امپریالیزم و بنیادگرایی: ابزار سرکوب انقلاب‌های ملی در الجزایر

امپریالیزم و بنیادگرایی: ابزارهای سرکوب انقلاب‌های ملی در الجزایر

«جبهه آزادی‌بخش ملی» با مبارزات پیگیر و تقدیم قربانیان فراوان، در سال ۱۹۶۲ استقلال الجزایر را از فرانسه گرفت. با تاسیس حکومت ملی و مردمی، برنامه‌های وسیع و مترقی در این کشور اجرا شد. در این حزب، زنان پیشرو و مبارزی مانند مریم بن میلود، جمیله بوعزا، جمیله بوحیرد، جمیله بوپاشا، زهرا دریف، بهیه روچین، سامیه لخداری و زهور زراری نقش مهمی ایفا کردند، که بسیاری از آنان در راه کسب استقلال، جان خود را فدا کردند.

جمیله بوعزا
جمیله بوعزا

زهرا دریف
زهرا دریف

با این‌حال، فرانسه، امریکا و انگلستان از این پیروزی به خشم آمده و تلاش کردند تا به همان شیوه‌ی قدیمی (تاسیس و حمایت از احزاب بنیادگرا)، رژیم دموکراتیک و ملی‌گرای الجزایر را سرنگون کنند. در آغاز، گروه کوچکی به نام «جبهه نجات اسلامی» تاسیس شد که دارای افکار تندرو اسلامی و تکفیری بود. اما از آنجاییکه بنیادگرایان در الجزایر سابقه‌ای نداشتند و مبارزان کمونیست در میان مردم محبوبیت یافته بودند، این گروه نتوانست جایگاه محکمی در جامعه بیابد و به‌تدریج از تندروی فاصله گرفت و به سازش روی آورد. با این‌حال، این عقب‌نشینی منجر به پیدایش گروه خشن و جنایتکاری به نام «گروه مسلح اسلامی» (GIA) شد.

«گروه مسلح اسلامی» همانند بیشتر باندهای بنیادگرا، ریشه در «جهاد افغانستان» داشت. عبدالله عزام، که به عنوان پدر معنوی احزاب هفت‌گانه پشاوری شناخته می‌شد، با پشت‌پناهی «سیا» و آی.اس.آی پاکستانِ، جوانان عرب را برای جنگ در افغانستان علیه شوروی بسیج کرد. منجمله نورالدین از جهادیون الجزایر، از پوهنتون اسلامی عربستان به افغانستان آمد. او در جریان یک درگیری داخلی، توسط دوستش به قتل رسید، اما عزام برای جذب تعداد بیشتر جوانان الجزایری، او را در مجله خود به عنوان «اولین شهید الجزایری در جهاد افغانستان» معرفی کرد. با انتشار این خبر، جوانان بسیاری از کشورهای عربی، از جمله الجزایر، به پشاور آمدند. عزام به رسول سیاف دستور داد تا برای جنگجویان تازه‌وارد در منطقه ځاځی یک کمپ آموزشی تاسیس کند و در پشاور «مهمانخانه‌ی خصوصی» برای خوش‌گذرانی آنان اجاره کند. هزینه‌های سنگین این افراد به‌صورت مستقیم توسط عزام و از طریق موسسه خیریه «الکفا» در امریکا پرداخت می‌شد.

قتل‌عام بن‌طلحه
«جبهه نجات اسلامی» پس از قتل‌عام قریه بن‌طلحه از خون قربانیان بر دیواری کلمه «الجهاد» را نوشته است.

شب ۲۳ سپتامبر ۱۹۹۷، ده‌ها نفر مسلح با ریش‌های بلند که لباس‌های افغانی، نماد جنگجویان اسلامی، بر تن داشتند، وارد شهر بن‌طلحه در جنوب الجزایر شدند و صدها نفر را به قتل رساندند. بر اساس شهادت‌های متعددی که روزنامه‌های ملی و بین‌المللی پس از کشتار ثبت کرده‌اند، نشانه‌ای خاص روی درهای خانه‌هایی که هدف حمله قرار گرفتند، دیده شده بود. تروریست‌ها بین زنان و مردان، کودکان و سالمندان تفاوتی قایل نشدند. آن‌ها سر بریدند، شکم زنان باردار را دریدند، کودکان را به دیوارها کوبیدند و آن‌ها را در مایکروویو گذاشتند. پس از انجام این جنایات، تروریست‌ها همان‌گونه که وارد شهر شده بودند، بدون اینکه کسی آن‌ها را متوقف کند، از آن خارج شدند. (ویب سایت فرانس۲۴)

