ملک عبدالله، شاه مستبد و پدروکیل تروریستها
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در دوشنبه، 20 دلو 1393
عبدالله بن عبدالعزیز آلسعود ششمین پادشاه عربستان سعودی به تاریخ ۲۳ جنوری ۲۰۱۵ فوت کرد. پس از مرگ او رهبران غرب او را با صفاتی چون «حامی قوی زنان»، «شاه مترقی و دموکرات»، «رهبر تاثیرگذار در جهان سیاست»، «مدافع قوی صلح» وغیره ستودند که هیچیک از صفات ذکرشده در وجود این شاه عشرتطلب و مستبد به ذرهبین هم دیده نمیشد. قبل از اینکه در مورد عربستان سعودی تحت قیادت عبدالله بن عبدالعزیز بپردازم مختصراً شخصیت وی را شرح میدهم.
عبدالله بن عبدالعزیز دوازدهمین فرزند ملک عبدالعزیز بود که تحت نام «خادم حرمین شریفین» مثل سایر شیوخ عرب با فساد مالی و شخصیتی سالها بر عربستان حکم راند. او ۲۲ بار ازدواج نمود که بعضی رسانهها این رقم را ۳۰ ذکر کردهاند. بر اساس اسناد فاششده در سایت افشاگر «ویکیلیکس»، ملک عبدالله از دخانیات، تزریق هرمون و قرصهای «وایگرا» بهخاطر تقویت جنسی استفاده مینمود. گفته میشود که کوچکترین همسر او در حرامسرایش فقط ۱۴ سال سن داشت. روزنامه «تیلگراف» انگلستان او را با داشتن ۱۸ میلیارد دالر سرمایه شخصی، در رده رهبران سیاسی ثروتمند در رتبه سوم قرار دادهاست. پس از اینکه در سال ۱۹۹۵ ملک فهد در اثر سکته مغزی مرد، عبدالله جانشین او شد و به مدت ۱۰ سال به طور غیررسمی زمام حکومت را در دست داشت تا اینکه در سال ۲۰۰۵ رسماً به صفت پادشاه عربستان برگزیده شد.
ملک عبدالله با کلکسیون زنانش
حاکمیت خاندان آلسعود پس از سال ۱۹۳۲ شکل جدید به خود گرفت. حکام عربستان با پول نفت و اماکن مقدس و استبداد و سرکوب وحشیانه توانستند سران اقوام مختلف را که از سالها بدینسو در حال نزاع بودند با هم پیوند دهند و حاکمیت خود را بر آنان عملی نمایند. آنان طبق آیین وهابیت اداره امور را به دست داشته، با تمامی مظاهر پیشرفت و ترقی در جنگ اند. همه مسوولیتهای ادارات دولتی در دست ۷۰۰۰ شهزاده در تبانی با ۷۰۰۰ ملا و مفتی است. به گفته کارن الیوت هاوس، نویسنده کتاب «درباره عربستان سعودی»، عربستان «اساساً یک شرکت عظیم خانوادگی است؛ شرکتی به ثبت رسیده به نام موسسه اسلامی آلسعود.»
بانی و حامی تروریزم
از دیر زمانی بدینسو شاهان عربستان در گسترش و پشتیبانی از تروریزم دوست و همکار نزدیک امریکا بودهاند. آنان با میلیاردها دالر پول نفت و عواید سرشار زکات و حج، بنیادگرایان و خونریزترین تروریستها را در گوشه و کنار جهان پشتیبانی میکنند و تضادهای مذهبی راه میاندازند. امریکا در سال ۱۹۷۰ پروژه «القاعده» را روی دست گرفت که یکی از تمویلکنندگان مهم آن دولت عربستان بود. شاهان طفیلی عربستان با پیشکش اسامه بنلادن، این پروژه ضدانسانی را تقویت نمودند که امریکا بهخاطر رسیدن به اهداف آزمندانهاش از آن کافی سود برد. عربستان در جنگ افغانستان نیز نقش به غایت خاینانه ایفا نموده، یکی از عوامل تیرهروزی مردم ما بهشمار میرود.
براساس اسناد فاششده در سایت «ویکیلیکس»، عربستان به گروههای افراطی پاکستان سالانه حدود ١٠٠ میلیون دالر کمک میکند.
