امپریالیزم و ارتجاع بر گدی‌گک‌های شان دست نوازش می‌کشند

زنان همدست جانیان

امریکا و غرب برای تحمیل سیاست‌های استعماری شان در کشورهای جهان سوم نیاز به مهره‌های گوناگون دارند که با توسل به آنان رژیمی را بر قدرت می‌نشانند و گاهی از قدرت پایین می‌کشند. ولی تاریخ به اثبات رسانیده است که هیچ غلامی را به گونه کامل مقتدر نساخته و همچنین حذف نمی‌کنند تا از هرکدام مطابق ضرورت شان همچون لته‌پاک سود جویند. امریکا و ناتو افغانستان را زیر نام رهایی زنان، دموکراسی و مبارزه علیه تروریزم اشغال کردند، اما پس از ۲۰ سال جنگ و کشتار و بربادی، سرنوشت افغان‌های ستمدیده را دوباره به همان گروه زن‌ستیز، فاشیست و عصر حجری سپردند.

در فبروری ۲۰۱۸، دولت امریکا چند زن مسخ‌شده چون عادله راز، شهرزاد اکبر، ناهید سرابی، مقدسه یورش، غزال حارث و... را که اغلب شان فارغان فولبرایت بودند در شهرهای مختلف این کشور زیر نام «نسل نو رهبران زن افغان» و «زنان اصلاح‌طلب افغان» چکر داد تا بر چشم شهروندان‌اش و جهانیان خاک پاشیده باشد. هرکدام این گدی‌گک‌های کوکی گلو پاره کردند که از برکت حضور نظامی امریکا تمام زنان افغانستان همانند خود شان پیشرفت کرده‌اند.

زنان مسخ‌شده
جریان سفیده‌مالی جنایات امریکا توسط چند زن مسخ‌شده

نگاهی می‌اندازیم به سخنان این زنان در «پوهنتون جورج تاون»، یکی از مراکز اکادمیک و تحصیلی در خدمت سیاست‌های استیلاگرانه امریکا که چندی پیش میزبان چند دست‌نشانده ایران به رهبری رضا پهلوی نیز بود:

«تمام آنان ابراز داشتند که رسانه‌ها تنها بر داستان‌های غم‌انگیز تمرکز می‌دهند و از حاضران خواستند که بر تصویر رسانه‌ها پیرامون افغانستان اعتماد نکنند.
آنان [به گونه نمونه] داستان‌ زندگی و مسوولیت‌های خویش را با شرکت‌کنندگان در میان گذاشته و درباره دستاوردها و تلاش‌های زنان افغان اشاره کردند.»

شهرزاد اکبر، یکی از مهر‌ه‌های سرسپرده که پسان جاگزین سیما سمر در کمیسیون نمایشی حقوق بشر افغانستان شد، ابراز می‌دارد:

«اگر بیشترین امید را نمی‌داشتم، اکنون در کابل نمی‌بودم.»

یا مقدسه یورش که مقام‌های بالایی از جمله معین «وزارت صنعت و تجارت» و کمیشنر «کمیسیون اصلاحات اداری» را به عهده داشته می‌گوید:

«فکر می‌کنم زنان حاضر در این پینل مدرک بزرگی برای افغانستان است که ما از زنان قربانی فراتر رفته‌ایم. ما توانمند شده‌ایم.»

عادله راز، زن متین بیگِ چوچه‌ی جهادی و سفیر افغانستان در امریکا و نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل، علاوه می‌کند:

«دیگر نباید درمورد زنان افغان به‌مثابه قربانی و گیرنده کمک و حمایت فکر کنیم، نباید فکر کنید که آنان فقط بازماندگان اند، حالا آنان را به‌مثابه شرکای تان تصور کنید.»