پس از خروج قشون شوروی و آغاز سگ‌جنگی‌ها میان احزاب جهادی، بسیاری از جنگجویان خارجی به کشورهای خود برگشتند تا اهداف امریکا و دیگر کشورهای غربی را در آنجا پیاده نموده به جنگ نیروهای نیروهای چپ، دموکراسی‌خواه و ملی بروند. الجزایری‌های تعلیم دیده در افغانستان ابتدا با «جبهه نجات اسلامی» همکاری کردند، اما به دلیل سیاست‌های معتدل آن جبهه، از آن جدا شده و «گروه مسلح اسلامی» را به رهبری عبدالحق لایدا تشکیل دادند. پس از دستگیری وی، سیف‌الله جعفر، مشهور به جعفرالافغانی، رهبری گروه را به عهده گرفت.

دختران پارتیزان الجزایری
دختران پارتیزان الجزایری

امریکا، با وجود ادعای دروغین مبارزه با «تروریزم»، به حمایت مالی و تبلیغاتی از این گروه جنایتکار پرداخت. هزینه‌های آن توسط سی‌آی‌ای تامین و از طریق موسسه‌ای به نام «گروه اسلامی امریکایی» (GIA) جمع‌آوری می‌شد. این موسسه سالانه میلیون‌ها دالر برای «گروه مسلح اسلامی» فراهم می‌کرد و حتی مجله‌هایی مانند «المرابطات»، «القتال» و «صوت الجهاد» را که حاوی تصاویر قتل‌عام و شکنجه مردم الجزایر بود، آزادانه در امریکا منتشر می‌کرد. «گروه مسلح اسلامی» خود را تنها رهبر مشروع مقاومت مسلمانان در الجزایر می‌نامید و دولت امریکا نیز هیچ محدودیتی بر فعالیت‌های آن اعمال نکرده است. (کتاب «جهاد امریکایی: تروریست‌هایی که میان ما زندگی می‌کنند»)

در سال ۱۹۹۳، اداره مهاجرت و تابعیت امریکا، انور حدام (یکی از رهبران سابق «جبهه نجات اسلامی» که بعدها به «گروه مسلح» پیوست) را به اتهام مشارکت در فعالیت‌های تروریستی و ارسال کمک به «گروه مسلح اسلامی» دستگیر کرد. اما پس از مدت کوتاهی او را آزاد و برای زندگی راحت خانه‌ای در شمال ویرجینیا به او اختصاص داد. (کتاب «جهاد امریکایی: تروریست‌هایی که میان ما زندگی می‌کنند»)

این گروه مانند تمامی احزاب و سازمان‌های بنیادگرا با زنان و آموزش دشمنی داشت. به همین دلیل، ترور زنان «بی‌حجاب» و به آتش کشیدن مکاتب و مراکز آموزشی از جمله اقدامات آن‌ها بود. «گروه مسلح اسلامی» با فاصله گرفتن از دیگر فعالان اسلام‌گرای الجزایری، تفسیرهای سخت‌گیرانه‌تری از اسلام را اتخاذ کرد و هر کسی که جرأت تخطی از آن‌ها را داشت، به قتل می‌رساند. تا اواخر سال ۱۹۹۵، GIA مسوول مرگ بیش از ۲۰۰ معلم و بیش از ۱۰۰ روحانی و رهبر سیاسی مسلمان بود که آن‌ها را مرتد می‌دانست.

مادونا (یا خانم) بن طلحه
تصویر معروف به «مادونا (یا خانم) بن طلحه» که توسط خبرنگار خبرگزاری فرانسه گرفته شده است و در آن زنی آشفته به دیواری در شفاخانه زمیرلی در منطقه حراش در جنوب الجزایر تکیه داده، این تصویر به نمادی از وحشیگری تروریست‌های گروه مسلح اسلامی تبدیل شد.