در سال ۱۹۸۴ دولت عربستان به منظور تقویت بنیادگرایان، سازمان «مکتب الخیدامار» زیر رهبری اسامه را بهوجود آورد که پول و امکانات به احزاب هفتگانه پشاوری مهیا مینمود. امریکا به همکاری عربستان در نیوجرسی، اتلانتا، دالاس و بروکلاین دفاتر جهاد به نام «الکفا» باز نمود که عربها، بنیادگرایان افغانستان و جهان را در آنجا آموزش میدادند. در این زمان شیوخ عرب به افغانستان منظم رفت و آمد داشتند و به نوکران سرسپرده خود بستههای دالر میدادند. آنان به خونخوارترین و پلیدترین تنظیمهای بنیادگرای افغان پول دادند و در مقابل تعدادی از این رهبران مزدورپیشه بیوههای جنگی افغان در کمپهای مهاجران در پاکستان را برای عیاشی آنان پیشکش کردند که بوی این گندیدگی رسانههای جهان را نیز در آن زمان فرا گرفت.
حال که امریکا بهجای «القاعده» پروژه جدیدی به نام «داعش» را به میدان کشیدهاست، بازهم حکام عربستان و شخص ملک عبدالله بودند که در تبانی با اسراییل و قطر برای این گروه وحشی و ضدبشری زمینههای مالی و عملی را مساعد ساختند.
مفتیهای عربستان حتا برای تشویق افراد جاهل در کشورهای اسلامی برای پیوستن به «داعش»، تحت عنوان «جهادالنکاح» فتوایی صادر کردند که به آنان اجازه میداد در مناطق تحت اشغال، آزادانه بر زنان و دختران تجاوز جنسی نمایند و بعد آنان را به حراج بگذارند.
استیو کول در کتابش «جنگ ارواح» از شهزاده ترکیالفیصل، رییس سابق سازمان استخباراتی عربستان سعودی، نقل میکند: «هرگاهی که با سیاف و یا دیگر قومندانهای افغان ملاقات میکردم قبل از آغاز صحبت همیشه کتابچه چک بانکیام را در دست داشتم.»
ضدیت با زن
یکی از مسایل مهم و حساس در عربستان ضدیت قرونوسطایی با زنان است. حکام عربستان زن را جنس پست و «تحریککننده» میدانند. به زنان اجازه کار با «نامحرم» در ادارات و موسسات داده نمیشود، آنان اجازه رانندگی و حق رای ندارند و از ابتداییترین حقوق انسانی محروم اند. حجاب به طور عموم از سر تا پا اجباری است. طبق قوانین سعوی، زنان باید فقط و فقط از مردان اطاعت کنند و بدون اجازه آنان نمیتوانند حتا در دشوارترین شرایط از خانه بیرون شوند. زنان بیمار و باردار اگر محرم نداشته باشند، نمیتوانند به داکتر مراجعه کنند. زنان بیوه که تنها نانآور خانه هستند بهخاطر نافذبودن قوانین ضدزن نمیتوانند در بیرون کار کنند و باید منتظر باشند تا همسایهها بر آنان رحم نموده لقمه نانی برای شان بدهند. اگر زنان از این اوامر سرپیچی کنند توسط بازوی نظامی «امربالمعروف و نهی از منکر» به نام مطوٌعه (پاسبانان شرع) به اشد مجازات محکوم میشوند.
«بنابر یک ارزیابی آماری، ۷۰ درصد از ۳ هزار ناظر و بازرس مدارس دولتی، سلفی اند. سلفی، از نظر سیاسی واژه مناسبتری از وهابی است. برای سلفیها، آنچه اهمیت دارد، آموزش سنتی اسلامی است نه اصلاحات آموزشی… امروز در عربستان سعودی، میلیونها جوان بیسواد و کمسواد و بیکار وجود دارند که مناسبترین منبع تغذیه گروههای افراطی اسلامی اند.»
کارن هاوس در کتابش یکی از واقعات دردناکی را که ماهیت ضدزن دولت عربستان را فاش میسازد، چنین نقل میکند:
«در سال ۲۰۰۲، اقدام ننگآمیز پلیس شرع (مطوٌعه)، موجب مرگ ۱۴ دختر در آتشسوزی یک مکتب شد. پلیس شرع مانع خروج دخترانی شد که سراسیمه از بیم آتش به بیرون میگریختند. آنان به زور به داخل مکتب بازگردانده شدند و در آتش سوختند. چون هنگام فرار، حجاب کامل نداشتند.»
یکی از مصایبی که زنان و دختران عربستان از آن رنج میبرند، ازدواج قبل از وقت و اجباری است. شیوخ پولدار عرب که پشتوانه ملاها و مفتیها را نیز با خود دارند، با وجود داشتن دو یا سه زن، دختران خردسال را به عقد نکاح درمیآورند. مفتی اعظم عربستان به نام شیخ عبدالعزیز طی یک سخنرانی در پوهنتون اسلامی ریاض در سال ۲۰۱۲ گفت:
«کسانی که تلاش دارند سن ازدواج را بالا ببرند سخت در اشتباه اند. ۱۰ الی ۱۲ بهترین سن برای ازدواج است. مادران و مادرکلانهای ما در همین سن ازدواج کرده بودند.»