معلوم نیست که آیا هنوزهم حاضران «بر تصویر رسانه‌ها پیرامون افغانستان اعتماد نکنند» یا بکنند؟ اگر مطابق گفته‌های این خانم‌ها عمل کنند، پس هنوز طالبان بر سرنوشت مردم تیره‌بخت ما حاکم نشده‌اند و «رسانه‌ها تنها بر داستان‌های غم‌انگیز تمرکز می‌دهند.» خانم شهرزاد اکبر، برای همین‌ «امید»هایت هنوزهم در کابل هستی؟ بلی خانم مقدسه یورش، شما چند زن نشسته در پینل نمونه‌های خوبی برای پنهان‌سازی جنایات و خیانت دولت امریکا در برابر زنان افغان هستید. بلی، شما را بادار امریکایی تان با دادن بورسیه فولبرایت و این و آن مقام توانمند ساخت تا پرده بر قساوت آنان و نوکران دین‌دار و بی‌دین افغان‌اش بیندازید. زنان سرکاری‌ای همچون ترا توانمند ساخت تا هنوزهم در مصاحبه‌هایت ظاهرا از آلام زنان افغان صحبت کنی ولی از عاملان داخلی و خارجی این همه مرارت‌ها طفره روی. عادله راز می‌خواهد با این سخنان‌اش نشان دهد که خدا نکند که زنان افغانستان قربانی شناعت‌های امریکا و چاکران جهادی-طالبی-داعشی شان باشند. این زنان توانمند‌شده توسط امریکا می‌خواهند نشان دهند که خدا نکند در افغانستان تحت اشغال امریکا: فرخنده‌ای در روز روشن و در مرکز شهر کابل و چندصد متر دورتر از قومندانی امنیه این ولایت زجرکش شده باشد؛ رخشانه‌ای سنگسار شده باشد؛ تبسمی گلو بریده شده باشد؛ مریم‌ها، سحرگل‌ها، بشيره‌ها، خاطره‌ها، راحله‌ها،‌ سامعه‌ها، بي‌بي‌گل‌ها،‌ پشتنه‌ها، گل‌دسته‌ها و صدها زن دیگر مورد تجاوز جنسی گرفته باشند و متجاوزان شان آزاد بگردند؛ از همسران نیروهای امنیتی جانباخته در بدل دریافت معاش شوهران شان تقاضای جنسی شود؛ صدها هزار زن از فرط گرسنگی و بی‌کاری دست به گدایی بزنند و هزاران تن دیگر روسپیگری کنند؛ در چندکیلومتری شهر کابل خبری از مکتب و کلینیک برای زنان نباشد؛ و صدها تیره‌روزی‌های دیگر. البته فلمساز آگاهی که در این برنامه نیز اشتراک داشته از جایش بلند شده و خطاب به این گدی‌گک‌ها می‌گوید: «به تازگی‌ها جهت ساخت مستندی سفری به افغانستان داشتم. تصویر زیبای که شما از آنجا دادید، بدین باور رسیدم که باید اشتباهی به کدام کشور دیگر رفته باشم نه افغانستان.»

فتانه گیلانی

اکنون دولت تروریست‌پرور امریکا سرنوشت مردم افغانستان را به نوکران طالبی‌اش سپرده و نوکران‌ اسبق‌اش را به بایگانی فرستاده تا برای روز مبادا از آنان سود جوید. اما امریکا و غرب برای فریب اذهان مردم شان نیاز دارند تا چند زن به‌اصطلاح مدافع حقوق زن را به نمایش گذاشته تبلیغ کنند که اگر پس از بیست سال خونریزی و جنگ از افغانستان بیرون شدند، و این سال‌های حضور شان در افغانستان بی‌نتیجه هم نبوده و فرشته‌هایی تولید کرده‌اندکه تنها و تنها مستحق کسب جوایز حقوق بشر و شهامت وغیره اند! دولت خونخوار امریکا زمانی از این زنان دست‌نشانده به‌مثابه روپوش‌های جنایات‌ نوکران‌اش مانند عطا، فهیم، گلبدین، ربانی، دوستم، عبدالله، قانونی، ظاهر قدیر، خلیلی، محقق، حضرت‌علی، محمد خان و صدها خون‌آشام دیگر استفاده نمود تا به همه نشان دهد که اگر از یک‌سو جنگسالاران و ناقضان حقوق بشر را بر افغانستان خونین حاکم ساخته از سوی دیگر زنان را از زندان خانگی شان بیرون کشیده و به رهبران و مشاوران سیاسی و حتی نظامی مبدل ساخته است!

