نامه سرگشاده یک سرباز امریکایی منزجر از جنگ
- رده: مقالات
- نویسنده: نوید نابدل
- منتشر شده در سه شنبه، 13 میزان 1395
طی ۱۵ سال گذشته، دولت امریکا با راه اندازی جنگهای خانمانسوز در افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا و غیره نقاط جهان، نه تنها جان میلیونها تن از مردم بیگناه این کشورها را گرفت، بلکه هزاران تن از سربازانش را خانهخراب و نگونبخت ساخت.
طی این مدت، خودکشی میان سربازان امریکایی به صورت بیسابقهای بالا گرفت و تعداد سربازانی که خود به زندگی شان پایان میدادند نسبت به آنانی که در میدانهای جنگ کشته میشدند، پیشی گرفت. جمع بزرگی از سربازان امریکایی که شاهد وحشت و عوامفریبی و قتلعام ها بودند به جنبش ضدجنگ پیوسته علیه پنتاگون دست به افشاگری و مبارزه زدند.
توماس یانگ به تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۴ وفات نمود.
توماس یانگ (Tomas Young) یکی از این سربازان بود که داستانش در فلم مستند «تن جنگ» (Body of War) انعکاس یافته جهانیان را شوک داد. او که در سال ۲۰۰۴ به جنگ عراق اعزام گردیده بود، در چهارمین روز حضورش در آن کشور مجروح گردیده فلج میشود. زندگی او آنچنان با مرارت همراه میشود که در مصاحبهای میگوید «حتی قادر نیستم یک گلوله به خودم شلیک کنم».
توماس در نامه سرگشادهای به تاریخ ۱۸ مارچ ۲۰۱۳ عنوانی جورج بوش و دیک چینی، حقایق جنگ تبهکارانه پنتاگون در عراق را برملا ساخته از نگونبختی خود و همراهانش سخن گفت. من ترجمه اندک تلخیص شده این نامه را در ذیل تقدیم میدارم که از ورای آن میتوان به جنایت و خیانت سردمداران کاخسفید و پنتاگون پیبرد.
نامه سرگشاده توماس یانگ به جورج بوش و دیکچینی
این نامه را به مناسبت دهمین سالگرد جنگ عراق به نمایندگی از کهنه سربازان همراهم در عراق مینویسم. این نامه را به نام ۴۴۸۸ عسکر و سرباز نیروی دریایی که در عراق کشته شدند مینویسم. من این نامه را از سوی صدها هزار سرباز قدیمی مجروح شده و آنهایی مینویسم که صدمات جسمانی و روانی، زندگی شان را متلاشی ساخته است. من یکی از مجروحان شدید هستم. من در یک درگیری با شورشیان در سال ۲۰۰۴ در شهر صدر فلج شدم. زندگی من رو به پایان است. من تحت مراقبت دایمی در شفاخانه قرار دارم.
این نامه را به نمایندگی از هزاران همسری که شوهران شان، کودکانی که پدران شان، مادران و پدرانی که پسران و دختران شان را از دست دادند مینویسم. از جانب آن چندین هزار سرباز سابقه همراهم مینویسم که متحمل ضربات مغزی گردیده اند. این نامه را از جانب سربازان قدیمیای مینویسم که شوک روحی و حس بیزاری از خود ناشی از تمام آن چیزهایی که شاهدش بودند و متحمل شدند و تمام اعمالی که در عراق مرتکب گردیدند، آنان را به خودکشی واداشت، و برای عساکر و سربازان نیروی دریایی در حال خدمت مینویسم که روزانه به طور متوسط یک نفر از میان شان دست به خودکشی میزند. این نامه را به نام حدود یک میلیون عراقی کشته شده و به نام مجروحان بیشمار عراقی مینویسم. من این نامه را به نام همگی ما - به نام آن زبالههای انسانی بجامانده از جنگی که شما برپا کردید مینویسم، به نام آنهایی که قرار است زندگی شان را در درد و ندامت بیپایان سپری کنند.
من این سطرها را به مثابه آخرین نامهام به شما، آقای بوش و آقای دیک چینی مینویسم. مینویسم، نه برای آنکه تصور کنم شما به پیامد دهشتناک انسانی و اخلاقی دروغها و دغلبازی و تشنگی تان به ثروت و قدرت پی خواهید برد. مینویسم زیرا قبل از مرگم میخواهم وضاحت ببخشم که من و صدها هزار از رفقایم بین سربازان قدیمی و میلیونها تن از شهروندان همفکرم، همانند صدها میلیون دیگر در عراق و خاورمیانه، کاملا میدانیم که شما چه کسانی هستید و چه کاروایی داشته اید. شما ممکن از مواجهه با عدالت شانه خالی کنید، اما در نگاه ما، هرکدام شما مقصر جنایات جنگی فاحش، تاراجگری و نهایتا قتل هستید، به شمول قتل هزاران امریکایی جوان ـ کهنهسربازان همراهم ـ که شما آینده شان را دزدیدید.
