گلبدین خواهان الحاق افغانستان با پاکستان است
- رده: مقالات
- نویسنده: نوید نابدل
- منتشر شده در یکشنبه، 18 میزان 1395
گلبدین در مراسم پنجمین سال مرگ ضیاءالحق در کنار نوازشریف، اعجازالحق و دیگران. تمامی رهبران جهادی از مریدان ضیاءالحق به شمار میرفتند اما امروز هیچکدام شان جرئت دفاع علنی از این دشمن پلید مردم ما را ندارند.
این صفحهای از نشریه رسمی «حزب اسلامی» است که به مناسبت دهمین سالگرد اشغال افغانستان توسط قشون شوروی به نشر رسیده است. تصاویر صفحه نخست آن قهرمانان این حزب منفور اند - چهرههای پلید مسبب تباهی و سیهروزی افغانستان. هرچند عدهای از اینان چون ضیاءالحق، قاضی حسین احمد، غلام اسحاق خان و عبدالله عزام بعد از ادای نقش به غایت خاینانه نسبت به مردم ما به زبالهدان تاریخ پیوستند، اما درین میان مولانا فضلالرحمن، مولانا سمیعالحق و میرزا اسلمبیگ هنوز به زندگی ننگین شان ادامه داده منحیث پدران معنوی وحشیان طالبی مشغول انتحارپروری و ددمنشی نسبت به مردم افغانستان اند.
دیگر بر همگان روشن است که حزب گلبدین منحیث مهره اصلی پاکستان، چهل سال تمام زیر بال آی.اس.آی رشد و پرورش یافت و امروز نیز این حزب بیگانهپرست طبق سیاست پاکستان به ماموریتی جدیدی در دولت وحشت ملی پیوسته است.
پاکستان با سرمایهگذاری روی گلبدین و حزبش، تلاش داشت افغانستان را تحت عنوان کنفدراسیون به پاکستان ملحق نموده مرزها را از میان بردارد. گلبدین بارها بصورت علنی از این طرح حمایتش را اعلان نموده که میان افغانها غوغا برپا کرده است.
جنایتکاران افغان با باداران پاکستانی شان
بطور نمونه در مصاحبه با یک خبرنگار ترک، که متن کامل آن در حوت ۱۳۶۶ بوسیله حزب اسلامی در جزوهای انتشار یافته، گلبدین بصورت علنی این خواست را مطرح کرده است:
«اگر در هردو کشور نظام اسلامی حاکم باشد ما ترجیح میدهیم که مرز میان ما از میان برداشته و دو کشور مبدل به یک کشور گردد.»
مصاحبه گلبدین با یک خبرنگار ترک، که متن کامل آن در حوت ۱۳۶۶ بوسیله حزب اسلامی در جزوهای انتشار یافته بود.
