«ابوسیاف»، مولود امریکا جهت سرکوب مبارزان و غارت فلیپین
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در شنبه، 18 حمل 1403
در جریان جنگ ضدروسی در افغانستان، امریکا بر بنیادگرایی اسلامی منحیث «بهترین متحد در جنگ علیه کمونیزم» اتکا نموده، هزاران عنصر و گروه تاریکاندیش و قساوتپیشه را از کشورهای اسلامی استخدام نموده وارد افغانستان کرد و بدینصورت وطن ما را به یک قتلگاه و جهالتکده مطلق مبدل ساخت. یکی از این باندها در فلیپین به نام «گروه ابوسیاف» شهرت یافت. گفته میشود نامش را از رسول سیاف جنایتکار به عاریت گرفته است و همانند احزاب جهادی افغانستان در درندهخویی شهرت دارد. «ابوسیاف» توسط سیآیای به جنگ افغانستان استخدام شد و پیش از آن توسط نیروهای مسلح فلیپین در سولو، تاوی-تاوی، باسیلان و سایر مناطق دورافتاده آموزش دیدند که پول و سلاح آن از بودجه «عملیاتهای مخفی ایالات متحده» تهیه میشد.
عبدالراجیک ابوبکر جنجلانی، با الهام از نام عبدالرب رسول سیاف، «گروه ابوسیاف» را در فلیپین ساخت و تا زمان کشتهشدنش توسط پلیس فلیپین در ۱۹۹۸ رهبری این گروه تروریست را به عهده داشت.
قذافی ابوبکر جنجلانی، که پس از مرگ برادرش رهبری «گروه ابوسیاف» را به ارث برد و در ۲۰۰۶ خبر مرگش پخش شد.
محمد جمال خلیفه، شوهر خواهر اسامه بنلادن و از تمویلکنندگاه اصلی «گروه ابوسیاف».
جان اف.کولی (John K. Cooley) در کتاب «جنگ نامقدس» برملا نمود که تروریستان گروه ابوسیاف که توسط سیآیای استخدام شده بودند با ورود به پشاور با حزب اتحاد اسلامی تحت رهبری عبدالرب رسول سیاف یکجا شدند و در پوهنتون «دعوت الجهاد» از جنرالان آیاسآی تاکتیکهای جنگی را آموختند. او مینویسد:
«ابوسیاف، مانند بسیاری از تروریستهای بینالمللی، ریشه در جهاد یا ”جنگ مقدس“ ۱۹۷۹-۱۹۸۹ برای بیرونراندن شوروی از افغانستان دارد. سیآیای که میخواست شوروی را به جنگ خود در ویتنام پیوند بزند، هزاران جنگجوی اسلامی را برای حمایت از مقاومت افغانستان دربرابر نیروهای متجاوز شوروی استخدام و آموزش داد. فصلنامه امریکایی ”فارن افیرز“ گزارش داد که حدود ۳۵۰۰۰ شبهنظامی مسلمان از ۴۰ کشور -از جمله فلیپین- در جهاد افغانستان شرکت کردند.»
پس از خروج ارتش شوروی، این تربیتشدگان سیآیای به کشورهای شان فرستاده شدند تا در ماموریت جدید برای برآوردن اهداف امریکا فعالیت نمایند. گروه ابوسیاف به فلیپین اعزام گردید تا در سرکوب و قلع و قمع کمونیستها و مهیا ساختن زمینه بازگشت نظامیان امریکایی به آن کشور کمک نماید. ابوسیاف دست به اختطاف و دامنزدن به اختلافات مذهبی زد تا آتش نفاق را شعلهور و زمینه جنگ داخلی را مساعد سازد. رهبری آن را عبدالراجیک ابوبکر جنجلانی، به عهده داشت که با محمد جمال خلیفه، شوهر خواهر اسامه بنلادن رابطه تنگاتنگ داشت و از طریق بنیاد خیریه او به نام «سازمان بینالمللی امداد اسلامی» کمک پولی و تسلیحاتی دریافت مینمود.