در ذیل نگاهی به چند تن از این زنان معامله‌گر و ارتجاعی می‌اندازیم:

کسی که بیشتر از تمام زنان سرکاری دیگر سروکله‌اش در هر نشست جهانی ترتیب‌داده‌شده توسط دولت امریکا و حامیان‌اش پیداست و جایزه می‌گیرد، فوزیه کوفی است. در ۲۰۲۱، جایزه آنا پولیتکوفسکایا تحت عنوان «شهامت و اراده او در مبارزه برای صلح و حقوق بشر در افغانستان» داده شد. حال مسئله‌ای خندآورتر از این هم شده می‌تواند که هم‌نشین قسیم فهیم و جنرال نذیر محمد نیازی ۱ جایزه حقوق بشر را بگیرد، یا فساد و قاچاق برادران‌اش و دست‌داشتن خودش به حدی برسد که حتا دولت مفسد اشرف غنی وادار به حذف نام وی از فهرست نامزدان انتخابات پارلمانی شود. مگر همین «خواهر طالبان» نبود که پس از اشتراک در نشست مسکو با سران زن‌ستیز طالبی، گفت: «دیدگاه طالبان نسبت به زنان تغییر کرده و برنامه‌های خوبی برای زنان دارند»؟ او که یکی از خوش‌‌آمدگویان طالبان در دوحه بود، امروز به یکبارگی نقاب ضد طالب را به رخ کشیده است.

فوزیه کوفی

وقتی شهر بیلبائو اسپانیا به نمایندگی از «جنبش زنان افغانستان» جایزه‌ای را به فوزیه کوفی داد، این زن قاچاقبر با بی‌شرمی تمام آن جایزه را گرفت و خود را رهبر این زنان باشرف و باوقار جا زد که فرسنگ‌ها با این هم‌کاسه جنایتکاران جهادی و طالبی فاصله دارند. در واکنش خانم نایره کوهستانی (معلمی که برای شرکت در اعتراض‌های خیابانی توسط طالبان قسی زندانی و شکنجه و مجبور به ترک کشور شد.) در صفحه فیسبوکش نوشت:

«... ایشان با کمال حمایت و پشتیبانی از جنبش‌های زنان معترض فرموده بودند که زنان معترض یک مشت زنان نادان و منفعت‌جوی هستند که بدنبال خارج شدن از کشور دست به اعتراضات زده‌اند...»

و به همین گونه، «جنبش خودجوش زنان معترض افغانستان» در صفحه فیسبوک خویش نگاشت:

«جنبش خودجوش زنان معترض افغانستان یک بار دیگر اعلام می‌دارد که حرکت‌های ما بومی، خودجوش و کاملاً مردمی استند. پس از سقوط افغانستان به دست طالبان تروریست ما با مواجهه با خطرات فراوان و در برابر میل تفنگ طالب به جاده‌ها ریختیم تا خواسته‌های برحق مردم افغانستان برای آموزش، کار و آزادی را فریاد بکشیم. ما از هیچ فرد یا گروه سیاسی و یا غیرسیاسی دستور نمی‌گیریم و خود را متعلق به هیچ فرد یا گروهی نمی‌دانیم. ما به امید آزادی افغانستان همچنان مستقلانه به مبارزه خود ادامه خواهیم داد. زنان که در بیست سال گذشته مافیا بودند و حال برای حفظ قدرت خود از هر حدی می‌گذرند، می‌گوییم تو نه نماینده‌ی جنبش‌های زنانه هستی و نه کدام زن معترض. تو مافیا بودی و هستی. با بی‌شرمی و بی‌‌وجدانی بازهم به کارهایت ادامه می‌دهی.
شرم‌باد به چنین زنان پُررو!
به آروزی افغانستان آزاد و مبرا از زنان مافیا!»

