اعترافات یک جنایتکار «اوراق پاناما»
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: جان پرکینز | مترجم: احمر
- منتشر شده در شنبه، 25 ثور 1395
نویسنده: جان پرکینز | مترجم: احمر
منبع: «کامن دریمز»، ۱۲ اپریل ۲۰۱۶
اوراق پاناما نباید پدیده تعجبآور تلقی گردد. در دهه ۱۹۷۰ زمانی که این نظام که حالا افشایش کردند به راه انداخته شد، در آنجا حضور داشتم. منحیث یک جنایتکار اقتصادی، من در جعل این اقتصاد جهانی استوار بر جنایات قانونیشده کمک نمودم. این همان نظامی است که در آن ۶۲ تن برابر نیم نفوس گیتی ثروت اندوخته اند و جمعی از غولهای سرمایه، سرتاسر جهان را تحت کنترول دارند. ابرشرکتهای بزرگ بدون هیچگونه پرداختی از خدمات زیربنایی و اجتماعی سود میبرند. در عوض، شهروندان طبقه متوسط امریکایی با پرداخت مالیه آبلهی کف دست شان آن را تلافی مینمایند، درحالیکه پولدارترینها و ابرشرکتها درآمدهای شان را در گریزگاههای مالیاتی مانند پاناما میپوشانند.
بنیاد پاناما بهحیث پناهگاه مالیاتی به ۱۹۰۳ برمیگردد، زمانی که رییسجمهور تیودور روزولت شورشیان پاناما را تحریک به جدایی از کلمبیا نمود تا این که امریکا بتواند در این کشور کانال پاناما را اعمار نماید. جی.پی.مورگان و شرکا ماموران مالیاتی رسمی این کشور جدید شدند. طولی نکشید که پاناما قوانینی را تصویب نمود تا به شرکت نفتی جان دی.راکفلر اجازه دهد که کشتیهایش را در آنجا ثبت نماید و بدین وسیله از مالیات و قوانین امریکا اجتناب ورزید –و پناهگاههای مالیاتی پاناما به دنیا آمد.
من به آنجا فرستاده شدم تا رهبر وقت آن کشور، عمر توریخوز را متقاعد سازم که پافشاری بر اعادهی مالکیت کانال از امریکا به پاناما را پایان داده و حمایتش از جنبشهای ملیگرای امریکای لاتین را ملایم سازد. توریخوز آبراه را واگذار ننمود. لیکن اجازه داد کشورش به گریزگاه مالیاتی(۱) برای ابرشرکتهای جهانی مبدل شود. او برایم گفت: «اگر کشورت مصمم است که کشورم را استثمار نماید، حداقل کاری که کرده میتوانم این است که به ابرشرکتهای شما همکاری نمایم تا از پرداخت مالیهای طفره روند که به جیب سی.آی.ای و پنتاگون میرود.»
در ۱۹۸۱، توریخوز در یک سانحه هوایی جان باخت که اغلب بر این باورند توسط سی.آی.ای طرحریزی شده بود. از آن پس، حکام پاناما منحیث دستنشاندهی منافع سرمایهداران امریکا باقی ماندند و کشور مزبور پناهگاه مالیاتی برای خرپولها است. در ۱۲ سال اخیر، نظامی که در ایجاد طرح گریزگاه مالیاتی یاری نموده بود، طرح موصوف را از کشورهای در حال توسعه به امریکا، اروپا و اقصای جهان گسترش داد. نتیجه یک اقتصاد ناکام جهانی است: دونیم میلیارد انسان در زیر خط فقر زندگی میکنند، یعنی کمتر از ۲ دالر در روز؛ در تناسب با ۳۰ سال گذشته، از هر ۱۰ انسان ۷ تن آن در کشورهایی با بدترین نابرابریها زندگی میکنند؛ در امریکا کمتر از ۵٪ نفوس کره زمین بهسر میبرند ولی ۲۵٪ منابع جهان را مصرف مینمایند؛ ۱٪ مجموع آن ۵٪ نه تنها سیاست دولت امریکا بلکه کشورهای دیگر را نیز هدایت میکنند. اقتصادی است مبتنی بر قرضه، ترس، نظامیگری، و شیرهی منابع حامیاش را کشیده و خود را بهسوی قهقرا سوق میدهد.
