در لیبی بعد از تجاوز امریکا و ناتو چه میگذرد؟
- رده: مقالات
- نویسنده: رها آرزو
- منتشر شده در دوشنبه، 04 حوت 1393
از حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد هر دولت و رژیمی که مطابق به سیاستهای زورگویانه امریکا و غرب عمل نمیکند به سادگی انگ «غیردموکراتیک»، «دیکتاتور» و «ضد زن» خورده با «مداخله بشردوستانه» مواجه میشود. بعد از اشغال افغانستان و عراق، لیبی در سال ۲۰۱۱ مورد تهاجم قرار گرفت و طی آن معمرقذافی سرنگون و به جایش وحشیترین بنیادگرایان همفکر طالبان به قدرت نصب شدند و این کشور دچار جنگ داخلی خانمانسوز گردیدهاست.
معمر قذافی از نظامیان لیبی بود که در ۱۹۶۹ از طریق یک کودتای سفید قدرت را از محمد ادریس سنوسی پادشاه این کشور گرفت. لیبی از جمله کشورهای نفتخیز دنیا میباشد که طی دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی قذافی و خانوادهاش از تجارت نفت به ثروتهای چندین میلیارد دالری دست یافتند. قرار بعضی از آمار، عواید نفت لیبی روزانه به ۴۰ میلیون دالر میرسید. قذافی و خانوادهاش حاکمان بلامنازع لیبی به حساب میآمدند و در طول ۴۱ سال حاکمیت وی هفت پسر و یک دخترش مهمترین نهادهای دولتی و خصوصی این کشور را که شاهرگهای اصلی اقتصادی به شمار میرفتند، در تسلط خود داشتند.
لیبی ویران پس از تجاوز امریکا و ناتو
با پولهای بهدستآمده از نفت، قذافی موفق شد که جامعه قبیلوی لیبی را متحد ساخته و بعد تلاش نمود که پایگاه خود را در بیرون مخصوصا در جهان عرب و اسلام استحکام بخشد، بدین منظور وی به حمایت از گروهها و رژیمهای بنیادگرا در این کشورها پرداخت. قذافی از نخستین کسانی بود که به وساطت ذوالفقار علی بوتو در ۱۳۵۶ شمسی با سران اخوانی افغانستان که زیر بغل آی.اس.آی پاکستان لمیده بودند، دیدار نمود و از آنان اعلام طرفداری کرد. وحید مژده از ایدئولوگهای گلبدینی و طالبان در نوشتهی «معمرالقذافی مردی از جهنم!» در سایت «صبح امید» اعتراف میکند: «نخستین کسی که از تحریک اسلامی افغانستان با قذافی مذاکره کرد، غلام ربانی عطیش بود اما افراد دیگری از افغانستان نیز با قذافی در تماس بودند از جمله صبغتالله مجددی.» گفته میشود که شخص گلبدین با وی از نزدیک دیدار داشتهاست.
کشورهای غربی هرکدام بخاطر در کنترول داشتن نفت لیبی که عواید سرشار برای شان داشت سالها از دوستان نزدیک قذافی به شمار میرفتند و روی هرنوع اعمال غیردموکراتیک و دیکتاتورمنشانهی وی پرده میافکندند. از همه مهمتر که در جریان جنگ سرد، قذافی از متحدان خوب غرب و امریکا علیه «دشمن کمونیست» بود و با کمک مالی و فرستادن صدها جنگجو از لیبی به کمپهای تربیت تروریستی القاعده که توسط سی.آی.ای و آی.اس.آی برپا گردیده بودند، نقش فعال داشت. لیکن در اواخر جنگ سرد در ۱۹۸۸ میلادی قذافی متهم به بمگذاری در طیاره خطوط هوایی پانامریکن گردید که باعث مرگ ۲۵۹ نفر شد و نتیجه آن اعمال تعزیرات اقتصادی بر لیبی بود. بعدا در بحبوبه «بهار عربی» غرب فرصت را مساعد دیده و از گروههای تروریست آنکشور، که در جریان جنگ افغانستان در پاکستان آموزش دیده بودند، استفاده کرده و توسط بمباران ناتو به عمر قذافی و رژیمش پایان داده شد.