لیست بی‌آب‌شدن‌های فوزیه کوفی مافیایی طولانی‌ست ولی از یک دلقک جنگسالاران که در صفحه فیسبوکش در وصف جنایت‌کارانی همچون فهیم، ربانی و دوستم مداحی کند، توقع داشتن شرم یک انتظار بالاست. وقتی «یورو نیوز فارسی» خبر داد که این هیرویین‌سالار مونث به‌مثابه «زنی در تبعید» به سازمان ملل دعوت شده‌ است، اغلب خوانندگان افزون به یاددهانی ماهیت ارتجاعی و مافیایی وی ابراز داشتند که «زنی در تبعید فوزیه کوفی نه، بلکه زنان مظاهره‌کننده داخل افغانستان اند!» یا در راهپیمایی‌ای در لندن توسط زن خشمگین دیگر بی‌آب شد که وادار به فرار از صحنه گردید:

«طالب را هم شناخته آوردید داخل افغانستان. ده دوحه کی اشتراک کرد؟ بانو کوفی، وقتی که امضا کردن کجا بودی؟ وقتی با طالبا [قرارداد را] امضا کردن، کجا بودی؟ خانم کوفی، جواب بده! در دوحه که امضا کدی! ده باره طالبا چه کردی؟ چقه پول گرفتی از دوحه؟ کجا میری حالی؟... من جور استم. قسم تو چادرم ده خانه قانونی یادم نرفته! ...ده دوحه ده آغوش طالبا چه میکدی؟ ...مه اینجه بری چک‌چک با شما نیامدیم. جواب دوحه را بته. ...به فوزیه کوفی بگو که ده دوحه چی میکد؟ ...بان که بگریزد، کثافت روسپی سیاسی! ... همی طالبا ره خو اینا آورده بودن ده مابین کابل. چرا خودش ده لندن چکر میزنه؟ ... همی خو خواهر طالبا است. چی میکنه ده لندن؟ چرا دخترایش ده لندن آمده؟...»

از جمع «خواهر طالبان»، محبوبه سراج زن دیگری‌ست که هرچند مشتاق طواف ملا برادر بود ولی حداقل زیارت ذبیح‌الله مجاهد نصیب‌اش گردید، هرروز جایزه می‌گیرد و سروکله‌اش در هر رسانه و مصاحبه پیداست. مضحکه به جایی می‌رسد که این زن سازش‌کار به خلف‌اش امیر عبدالرحمان - قاتل مبارزان و جلاد مردم هزاره و اقوام دیگر کشور- می‌بالد، نامزد جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ می‌گردد. این مداح طالبان که زمانی یکی از جارچیانی بود که درمورد «تغییر طالبان» و «طالبان، طالبان ۲۰ سال پیش نیستند» شیرین‌زبانی می‌کرد، در مصاحبه با برنامه «میدان» تلویزیون «افغانستان انترنیشنل» (۱۵ نوامبر ۲۰۲۲) ابراز داشت:

محبوبه سراج
محبوبه سراج
محبوبه سراج
چه دردآور وقتی می‌بینی که زن شیاد موسوم به محبوبه سراج در کنار نرگس محمدی نامزد جایزه صلح نوبل می‌گردد. ببینید که فرق از کجا تا به کجاست: محبوبه سراج اعتراض زنان نترس افغانستان را به سخره می‌گیرد ولی نرگس محمدی باوجودی که چند روز از رهایی‌اش می‌گذرد با معترضان در برابر سفارت افغانستان در تهران می‌پیوندد و دوباره بازداشت می‌شود.

«...ده مابین افغانستان، روزی که دختران شروع کردن بخاطر ازی که مظاهره کنن، یگانه کسی ره که پیش‌اش آمدن و شروع کردن و ده باره ازی گپ زدیم، پیش مه بود. آمدن اینا و ده مابین دفتر مه یک‌جا شدن و شیشتن و گفتن که ما می‌خواهیم این کارها را بکنیم. مه گفتم، بسیار اعلی، هرچیزی که دلک‌ تان می‌خواهد، بخیزین برین بکنین، چرا نی؟ صدای تانه بکشین. باز گفتن که تو میایی همراه ما یا نی. من گفتم، نی.... گفتم یک هزار نفر راه بیارین ده روی میدان، یک هزار نفر. مه پیش میشم یا ده پهلوی تان ایستاد میشم باز روان میشیم. مگه گفتم که یک هزار نفر ره بیارین، اگه یک هزار نفر ره نیاوردین، از مه نخواهین که مه بیایم. چرا؟ بخاطر ازی که از نقطه نظر کاری که آدم میکنه ده یک جای، ما باید بفهمیم که ما به کدام موقعیت استیم؟ ما چقدر حرکات ما وزن داره؟ چقدر زور داره و چقدر تاثیر؟ اگر ما اینی چیزها ره مطالعه نکنیم و مقابلش پیش ما روشن نباشه که ما چی رقم پیش میریم، باز همو رقمی است که کل عامل میکنه. خیز میکنیم، به یکجایی خیز میکنیم، به دیگه جای خیز میکنیم، ده فرق خود میزنیم، خوده تکه‌تکه میکنیم، نتیجه هیچ.»

