دیدار با زخمیان حمله داعشیهای بربرصفت در ننگرهار
- رده: گزارشها
- نویسنده: رحمت
- منتشر شده در چهارشنبه، 25 دلو 1396
در ۹ صبح، ۴ دلو ۱۳۹۶، گروه وحشی داعش بر دفتر «نجات کودکان» حمله نمود که در کنار تلفات محافظان و کارمندان این اداره، دکانداران و باشندگان چهار دو بر ساحه نیز کشته و زخمی شدند. در جمع قربانیان، یک خیاط و سلمان نیز بودند که به نمایندگی از حزب همبستگی به دیدار شان رفته و از نزدیک جویای حال آنان شدیم.
اسماعیل
نخست به سلمانی رفتیم که یکی از کارکنانش به نام اسماعیل پسر حسینگل یک چشم خویش را از دست داده است. به دکان داخل میشویم و استاد نجیبالله یکجا با برادر ۱۴ ساله اسماعیل مصروف کار اند. بعد از احوالپرسی، درمورد حادثه میپرسیم. نجیبالله که هنوز ترس آن روز در وجودش هویداست، درباره اسماعیل میگوید:
«روز قیامت بود. در شروع دیدم که زخمیها و مردهها در همهجا افتادهاند. متوجه شدم که اسماعیل هم بر زمین افتاده و خون از بدنش جاریست. سینهخیز بهسویش رفته و دیدم که زنده است. وی را به [شفاخانه] صحت عامه انتقال دادم. اسماعیل، ۸ ساله بود که با من کار را در همین دکان شروع کرد. یگانه نفقهآور خانواده ده نفری خود بود و روزانه در حدود ۵۰۰ کلدار کمایی میکرد. زندگیاش پر از مشکلات است. بسیار پسر زحمتکش و هوشیار است و در این حمله وحشیانه یک چشم خود را از دست داده و از کار باز ماند.»
برادر اسماعیل که در آن روز خیلی ترسیده بود، داستان را این طور بیان میکند:
«حدودا ساعت ۹ صبح، برادرم مصروف کار در دکان بود که ناگهان یک انفجار شدید شد و در اثر آن تمام شیشههای دکان شکستند. یک توته شیشه به چشم اسماعیل خورد و کور شد. اسماعیل بیهوش شده بود و به کمک دکانداران دیگر از اینجا کشیده شد.»
سپس افزود:
«این حمله وحشیانهای بود که وقتی اسماعیل را به صحت عامه انتقال دادیم، در آنجا زخمیهای بیشمار بودند. بعد دیدیم که تداوی اسماعیل به خوبی پیش نمیرود و از همینرو وی را به پاکستان بردیم. تا به حال، هیچ مرجع دولتی یا غیردولتی به خبر اسماعیل نیآمده و حال تمام مسوولیت برادرم بر دوش من میباشد تا بهجای او در دکان کار کرده و برای خانوادهام لقمه نانی فراهم کنم.»
استاد نجیبالله میگوید که در جریان تهاجم تمام دکانش ویران شده بود و برای ترمیم دوباره آن تقریبا ۱۰۰ هزار کلدار به مصرف رسانده است.
خیبر
در پهلوی سلمانی، خیاطخانهای هم است که استاد نجیبالله میگوید، صاحب آن خیبر نام داشته و از لغمان بود که در این حمله شهید شده است. موفق نشدیم تا با خانواده وی ببینیم، اما دکانداران اطرافش میگویند که او تنها نانآور فامیل پنج نفریاش بود. شهید خیبر هم با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم میکرد. زمانی منحیث محافظ در یکی از شرکتهای مخابراتی کار میکرد ولی پسانها کارش را از دست داد. برای مدتی بیکار بود و سپس با اخذ قرضه این دکان خیاطی را گشود. خیبر که تنها در دکانش کار میکرد، فقط قادر بود که روزانه یک جوره کالا بدوزد و در بدل آن ۵۰۰ کلدار عاید میکرد. اکنون، دکان خیبر بهطور کامل متلاشی شده است.
در این جنگ که از ۹ صبح تا ۷ شام ادامه داشت، یک خیاط دیگر به نام عتیقالله پسر محمد نظیر نیز زخم برداشته است. نامبرده پیرامون حمله آنروزی و زخمیشدنش ابراز میدارد:
عتیقالله
«ناگهان شلیک شد، تلاش میورزیدم تا از دکان بیرون شوم که در این اثنا یک انفجار قوی شد و یک چره آن به زانویم اصابت کرد. تصور کردم که پایم قطع شده است. همین قدر توانستم که خود را تا جایی برسانم و بعد بیهوش شده و بر زمین افتادم. دکانداران دیگر مرا از ساحه بیرون کردند. من برای کمایی چند روپیه از خانه بیرون شده و نمیدانستم که چنین حادثهای اتفاق میافتد. روزانه ۵۰۰ کلدار کمایی میکنم و یک خانواده بزرگ دارم. به شفاخانه ساحوی ننگرهار رفتم، شمار زخمیها زیاد بود و بنابر بیر و بار به شکل درست تداویام نشد.»
در اخیر میگوید:
«در تمام این حملات، همین دولتیهایی دست دارند که در موترهای شیشه سیاه میگردند. هیچ امکان ندارد که مهاجمان مسلح با راکت و پیکا آمده و نیروهای امنیتی که اینقدر تلاش میورزند، آنان را نشناسند. من یک تفنگچه را حمل کرده نمیتوانم ولی اینان با اینقدر سلاح و مهمات آمده و برای ۱۰ تا ۱۲ ساعت میجنگند. این چند خاین که برای کسب پول بر کرسیها لمیدهاند و برای حفظ قدرت شان مردم را تنور سرخ میسوزانند.»