دخترانی که به مکتب میروند باید با خود محرم داشته باشند. در جریان درس تمامی دروازههای مراکز تعلیمی زنان از بیرون قفل میشوند تا مبادا استادان یا شاگردان بیرون شوند.
ملک عبدالله از ۳۰ خانم خود ۱۵ دختر دارد که چهار تای آن هریک جواهر، سحر، هاله و ماها بهخاطر انتقاد از وضعیت وخیم زنان و مردم فقیر آن کشور به حبس خانگی محکوم شدند. سحر در ایمیلی به سایت خبری «امور شرق میانه» نوشت:
«...وضعیت زمانی وخیم شد که خواهرم هاله به حیث داکتر در شفاخانه ریاض شروع به کار نمود. او در آنجا دید که زندانیان سیاسی را به بخش مریضان روانی میبرند، به آنان موادمخدر داده توهین میشوند. هاله به سرپرست شفاخانه شکایت میکند و پس از آن او پیامهای تهدیدآمیز به دست میآورد.... هاله را از خانه اختطاف و در یک دشت رها میکنند. بعداً در زندان زنانه اولیشا توقیف میشود و قربانی سیستم میشود.»
او میافزاید که به آنان نیز چند بار موادمخدر داده شدهاست.
زنان در عربستان نمیتوانند در مکاتب و پوهنتونها و دیگر اماکن ورزشی سپورت کنند. آنان حق ندارند در مسابقات ورزشی شرکت کنند. پس از فشارهای زیاد کمیته المپیک جهان و خطر حذف عربستان از این بازیها، در دور گذشته دو زن را فرستادند ولی جریان مسابقه آندو در تلویزیونهای عربستان سانسور شد.
ضدیت حیوانی حکام عربستان با زنان بر هیچکس پوشیده نیست. اما مسخره و تنفرانگیز اینست که خانم کریستین لاگارد، رییس «صندوق بینالمللی پول» (نهاد چپاولگر استعمارگران و عامل بدبختی میلیاردها تن در جهان) ، با دیدهدرایی خاصی بعد از مرگ ملک عبدالله، او را «پشتیبان قوی زنان» نامید!
شهزادگان عربستان هرکدام چندین زن در کلکسیون خود داشته، برای شان زن فقط وسیله اطفای شهوت حیوانی شان است و بس.
تجاوز جنسی
با آنکه در عربستان زنان از سر تا انگشتان پای در حجاب سیاه مستور اند، ولی بیشترین ارقام تجاوز بر زنان را داراست. شیوخ پولدار و عیاش وابسته به خاندان شاهی به زور بالای دختران تجاوز میکنند و از هر نوع پیگرد قانونی معاف اند، زیرا در آن کشور، قربانی تجاوز جنسی باید ۴ شاهد «عاقل و بالغ» را حاضر کند چیزی که برای زنان آن کشور ناممکن است. در بیشتر موارد خود قربانی بهخاطر حاضرنکردن شاهدان به «گناه» زنا شلاق زده میشود و ۴ الی ۶ سال زندان را باید سپری کند.
در سال ۲۰۰۷ خانمی توسط هفت تن دورتر از شهر در میان انبوهی از درختان مورد تجاوز قرار گرفته بود و بهخاطر نبود چهار شاهد عینی، محکمه نیز جنایت دیگری را در برابرش مرتکب شده او را محکوم به شش ماه زندان و ۲۰۰ ضربه شلاق نمود. در قوانین عربستان معاینه و طب عدلی اصلاً نقش ندارد. چیزی که ارزش دارد وجود شاهدان است و بس. بیشترین قربانی تجاوز جنسی کارگران زن و خدمههای شرکتها و شفاخانهها هستند که از کشورهای دیگر جهت کار به عربستان میآیند.