جمال خلیفه از تحصیلکردههای امریکا بود و بیشتر اوقات میان نیویارک و فلیپین رفت و آمد میکرد. در دسامبر ۱۹۹۴ افبیآی او را به جرم دستداشتن در بمبگذاری مرکز تجارت بینالمللی و حمایت مالی و تسلیحاتی گروه ابوسیاف بازداشت کرد. نیروهای امنیتی تعدادی وسایل اشد جرمی، از جمله کتاب آموزش تروریستها در فلیپین، یک کتابچه یادداشت آدرس و یک آله الکترونیکی که شماره تماس ولی خان امین شاه، تروریست القاعده در آن درج بود، و اسناد مهاجرتی مربوط به بازگشت او به فلیپین را از بکس وی کشف و ضبط کرد. اما در جنوری ۱۹۹۵ وارن کریستوفر، وزیر خارجه امریکا به محکمه دستور داد تا تحقیقات در پرونده خلیفه متوقف و تدارک برگشت او به فلیپین داده شود. او همچنان یادآوری کرد که تمام اسناد و پول و بکس وی مسترد گردند.
«نیروهای امریکایی از فلیپین و اوقیانوسیه بیرون شوید!»
در سال ۲۰۰۰ سناتور آکیلینو کیو پیمنتل جونیور، اسناد و شواهد موثق را به سنای فلیپین پیش کرد که در آن از رابطه میان گروه ابوسیاف و اعضای برجسته دولت آن کشور و نظامیان امریکایی پرده برداشته شده بود. او در سخنرانی خود به سنا گفت:
«اطلاعات من این است که به جنگجویان ابوسیاف کارتهای شناسایی خدمات اطلاعاتی نظامی، خانههای امن، گذرنامههای امن، اسلحه گرم، موبایل و انواع حمایتهای مالی داده شده است.»
او فاش نمود که سه نظامی بلندپایه دولت فلیپین مسوولیت تحویل کمک به این گروه تروریستی را داشتند که یکی از آنان جنرال تفنگداران دریایی، گیلرمو رویز و دو تن دیگر سرپرست ارشد پلیس لئاندرو مندوزا و رودولفو مندوزا بودند. در همین سخنرانی سناتور پیمنتل گفت:
«این افسران نه تنها گروه ابوسیاف را ”همکاری“ کردند، بلکه آنان را نوازش و آموزش داده و محافظت کردند، تجهیزات نظامی و بودجه را از سیآیای و شبکه پشتیبانی آن و احتمالاً حتا از بودجه اطلاعاتی نیروهای مسلح به آنها رساندند.»
یکی از منابع عایداتی گروه ابوسیاف اختطاف اتباع خارجی بود. آرلین د لا کروز، خبرنگار فلیپینی میگوید که زمینه اختطاف اتباع امریکایی و اروپایی توسط مامور مخفی سیآیای در دولت فلیپین به نام «ادوین آنجلس» مساعد میشد. او میافزاید:
«این آنجلس بود که در واقع ایده آدمربایی را به عنوان بخشی از فعالیتهای جمعآوری کمکهای مالی ابوسیاف معرفی کرد. او در نخستین اقدام، ربودن یک زن ثروتمند را در داوائو برنامهریزی و آغاز کرد. قربانی در نزدیک پایگاه نیروهای مسلح دریایی فلیپین در تبوک نگهداری میشد. پس از آن که خانوادهاش یک میلیون پزو به ابوسیاف پرداخت، آزاد شد.»
«گروه ابوسیاف» همچون باند سیاف درنده و قساوتپیشه اند.
گزارشگر «نیویارک تایمز» در مطلب «خوابیدن با تروریستها» (۱۲ فبروری ۲۰۰۲) مینویسد که باند ابوسیاف متشکل از ۶۰ اراذل وحشی است که اداره بوش بخاطر سرکوب آنان ۶۶۰ نظامی به آنجا فرستاده است. وی ادامه میدهد:
«اما در گفتگو با مقامات و مردم عادی شکی باقی نمیگذارد که عملیات ضد تروریستی که ایالات متحده با اشتیاق در باسیلان از آن حمایت میکند، خود بر اساس ترور استوار است. مردم محل میگویند هر شب یک امبولانس سفید که از سوی مقامهای دولت استفاده میشود به این قریه میآید و فردا در یکی از خانهها جسد یافت میشود. این یک جوخه مرگ است و به قربانیان نام افراد گروه ابوسیاف میدهند.»