... شما خود {بوش و چینی} حاضر نبودید که زندگی تانرا به خاطر مردم تان در خطر بیاندازید اما صدهاهزار تن از مردان و زنان جوان را زباله تصور کرده به یک جنگ بیمعنی برای قربانی شدن فرستادید.
من چند روز بعد از حملات یازدهم سپتامبر به ارتش پیوستم. من به ارتش پیوستم چون کشور ما مورد حمله قرار گرفته بود. من میخواستم به آنانی پاسخ متقابل دهم که سه هزار تن از هممیهنانم را کشته بودند. من به خاطر این با ارتش یکجا نشدم که به عراق بروم، کشوری که هیچ نقشی در حملات سپتامبر ۲۰۰۱ نداشت و هیچ تهدیدی هم به همسایه ها و امریکا به شمار نمیرفت. من به خاطر «آزاد»سازی عراقیها یا متوقف کردن مراکز تولید سلاحهای کشتار جمعی و ترویج چیزی که آنرا بصورت نیشخندآمیز «دموکراسی» در عراق و در خاورمیانه مینامید به ارتش نپیوستم. من برای بازسازی عراق که گفتید با پول نفت این کشور تمویل خواهد شد به ارتش نپیوستم. ولی این جنگ برای ایالات متحده سه تریلیون دلار هزینه در بر داشت. و من مخصوصا برای جنگ پیشگیریکننده به ارتش نپیوستم. جنگ پیشگیریکننده بر اساس حقوق بینالملل غیرقانونی است. جنگ عراق بزرگترین اشتباه استراتژیک در تاریخ امریکا بود. به عنوان سرباز در عراق، حالا میدانم و میتوانم بگویم که از حماقتها و جنایات شما حفاظت میکردم.
این جنگ توازن قدرت در خاورمیانه را برهم زد و یک دولت فاسد و مستبد طرفدار ایران را در بغداد رویکار آورد، دولتی که قدرتش را با استفاده از شکنجه، جوخههای مرگ و ترور مستحکم میسازد. این، ایران را قدرت مسلط منطقه ساخت. با هر معیار – اخلاقی، استراتژیک، نظامی و اقتصادی ـ جنگ عراق یک شکست بود. و این شما بودید، آقای بوش و آقای چینی که این جنگ را راه انداختید. و این شما هستید که باید بهای عواقب آن را بپردازید.
.... من از مواد بیحسکننده اشباع شده زندگیام زوال مییابد و با این واقعیت باید رویارويی کنم که صدها هزار انسان، مشمول کودکان و خود من توسط شما قربانی گشتیم، و ما تنها قربانی آزمندی شرکتهای نفتی بودیم، قربانی اتحاد شما با شیخهای نفتی عربستان سعودی، و رویای دیوانهوار شما برای یک امپراتوری.
من مانند بسیاری از سربازان معلول قدیمی دیگر از نامناسب بودن شیوه درمانی غالبا بیتأثیر که از سوی اداره سربازان بازنشسته عرضه میشود رنج میبریم. من نیز همانند بسیاری از سربازان معلول دیگر به این نتیجه رسیدهام که آسیبهای روانی و جسمانی ما هیچ ارزشی برای شما ندارند، و شاید برای هیچیک از سیاستمداران. از ما سوءاستفاده کردند. به ما خیانت شده است. و ما را به حال خود رها کردند...
برای من زمان آن فرارسیده است که حساب پس بدهم. زمان شما نیز فراخواهد رسید. آرزوی من این است که مورد محاکمه قرار گیرید. ولی من عمدتا آرزو میکنم که به خاطر خود شما هم که شده، این شهامت وجدانی را داشته باشید که به خاطر چیزی که در برابر من و بسیار دیگری که شایسته زندگی بودند انجام دادید آماده پاسخگویی باشید. من آرزو میکنم قبل از اینکه روزهای تان در دنیا به پایان رسد، چنانچه از من به پایانش رسیده، شما از این توانایی و شخصیت برخوردار گردید که در برابر مردم امریکا و جهان، و مشخصا مردم عراق قرار گرفته و درخواست بخشایش نمایید.