این بند ۳۰۰ میلیون دالر پیش‌بینی شده بود اما با گذشت شش سال از این وعده هنوز هیچ کاری روی این بند صورت نگرفته است. براساس ارزیابی وزرات انرژی و آب افغانستان این بند با داشتن حجم ۵۷۰ میلیون مترمکعب آب، باید ۳۵ هزار هکتار زمین زراعتی موجود و ۲۶ هزار هکتار اراضی لامزروع را آبیاری کند. براساس سروی‌های رسمی در ولایت فراه حدود ۵۶۰ هزار هکتار زمین زراعتی وجود دارند که تنها یک هشتم حصه آن تحت زراعت قرار دارد. بند برق بخش‌آباد ظرفیت تولید ۲۰ تا ۲۵ میگاوات برق را خواهد داشت.

هرات و نیمروز ولایت‌های همسایه فراه از برق وارداتی ایران استفاده می‌کنند اما دولت افغانستان با سرازیر شدن ده‌ها میلیارد کمک‌های خارجی بر اساس سیاست امریکا نخواست که در هیچ پروژه زیربنایی سرمایه‌گذاری کند.

از مردم فراه وقتی پرسیده شود چرا برق ندارند و آیا در این مورد صدای اعتراض خود را بلند کرده‌اند یا خیر همه یک‌صدا پاسخ می‌دهند که اسماعیل خان از عقده‌ای که در برابر فراهیان دارد گفته تا زمانی که وزیر آب و برق باشد فراه صاحب برق نخواهد شد.

اسماعیل آقا که دست نوازش ایران را از سال‌های خون و خرابه در دهه هفتاد با خود دارد تحت دستور و قومانده مستقیم ایران در برنامه جلوگیری از ساخت بند بخش‌آباد تا کنون خوب پیش رفته و مانع دست‌یابی مردم فراه به آن شده است. این موضوع زبانزد هر فرد ولایت فراه است.

 

یادداشت:

این است بخشی از حقایقی که من توانستم در جریان اقامت چند روزه‌ در داخل شهر فراه از لابلای اظهارات برخی مسوولان حکومتی، از زبان تعدادی شخصیت‌های بانفوذ قومی و روشنفکران و به ویژه مردم عادی فراه و حتا افراد بیکار و بی‌روزگار بشنوم و آن را روی کاغذ بنویسم. در برگشت از فراه به این فکر افتادم که با رفتن به ولسوالی‌ها، قریه‌ها و روستاهای دوردست این ولایت و مرور زندگی بخورنمیر روستاییان که جز اشکنه و غلورترش چیزی برای خوردن ندارند، می‌توان به عمق درد و بدبختی‌های بیشتر پی‌ برده و بیش از پیش نفرتم را نثار اشغالگران خارجی و مزدبگیران داخلی آن کنم که شعار «رفاه» و «دموکراسی» می‌دهند اما عملا فقر، فساد، موادمخدر، بدامنی و بسا امراض واگیر دیگر را به مردم نگون‌بختم ارزانی داشته‌اند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 146 نفر