یعنی فقط باید سرشت‌ِ ترکیبی از طبقه ستمگر خانواده شاهی مملو با خصال خرده‌بورژوایی انجیویی داشته باشی و گاهی برای کرزی و غنی دمبک زده باشی و گاهی طالبان جانی که چنین با پُررویی بخواهی جان‌نثاری و ازخودگذری زنان معترضِ نترس را به نام سرکاری خود ختم کنی. باید چنین سرشت کثیفی داشته باشی که ازخودگذری، مورد ضرب و شتم، تازیانه خوردن، ناپدیدشدن، قتل، زندان، شکنجه جسمی و روانی (هنوز که گوشه‌هایی از آن افشا شده) و اعتراف اجباری این زنان جان‌نثار را به هیچ گرفته و به کنایه آن را «خیزک زدن» و «در فرق خود کوبیدن» بنامی. آیا نمی‌دانی که برای تغییر وضعیت اختناقی حاکم، همیشه باید یکی یا یک گروه کوچک برخیزند؟ هنر در شنا کردن خلاف جریان نهفته است نه در مسیر آن. چیزی تو می‌خواهی که اول یک هزار زن جمع شوند و باز در پیش یا پهلوی شان قرار بگیری را موج‌سواری می‌گویند نه مبارزه برای حقوق زنان. البته پیشینه زندگی و آرزوی کنونی دیدار با ملا برادرت نشان می‌دهد که آن زمان هم به جمع آن زنان نخواهی پیوست. راستی علیاحضرت، کدام فرمایش دیگر در زمینه گردهمایی زنان نداری؟

محبوبه سراج و  ذبیح‌الله مجاهد
خانم نامزد جایزه نوبل در طواف ذبیح‌الله مجاهد

وقتی از پرسش یکی از حاضران پیرامون گفته‌هایش که «تغییر طالبان» و «طالبان، طالبان ۲۰ سال پیش نیستند» طفره می‌رود و خبرنگار دوباره در مورد می‌پرسد، به کلالت زبان می‌افتد و از بی‌جوابی شروع به انگلیسی گپ‌زدن می‌کند.

در واکنش به این پُررویی محبوبه سراج، عده‌ای از زنان معترض با ارسال پیام ویدیویی به سایت «رخشانه» به دهن این زن معامله‌گر کوبیدند.

مریم نایبی ابراز داشت:

«اعتراضات زنان با انگیزه، شجاعت و شهامت خود آنان برگزار شده و خانم سراج باید از ادعاهای دروغین دست بردارد.»

و نایره کوهستانی گفت:

«چهره‌های سیاسی تلاش دارند که اعتراضات زنان افغانستان را به سود خود شان ختم کنند تا این‌که بتوانند با زمینه‌ای که از آدرس زنان افغانستان ایجاد شده به فصل پروژه‌گیری برگردند.»

جمیله افغانی از جمله دلقکان اشتراک‌کننده در «گفتگوهای صلح دوحه» علاوه بر دریافت یک میلیون دالر، جایزه «آرورا - برای بیداری بشریت» از سوی بادار بدست آورد. این زن گلبدینی که «عاجزه» دوم یک استاد گلبدینی در فاکولته شرعیات کابل می‌باشد، وقتی ریاست یک نهاد خیریه خارجی زنان را به عهده داشت، کارمندان زن آن نهاد را وادار می‌کرد که در برنامه «روز جهانی حجاب» اشتراک ورزند که از سوی شوهرش و دیگر اخوانی‌ها ترتیب داده شده بود. او که بنابر مصاحبه‌اش با «گاردین» با آمدن طالبان مجبور شده که برای چندین روز در نزدیکی میدان‌هوایی منتظر بماند تا یک‌جا با خانواده‌اش به کمک سفیر ناروی بیرون شده و اکنون در کانادا از زندگی راحت لذت می‌برد، در جریان گفتگوهای صلح با طالبان با سایت «الجزیره انگلیسی» ابراز داشت:

«این نشست شروع خوبی است و باید گفتگوها ادامه یابند... ذهنیت طالبان تغییر کرده‌ است... حالا بیشتر علاقمند صحبت درمورد حقوق زنان اند.»