در سال ۱۹۹۳، فرمانده کل GIA، سیف‌الله جعفر، پاکسازی نژادی الجزایر را ضروری دانست و به‌صورت علنی اعلام کرد که تمامی غیرمسلمانان باید از آنجا خارج شوند. در یک بیانیه‌ی بعدی، فرماندهان GIA توضیح دادند:

«گروه مسلح اسلامی با همه‌ی بی‌باوران از تمام قومیت‌ها و گروه‌ها جنگیده است و به همه‌ی بی‌باوران دستور داده که این سرزمین‌ها (الجزایر) را ترک کنند، و به آنان یک ماه مهلت داده... درست همان‌طور که پیامبر اسلام، عمل کرد... و بدین ترتیب GIA امنیت زندگی در الجزایر را از آنان سلب کرده و ریختن خونشان را در صورتی که تصمیم به ماندن در سرزمین ما داشته باشند، مجاز دانسته است. برخی هشدار را جدی گرفتند و دیگران از آن سر باز زدند، پس GIA شروع به کشتن آنان کرد، چه به‌صورت انفرادی و چه گروهی.» (کتاب «تهدید رو به رشد اسلام انقلابی در الجزایر»، ۱۹۹۵)

جعفر در تمامی بیانیه‌ها تاکید بر این داشت که مثل احزاب افغانستان، الجزایر را نیز باید از نامسلمانان پاک کرد و این هدف با خشونت برآورده می‌شود و بس. «گروه مسلح اسلامی» در طول فعالیت خود به ویژه بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹، مسوول چندین قتل‌عام بزرگ بود که شامل کشتارهای گسترده غیرنظامیان، سربازان، و حتی اسلام‌گرایان معتدل می‌شد. این قتل‌عام‌ها به عنوان بخشی از تلاش‌های جی‌آی‌ای برای ترساندن مردم و تسلط بر کشور الجزایر انجام می‌شد. برخی از معروف‌ترین این قتل‌عام‌ها عبارت‌اند از:

قتل‌عام رائیس (۱۹۹۷): در این قتل‌عام نیز GIA به روستای رائیس حمله کرد و بیش از ۳۰۰ نفر از مردم را به قتل رساند. این حمله نیز به شدت خشونت‌آمیز بود و با قطع اعضای بدن و سوزاندن خانه‌ها همراه بود.

قتل‌عام سیدی حمد (۱۹۹۸): در این رویداد، جی‌آی‌ای به روستای سیدی حمد حمله کرد و بیش از ۱۰۰ نفر از ساکنان را به قتل رساند. این قتل‌عام نیز با خشونت شدید علیه غیرنظامیان و تخریب اموال به سبک طلبان ادامه یافت.

مجله الجهاد عبدالله عزام
مجله «الجهاد» که توسط عبدالله عزام در پشاور چاپ می‌شد و آدرس‌های فعال بانکی در امریکا و انگستان برای جمعاوری کمک داشت و از طریق همین مجله به چاپ می‌رسید.

در تمامی این کشتارها اعضای گروه درنده مسلح اسلامی سر قربانیان را می‌بریدند، زنان را مورد تجاوز قرار می‌دادند و اجساد قربانیان را به آتش می‌کشیدند. جعفر می‌گوید که این روش کشتار و شکنجه به آنان در کمپ‌های تمرینی «جهاد افغانستان» آموزش داده شده است. (کتاب «خوارج و جهاد» سال ۲۰۰۰)

گرچه «گروه مسلح اسلامی» به طور رسمی منحل شد، اما میراث خشونت‌آمیز و تاثیرات آن در الجزایر همچنان ادامه دارد. بسیاری از گروه‌های افراطی بعدی، مانند القاعده در مغرب اسلامی (AQIM - Al-Qaeda in the Islamic Maghreb) و گروه داعش الجزایر از بقایای این گروه تشکیل شدند و در مناطق کوهستانی این کشور فعالیت دارند تا حسب لزوم امریکا مورد استفاده قرار گیرند.

قبرستان قربانیان قتل‌عام بن‌طلحه
قبرستان قربانیان قتل‌عام بن‌طلحه
بشیر ذباح از اعضای «گروه مسلح اسلامی» بود که در مارچ ۲۰۰۶ از زندان حراش آزاد شد و داستان‌های وحشتناکی از جنایات این گروه تعریف کرد.
یکی از داستان‌ها، مربوط به دختری است که یکی از اعضای گروه او را به عنوان اسیر آورده بود. امیر دختر ۱۷ ساله را به خیمه‌ای برد و پس از تجاوز او را به دیگران سپرد. یکی از اعضا به نام نذیر که در هنگام رابطه با دختر از دستور پیروی نکرد، به امیر گزارش شد و امیر دستور داد تا نذیر را در برابر خیمه سر ببرند.
چند روز بعد از تجاوز جمعی، نشانه‌های بارداری در دختر ظاهر شد و امیر دستور داد او را به قتل برسانید تا مشکل برطرف شود.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 76 نفر