البته جای شکی نیست که قذافی مانند صدام حسین دیکتاتور بود و اعمال غیرانسانی را در حق مردم خود مرتکب گردیده بود. از همه مهمتر ما افغانها قذافی را بخاطر حمایتش از تنظیمهای هفتگانه و در مجموع تروریزم در افغانستان هرگز نخواهیم بخشید. اما باید منصفانه ارزیابی کرد و دید که کشور لیبی و مردم آن در زمان حاکمیت قذافی چه وضعیت داشتند و حالا بعد از حمله ناتو و آوردن «دموکراسی» در چه وضع است.
قبل از حمله ناتو مردم لیبی از خانه، بیمه صحی، تعلیم و تربیه و برق رایگان برخودار بودند و این کشور دارای بالاترین استاندارد زندگی میان کشورهای افریقایی بود. ۸۷ درصد مردم لیبی باسواد و ۲۶ درصد آنان سند بالاتر از لیسانس داشتند که در بین کشورهای افریقایی بالاترین رقم میباشد. این کشور بیشترین زنان تحصیلیافته را داشت و اضافه از نصف محصلان پوهنتونهای لیبی را دختران تشکیل میداد. هر زن بعد از ولادت پنجهزار دالر از سوی دولت برای خود و کودکش کمک دریافت میکرد. لیبی مدرنترین و بزرگترین سیستم آبرسانی را داشت و زمین، آلات و ابزار کشاورزی و بذر برای کشت بصورت رایگان در اختیار دهقانان قرار داده میشد.
و اما بعد از حمله ناتو لیبی به یک کشور با اقتصاد ورشکسته که دچار جنگ داخلی گردیده، تبدیل شده است. وضعیت کنونی لیبی شباهت بسیار با وضعیت افغانستان مخصوصا کابل در جریان سالهای ۱۳۷۱ الی ۱۳۷۵ دارد؛ مناطق و شهرهای این کشور بین نوکران بنیادگرا و غیربنیادگرای امریکا تقسیم شده است و هر کدام بخاطر غصب قدرت با همدیگر میجنگند و این سرزمین را به خاک و خون کشیده اند. اختطاف، تجاوز، کشتارهای خودسرانه و قاچاق انسان به یک امر عادی و روزمره نیروهای درگیر درآمده است. هر گروه دولت، صدراعظم و پارلمان خود را دارند.
در ۲۰۱۱ میلادی در جریان خیزش علیه دولت قذافی، امریکا گروههای بنیادگرا و تروریست مانند «جبهه النصره»، «انصار الشریعت» و «حزب الوطن» را که شاخههایی از القاعده بودند حمایت سیاسی، مالی و نظامی نمود. به مجرد سقوط قذافی دولت موقت تحت نظر امریکا و ناتو بوجود آمد و عبدالکریم بلحاج رییس «حزب الوطن»، فرمانده جهادی سابق، از گردانندگان اصلی این دولت گردید. بلحاج که در میان جهادیها بنام ابوعبدالله الصادق شناخته میشود از قومندانان «جماعت پیکار اسلامی لیبی» بود، سازمانی که سابقه همکاری طولانی با القاعده، طالبان و جهاد اسلامی مصر دارد. بلحاج در جریان جهاد افغانستان در پاکستان تعلیمات نظامی دیده بود، وی در دهه ۸۰ میلادی در جبهات تنظیمهای هفتگانه حضور داشت و در زمان طالبان هم در افغانستان بهسر میبرد.