برنامه الحاق افغانستان با پاکستان از طریق باند خونآشام گلبدین، استراتژی رژیم مستبد ضیاءالحق بود که جنرال حميدگل رییس آی.اس.آی، در آستانه خروج نیروهای شوروی از افغانستان، در نامه مشهورش عنوانی جنرال ضیاء در جولای ۱۹۸۸ آنرا مطرح نمود:
«... ضرورت است که پاکستان یک کنفدراسیون را با افغانستان تأسیس نماید. این کار ممکن است زیر عنوان متحد ساختن کشورهای اسلامی به خاطر صلح و امنیت و ثبات در منطقه انجام یابد تا از نفوذ کمونیستی جلوگیری بعمل آید. رهبران اتحاد احزاب هفتگانه کاملاً به ما بستگی دارند. برخی از آنها با ما کار نموده و پشتیبانی راسخ خود را وعده داده اند. ما باید تا پیروزی کامل، مجاهدین را تقویه نماییم. پاکستان باید تمام کمکهای ممکن نظامی و سیاسی را به اتحاد احزاب هفتگانه خصوصاً به گروه اساسی حکمتیار که خیلی پرنفوذ، قدرتمند و مطمئن است مبذول دارد... هدف عمده در حال حاضر این است که تنظیمهای پایدار برای حکومت آیندۀ اسلامی در یک افغانستان آزاد بوجود آید که طرفدار پاکستان باشد و بطور داوطلبانه به ایجاد یک کنفدراسیون پاکستان افغانستان که پاکستان در آن نقش عمده را ایفا خواهد کرد موافقه نماید. صرف چنین اقدامی میتواند یک توازن استراتژیک در منطقه بوجود آورد. در چهارچوب این کنفدراسیون سرحدات باید از بین برود و یک ساختار مشترک اقتصادی تشکیل یابد. این امر امکان خواهد داد که تا به ساحات یورانیم در افغانستان دسترسی کسب نمود و برنامهی هستوی خویش را عملاً از منابع خارجی مستقل نمود. سپس به سبب هدف سیاسی ما ابتکار ایجاد چنین یک کنفدراسیو ن باید از طرف حکومت اسلامی افغانستان (حکمتیار) تقاضا شود. پاکستان کاملاً حق دارد در جهت ایجاد کنفدراسیون با افغانستان تلاش نماید و پاکستان در طول این سالها شاهد خطرات جدی بوده و به افغانستان اجازه نمیدهد که افغانستان در حالی باقی بماند که قبل از سال ۱۹۷۸ و بعد از کودتای ماه اپریل و زمانهء که دنبالهرو هندوستان بوده باشد.»
دی نیوز – ۲۳ اگست ۱۹۹۲
گذشته غلامی گلبدین به پاکستان به زمانی برمیگردد که او با احمدشاه مسعود، ربانی و دیگران در دوران حاکمیت داوودخان به پاکستان فرار نموده تحت حمایت ذوالفقار علی بوتو قرار گرفتند. در دوران دیکتاتوری ضیاءالحق بود که گلبدین به مهره اصلی پاکستان بدل گشت. ضیاء با درک استعداد عجیب راکتیار به خودفروشی و معاملهگری وی را به سی.آی.ای معرفی کرد که از همان زمان کمک های سرشار کاخ سفید به این حزب خونخوار سرازیر شده به هیولایی برای مردم ما بدل گشت.
رسانههای پاکستان و غرب و تعدادی از مقامات امریکایی بارها گلبدین را تحت عنوان «ساخته و پرداخته سی.آی.ای» مورد خطاب قرار داده اند. بطور نمونه، روزنامه معتبر «دی نیوز» پاکستان به تاریخ ۲۳ اگست ۱۹۹۲ نوشت:
«حکمتیار یک محصول سی.آی.ای امریکا از طریق ضیاءالحق است. او درحالیکه در پشاور نشسته بود، کمک فراوان پولی دریافت میکرد. رسانههای امریکا او را ستایشباران کرده خودخواهیاش را آنچنان بالا بردند که هرچند دیگر او برای شان کاربردی ندارد اما برای مردم افغانستان از او هیولایی درست کردند.
در طول چهارده سال جنگ افغانستان، حکمتیار تحتالحمایه پاکستان بود. او از پشتیبانی پرشور این کشور برخوردار بود و در ضمن قومندان مجاهد برگزیده آی.اس.آی بشمار میرفت.»
گلبدین و باندش ممکن نیست که یکباره رشتههایش را از ارباب پاکستانی و امریکایی بریده به کبوتر صلح بدل گردد. پیوستن این گروه منفور به دولت دهشت ملی هرچند زیر عنوان خوشنمای «پروسه صلح» انجام پذیرفته، اما همانگونه که تعدادی از مطبوعات غربی نیز بیان داشتند، او طبق برنامه پنهان پاکستان و امریکا و برای فروپاشی عمیقتر افغانستان در یک ماموریت جدید خرابکارانه و ضدملی پوست گوسفند بیآزار و کبوتر صلح را به رخ کشیده به دولت پوشالی میپیوندند.