در زیر خبر اعطای جایزه «بیداری بشریت» به این خانم، فردی که از ماهیت او آگاهی داشت، نوشته بود: «بیداری بشریت را به جایش بگذار اگر برای بیداری خانواده‌ات هم قدمی برداشته باشی این جایزه حلالت باد!»

حبیبه سرابی
حبیبه سرابی که ننگ ایستادن در قطار عبدالله و محمد خان و سایر جنگسالاران را در کارنامه دارد، ابتدا میدان‌دار برگشت جلاد‌کابل، گلبدین به دولت پوشالی غنی گردید و سپس بار بار به پابوسی جانیان طالبی رفت و سخنگوی غیررسمی آنان شد. او آنچنان بی‌شرم است که حال اکت «فعال ضدطالبان» نموده گاهی نامزد جایزه می‌شود و گاهی سخنران و کارشناس حقوق زن در تریبون‌های معتبر!

زمانی که حبیبه سرابی عملاً به سخن‌گوی طالبان مبدل شده بود، جایزه «سیمون وی جمهوری فرانسه برای برابری جنسیتی» به وی داده شد. ظریفه غفاری که به شکل هالیوودی از گیر طالبان فرار کرد و باز به دعوت کمیسیون طالبی برگشت تا جایزه‌‌های «زنان شجاع وزارت خارجه امریکا» و «مجله فوربز» را بگیرد. ناهید فرید، چوب‌دست عبدالله نیز که با بی‌شرمی تمام به پابوسی طالبان رفته بود، جایزه می‌گیرد. به شهرزاد اکبر، سفید‌ه‌مال جنایت‌کاران و دلقک امریکا در کمیسیون نامستقل حقوق بشر، «جایزه حقوق بشر فرانسه‌‌-آلمان» را می‌دهند. ماری اکرمی که ننگ بوسیدن پای گلبدین و طالبان را در پیشانی دارد، نامزد جایزه سخاروف می‌شود. طومار جایزه‌بگیران سرکاری طولانی‌ست.

در‌حالی‌که زنان معترض واقعی افغانستان با قبول خطر لت‌وکوب، توهین و تحقیر، مرگ، زندان، شکنجه و مرارت‌های دیگر به جاده‌ها می‌آیند و عده‌ای در گمنامی تمام به مبارزه ادامه می‌دهند، زنان مرتجع و وجدان‌باخته‌ای همچون حبیبه سرابی، فوزیه کوفی، محبوبه سراج، ناهید فرید، شهرزاد اکبر، ملالی شینواری، جمیله افغانی، فاطمه گیلانی، شاه‌گل رضایی، شریفه زرمتی، ماری اکرمی، ظریفه غفاری، رویا رحمانی، لیلا جعفری، عادله راز، مقدسه یورش، فروزان رسولی، غزال حارث و چند تن دیگر به‌مثابه «مدافع حقوق زن»، «مدافع حقوق بشر»، «حامی صلح و دموکراسی» وغیره تبلیغ می‌شوند، لاکن تاریخ نشان داده است که جای این گدی‌گک‌ها زباله‌دان خواهد بود و نام مبارزان واقعی با خط زرین نوشته خواهد شد.

۱- شاروال پیشین فیض‌آباد بدخشان که پس از اتمام کورس کوتاه‌مدت نظامی جمعیت اسلامی در پاکستان پیشوند جنرال را به نامش افزود و با حمایت ربانی و سپس فهیم در قاچاق مواد مخدر، اسلحه، آثار تاریخی، مواد معدنی، قتل، اختطاف، چپاول، غصب دارایی‌های عامه، تجاوزهای جنسی، تهدید، زورگیری و بدمعاشی نامی بود تا این که در ۱۰ سنبله ۱۳۹۸ در اثر انفجار ماین جاسازی‌شده کشته شد. او بین مردم به فرعون فیض‌آباد معروف بود.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 203 نفر