گروههای بنیادگرای اسلامی فعلا طرابلس پایتخت و قسمتهای غربی لیبی را در اختیار دارند. بعد از به قدرت رسیدن، گروههای بنیادگرا همسان همجنسان افغان شان بدترین و قرونوسطاییترین قوانین را مخصوصا در برابر زنان برقرار ساختند. آنان عقد یک مرد با چهار زن را که در لیبی قبلا ممنوع بود، قانونی ساختند.
این گروهها به حمایت امریکا، بریتانیا و فرانسه باعث تقویت و تسلیح بنیادگرایی در خاورمیانه و افریقا شده اند. بعد از آن که دیپوهای پر از اسلحه دولت قذافی در اختیار آنان قرار گرفت مقدار زیاد آن را در اختیار گروههای تروریست مانند «بوکوحرام» قرار داده اند. سازمان ملل متحد در یک گزارش خود که در جنوری ۲۰۱۲ انتشار یافت نگرانی خود را در این زمینه اعلام کرده است. همچنان روزنامه «سندی تایمز» چاپ لندن به نقل از منبع معتبر دیپلماتیک به تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۲ از انتقال سلاحهای ثقیله توسط امریکا از لیبی به شورشیان سوری که نطفههای داعش امروزی اند، خبر داد. این روزنامه مینویسد:
«ایالات متحده امریکا با بهراهانداختن عملیات پنهانی به شورشیان سوری اسلحه میفرستد... امریکاییها مقداری از اسلحه را از دیپوهای معمرقذافی، دیکتاتوری لیبیایی که سال قبل کشته شد، که شامل موشکهای SA-7 میشود، از طریق کشورهای خاورمیانه که حامیان شورشیان ضد دولت بشاراسد از قبل اند، برای شورشیان به سوریه انتقال داد.»
در شرق کشور هم دولت دیگری که علیه گروههای بنیادگرا در حالت جنگ است برپا گردیده. امریکا تصمیم دارد که فرد مورد اعتماد خود را که همان جنرال خلیفه حفتر است به قدرت برساند. خلیفه حفتر از جنرالهای ناراضی قذافی بود که از اوایل دهه ۹۰ به بعد در ایالات ویرجینیای امریکا در نزدیکی دفتر مرکزی سی.آی.ای زندگی میکرد، وی یکی از کارکشتهترین افرادی میباشد که توسط «سیا» آموزش دیده است.
وقتی تاریخ مصرف قذافی برای غرب به پایان رسید، او را همسان صدام حسین به دست چاکران بنیادگرایش به این حال روز دچار ساخت.
سران ناتو «مداخله بشردوستانه» در لیبی را «یکی از موفقترین ماموریتها در تاریخ ناتو» اعلام نموده اند اما در واقعیت مداخله ناتو لیبی را به مرکز تروریزم و پایگاه داعش مبدل ساخته است. در این اواخر شاهد بودیم که جانیان داعشی سر ۲۱ کارگر عسیوی مصری را در لیبی بریدند.
سایت گلوبلریسرچ (Global Research) در مقالهی تحلیلی مینویسد که هدف از حمله بر لیبی مانند حمله به افغانستان رهایی مردمان این کشور از دست رژیمهای دیکتاتور شان نبوده است، بلکه برنامه اصلی همان گسترش نظامیگری غرب و مخصوصا امریکا میباشد. امریکا بخاطر زهرچشم نشان دادن به رقبای خود از جمله چین و روسیه همچنانی که بعد از حمله به افغانستان پایگاههای جدید نظامی در پاکستان، قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان احداث کرد، متعاقب حمله به لیبی هم در پی استقرار پایگاههای جدیدی در کشورهای مختلف قاره افریقا از جمله جمهوری سیشل، کینیا، سودان جنوبی، نیجر و بورکینافاسو گردید که نتیجه آن سیاهروزی و دربدری مردم لیبی و افغانستان است و بس.
تجربه لیبی بار دیگر ثابت ساخت که امریکا و غرب به هیچ کشوری جز دربدری و ویرانی چیزی به ارمغان نمیآورند.