اوراق پاناما
کارتونیست: Alfredo Martirena
در اینجا درس باید گرفت. باید درک کنیم که در انتخابات امسال رییسجمهور بعدی امریکا قدرت بسیار محدود دارد. قدرتش بر ابرشرکتها و مردمان رانندهی آنها استوار است. وقتی میلیادرها قادرند قوانین مطابق میل خویش همچون «قرارداد توسعه تجاری امریکا و پاناما» در ۲۰۱۲ و «قرارداد تجارت آزاد امریکای شمالی – نفتا» را تصویب نمایند که به ابرشرکتهای شان توان بیشتر نسبت به کشورهای مستقل میدهد، زمان تغییر فرا رسیده است. باید اقتصادی ایجاد کنیم که برای پاککاری کثافت محیط زیست کار کند، فناوریهای نوین جهت بازیافت و نجات کره خاکی بسط داده شود، و ایجاد نظامی که یاس، فقر، گرسنگی، و علل خشونت و دهشتافکنی را کاهش دهد. این نظام باید مشمول مالیهدهی عادلانه باشد: آنانی که از زیرساختّها مستفید میشوند باید برای کمک به آن پول بپردازند.
افشای اوراق پاناما، نشانی از یک نظام ناکام است که من به خوبی آن را میشناسم. امکان زیاد میرود که افشاگریهای اخیر کمر این ببر کاغذی را بشکند و ما را به آن سویی بکشاند که همه مسوولیتی در قبال نسلهای آتی داریم تا این مسیر بسا کشنده را معکوس سازیم.
آیا امکان معکوسسازی آن است؟ نگاهی به ایالت ورمونت بیاندازید. در ایالتی با جمعیت کمتر از ۰،۲٪ نفوس تمام امریکا، جمع کوچک فعالان و ویبلاگنویسان بهطور موفقیتآمیز بر بزرگترین تولیدکنندگان غذایی کشور –کیلاگ، جنرال میلز، کمپبیل سوپ، مارس و کاناگری– فشار وارد نمودند تا سیاستهای شان را تغییر داده و مطابق قوانین بستهبندی غذایی ملی عمل کنند.
بعضیها در تلاش اند تا روی «دشمنان قهار» مانند پوتین، ستارههای سینمایی و ورزشی با درآمد بالا که در اوراق پاناما فاش شدهاند، تمرکز نمایند. توجه شود که به انحراف نرویم. بهجای آن، باید بر غولهای سرمایه تمرکز نماییم –آنانی کارزارهای انتخاباتی را تمویل مینمایند که در خدمت منفعت شان قرار میگیرد، وعده سمتهای مشورتدهی سودآور را به سیاستمدارانی میدهند که از وظیفه شان منصرف شده یا آن را از دست دادهاند، و ثروت شان را در بهشتهای مالیاتی چون پاناما پنهان میکنند.
اوراق پاناما هشداریست: نباید از کنار جنایات قانونمندشده گذشت. باید با الهام از مردمان ایالت ورمونت قدم برداشت.
درباره نویسنده:
جان پرکینز (John Perkins)
جان پرکینز (www.johnperkins.org) «جنایتکار اقتصادی» امریکا بود که بعد با نوشتن کتابهایی چشمدیدهایش از حیلههای امریکا برای به بردگی کشانیدن کشورهای فقیر را فاش نمود. او نویسنده ۹ کتاب است که برای مدت بیش از هفتاد هفته در شمار پرفروشترین های نیویارک تایمز قرار داشتند و در ضمن به بیش از سی زبان ترجمه شده اند. کتاب جدیدش «اعترافات جدید یک جنایتکار اقتصادی» در فبروری ۲۰۱۶ منتشر شد. او در پوهنتون های هاروارد، آکسفورد و بیش از پنجاه نهاد تحصیلی دیگر جهان لکچر ارایه نموده است و در رسانههای معتبر جهان به معرفی گرفته شده است.
۱- گریزگاه مالیاتی به کشور، ایالت یا منطقهای اطلاق میشود که سرمایهگذاران با داشتن حسابهای بانکی و شرکت، از مالیات معاف بوده و یا مالیات بسیار ناچیزی پرداخت میکنند. لوکزامبورگ، آندورا، جرزی، باهاماس، برمودا، جزایر کیمن، هنگ کنگ، لیختن اشتاین، جزیره من، پورتوریکو، پاناما و سوئیس برخی از کشورهای پناهگاه مالیاتی هستند. پناهگاههای مالیاتی اغلب کشورهای بسیار کوچکی هستند، که دارای منابع طبیعی و صنعتی ناچیزی میباشند و از این طریق، اقدام به جذب سرمایهگذاران و رونق فعالیتهای اقتصادی در کشور خود مینمایند. (منبع: دانشنامه ویکیپیدیا)