تلاش برای کور و کر نگهداشتن مردم
بیسوادی در عربستان سعودی هیچ وقت عار نبود. نظام آموزشی کاملا زیر سلطه اخوانیهای وهابی است که توجه بیشتر آنان به علوم دینی و شستشوی مغزی است. از جمله ١٢ مضمون مکتب ٩ مضمون آن دینی است. اکثریت فارغالتحصیلان از پوهنتونهای عربستان شیخ و مفتی میباشند. آنان علوم طبیعی و علوم انسانی و فلسفه را از جمله علوم نمیشمارند. مفتی اعظم عربستان شیخ عبدالعزیز تا روز مرگش از کرویبودن زمین منکر بود. کارن هاوس مینویسد:
«بنابر یک ارزیابی آماری، ۷۰ درصد از ۳ هزار ناظر و بازرس مدارس دولتی، سلفی اند. سلفی، از نظر سیاسی واژه مناسبتری از وهابی است. برای سلفیها، آنچه اهمیت دارد، آموزش سنتی اسلامی است نه اصلاحات آموزشی… امروز در عربستان سعودی، میلیونها جوان بیسواد و کمسواد و بیکار وجود دارند که مناسبترین منبع تغذیه گروههای افراطی اسلامی اند.»
فقر در پولدارترین کشور جهان بیداد میکند.
لینزی ادریو، خبرنگار زن امریکایی، در سفر به عربستان سعودی پس از دیدن فقر گسترده در این کشور، با تعجب گفت: «آیا من در سرزمین نفت هستم؟»
فقر در ثروتمندترین کشور
با وجود داشتن منابع سرشار نفت و حج، ٤٠ درصد مردم عربستان در فقر مطلق زندگی میکنند. ٦٠ در صد مردم آن بیخانه هستند، ٤٠ درصد جوانان آن شغل ندارند و ٨٥ درصد کارگران به علت مزد کم از خارج کشور استخدام میشوند. فقیرترین مردم که از ابتداییترین حقوق بیبهره اند به نام «بدون» (Bedoons) یا غیرشهروند یاد میشوند که در زاغهها زندگی میکنند. در گرمی سوزان عربستان آنان برق ندارند و کودکان شان نیز نمیتوانند در مکاتب دولتی درس بخوانند. پول زکات و خیرات را نیز به اینان نمیدهند. اکثریت کودکان این فامیلها نان خود را از زبالهها به دست میآورند. در سال ٢٠١١ سه وبلاگنویس بهخاطر انتشار ویدیویی از وضعیت فلاکتبار مردم فقیر آن کشور دستگیر و زندانی شدند. سلاطین عربستان همیشه تلاش میکنند تا با چماق و تفنگ اعتراضها را سرکوب کنند که جهانیان از آن بیخبر بمانند. بنابر زدوبندهای دولتهای غربی با عربستان، رسانههای این کشورها نیز نمیخواهند این حقایق تلخ را پوشش دهند.
شاهان عربستان ٢٠٠ میلیارد دالر عاید سالانه از فروش نفت و حدود ۴۰ میلیارد دالر از مراسم حج را در جیب خود میزنند و به جای ارایه خدمات اولیه به مردم ستمدیده و فقیر آن کشور، به کلکسیون زنان خود میافزایند.
فساد اداری
عربستان از جمله فاسدترین کشورهای جهان است زیرا تمامی مقامات دولتی آن وابسته به یک فامیل اند و از حیف و میل پولها باک ندارد. براساس کتاب «درباره عربستان سعودی» این کشور تا هنوز با این پول گزاف نظام منظم فاضلاب ندارد. در سال ٢٠٠٩ باران و سیلاب در مکه که دومین شهر بزرگ عربستان است ١٢٠ نفر را کشت و ٢٢٠٠٠ نفر را بیخانه کرد.
کارن هاوس در کتابش مینویسد:
«بنابر یک برآورد آماری در سال ۲۰۱۱، از ۳۰۰ طرح دولتی در دست اجرا، ۹۷ درصد آنها، به موقع اجرا نشده و ۸۰ درصد آنها بیش از بودجهی در نظرگرفتهشده، هزینه برداشتهاست! چون اغلب "ناظران" این طرحها از مقامات رسمی اند و باکی از حیف و میلهای هنگفت سرمایهی ملی ندارند.»
آگاهی مردم بخصوص جوانان در عربستان سعودی روز به روز بلند میرود. آنان بهشدت از دولت ناراضی هستند و خواهان آزادیهای بیشتر هستند. زنان تحصیلکرده آن کشور دیگر تحمل این وضعیت را ندارد و هر روز با اعتراض بر این حالت واکنش نشان میدهند. شاهان عربستان نیز از همسرنوشتشدن با سران تونس و مصر سخت هراس دارند به همین خاطر شاه عبدالله در سال ٢٠١١ برای آرامساختن مردم در میان گروههای نظامی، افراد بیکار و سران اقوام ١٣٠ میلیارد دالر توزیع کرد ولی این پول و سرکوب نمیتواند تا ابد ادامه یابد دیر یا زود این وضعیت تغییر خواهد کرد و کشتی شکسته شاهان عیاش و مفتخوار این کشور غرق خواهد شد.