همان طور که رییس نیروی دریایی امریکا در ١٩٥٨ گفته بود: «هدف اصلی ایجاد این پایگاهها در سرتاسر دنیا مبارزه با کمونیزم میباشد.» نظامیان امریکایی و دولت فلیپین هم در گوشه و کنار کشور پارتیزانهای چپ هوکبالهاپ را همهروزه تیرباران میکنند. این کشتار به حدی زیاد است که حتا «دیدهبان حقوق بشر» و «عفو بینالملل» با نشر گزارشهایی آن را محکوم کردند.
امریکا به بهانه «مبارزه با تروریزم» فلیپین را به مرکز فساد، فحشا و مواد مخدر مبدل کرده از این طریق سود سرشار به دست میآورد. در کنار سرکوب آزادیخواهان و مبارزان چپ، معادن تلای این کشور را که دومین ذخیرهگاه تلا جهان به شمار میرود، استخراج و در پروازهای چارتر انتقال میدهد. گزارشهایی وجود دارند که ارتش امریکا دختران فلیپینی را بخاطر استفاده جنسی سربازان شان به کشورهای دیگر انتقال میدهد.
امریکا بخصوص برای تهدید منافع چین به فلیپین منحیث همسایه آن، که روی مالکیت دریای چین جنوبی اختلافات دیرینه با هم دارند، علاقهمند است. با باز کردن راه برای نصب دوباره فردیناند «بونگ بونگ» پسر دیکتاتور سابق فردیناند مارکوس در قدرت، امریکا حضور نظامیاش را تقویت بخشیده و سیاستهای آن کشور را در تخاصم شدید با چین سوق داده است. برای پیشبرد این سیاستهای ضدچین نیز به گروههای جنایتکار تروریستی نوع «ابوسیاف» که در مزدوری به امریکا تجربه طولانی دارند نیاز دارد.
بسته بودن دُم «ابوسیاف» و سایرگروههای بنیادگرا و خونخوار اسلامی به امریکا رساننده آن است که با همه شعارهای بهظاهر «ضدامریکایی» طالبان و سایر باندهای جنایتپیشه، اینان پروژههای استخباراتی غرب اند که بیش از چهل سال است بر آنان سرمایهگذاری گردیده است. اتحاد نامقدس امپریالیزم با بنیادگرایی اسلامی دهههاست که اکثر کشورهای اسلامی و بخصوص افغانستان را به تباهی کامل کشانیده است. بنابر این نباید فریب ظاهر اینان را خورد و برعکس منحیث دشمنان آزادی و استقلال و عدالت به افشای اینان پرداخت و علیه شان مبارزه آزادیخواهانه را تشدید بخشید.
فلیپین با جمعیت ۱۱۵ میلیونی کشور عقبنگهداشتهشدهای میباشد که ساختار نیمهفیودالی، تسلط حکومتهای دستنشانده و موجودیت پایگاههای امریکا مردم را در وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی قرار داده است. اما خلق فلیپین تاریخ درخشان مبارزه انقلابی علیه امپریالیزم و عمالش دارد.
بیش از ۶۰ درصد مردم فلیپین در مناطق روستایی زندگی میکنند و حدود ۵۰ درصد نیروی کار این کشور را دهقانان تشکیل میدهند. به همین دلیل، «ارتش نوین خلق» (شاخه نظامی «حزب کمونیست فلیپین») در روستاهای دورافتاده و جنگلزارها بین دهقانان و طبقات ستمکش فعالیت دارد. ارتش نوین از زمینداران بزرگ خلع مالکیت نموده زمین را در اختیار دهقانان قرار میدهد و در بهبود زندگی شان تلاش میورزد. در کنار این، ارتش مذکور برای ارتقای سطح آگاهی و پرورش روحیه رزمندگی مردم، صنوف درسی، ورزشی و آموزش اسلحه را نیز دایر میکند تا به گفته یک تن از اعضای این حزب، «اگر یکی از ما کشته شد، دیگری بتواند جایش را بگیرد.»
یک سوم این ارتش را زنان تشکیل میدهند. جایی که افکار فیودالی و مردسالارانه حاکمیت داشته، رهبری و اعضای «حزب کمونیست فلیپین» جهت زدودن این افکار ارتجاعی به زنان در رهبری و پیشبرد کارهای تشکیلاتی سهم داده و در اکثر قریهها مسوولیت گروپهای مسلح بر دوش زنان است و در کارهای جسمی و فکری بدون تفکیک جنسیتی مردان و زنان باهم کار و پیکار میکنند.