قاتل فیاض ۱۶ ساله کیست؟

فیاض باشنده گذر خانقاه شهر مزار بود. او ۱۶ سال عمر داشت و در صنف هفتم لیسه شیخ شهاب الدین درس میخواند. فیاض بعد از ختم درس مثل هر جوانی دیگر دلش میخواست تا با جمع هم سن و سالش به بیرون از خانه به سرگرمی و تفریح بپردازد اما قاتلین جان، عزت و ناموس مردم به جان رسیده ما او را با سر کشیدن نخستین شگوفه های زندگی اش پرپر کردند.

۲۴ جدی سال ۱۳۸۹ روز جمعه فیاض به دیدن بازی بزکشی که در جنوب شهر مزار مقابل سیلوی دولتی قرار دارد، رفته بود. در مزار اکثراً جوانان در فصل زمستان بغیر از تماشای بازی بزکشی و نشست های درون خانه تفریح دیگری ندارند آنهم بدلیل نبود مکانی مناسب تفریحی سالم در سرزمین بلاکشیده ما. این بازی درست در زمان خلق و پرچم از دایره یک " بازی عنعنوی " بیرون شد زیرا خادیستان با به میدان آوردن " چپن اندازان " ملیشه ای و وابسته به خاد تا توانستند آنرا به لجن کشانیدند. در امارت تنظیمی ها بزکشی به آدم کشی تحول کرد زیرا نه با پول بلکه با مرمی بازیکنان و مردم را مورد " تفقد نقدی " قیادانه قرار میدادند.

 فیاض دردناکترین مثال تازه این جنایت است. حادثه چنین شروع شد: قوماندان قاری عبد الروف مشهور به قاری بای جان یکی از نامزدان شورای ولایتی و از قوماندانان والی بلخ تازه " چپن داز " گردیده است اما از نوع آدم کش آن. او در جریان بازی توسط بازیکن دیگری قمچین میخورد چیزیکه کاملا معمول است و بزکشی بدون قمچین خوردن همانقدر بی معنی است که بوکس بدون مشت. اما او که با شیر آلوده به کشتار و جنایت بزرگ شده است، نمیتواند قمچین عادی را بی پاسخ بماند. با صدای بلند به محافظش میگوید: چرا فیر نمی کنی ، بزنش با مرمی اِی دیوث ره. مرمی این مرد نابکار نتوانست هدف را نشان زند برخلاف بر صورت نازنین فیاض اصابت کرد و قلب جوان و پرتپش او را وحشیانه درید. فیاض در نخستین بهار زندگی و با هزار امید جوانی در سینه سرد خاک فرو رفت و خانواده و دوستانش را در مرگ جانکاه خود ماتمدار ساخت. سوال اینجاست آنانیکه " قانون عفو و بخشش جنایتکاران " را در پارلمان تصویب نمودند و جلاد جلاد را بخشید، میتوانند جلو خشم مادر فیاض کشته شده را بگیرند که دلبند نورسش را آدم کش حرفه ای والی بلخ پیش چشم هزاران انسان به قتل میرساند و سپس بجای محاکمه ، اعدام یا لااقل پشت میله های زندان بودن، او آزادانه سوار بر موتر های شیشه سیاه در جاده های مزار مستی می کند؟ فیاض نه اولین قربانی ددمنشانه اوباشان تنظیمی است و نه هم آخرین خواهد بود اما در " امن ترین " ولایت شمالی تحت رهبری " ستاره صلح " چگونه بر جسد مرمی خورده فیاض خاک پاشیده میشود و بی تفاوت از کنارش میگذرند با وجود ادعای بلند بالای " حکومت قانون مند و عدالت گرای " والی " خردمند بلخ " ؟ و باز گلهِ من ازین سیستم گندیده و غرق در فساد ، چپاول و کشتار با ماموران مفسدش نیست اما از شما آقایان " نویسنده، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی مزار " هست و میپرسم: چرا با شنیدن و دیدن چنین جنایتی وحشت ناک و سخیف سکوت مرگبار کردید؟ در عوض در برابر تیزاب پاشی بر صورت یک گلبدینی- پرچمی انجمنی- تنظیمی کنفرانس مطبوعاتی گرفتید ، "دلیرش" خواندید و خواستار دستگیری عاملان آن شدید؟ یا مرگ یک جوان برای شما چندان مهم نیست و حادثه جزئی و روزمره برادران بشمار میرود؟ دیدن تنها صورت نامیمون مامون " غیرت " همه " اهل ادب " را به جوش آورد اما اینرا ندانستید یا دانسته تیر تانرا آوردید که نویسنده روزگار تان چگونه مورد لعن و نفرت همکار رسانه ی اش قرار گرفت که به گفته خود او زبان از گفتن اش ننگ دارد.

هیهات که سرهای بدار رفته ده ها هموطن مظلوم ما هم نتوانست بیداری وجدان" دست اندرکاران امور فرهنگی " ما را سبب شود و درین رابطه حد اقل یک و دو کنفرانس مطبوعاتی با موضع انسانی ضد " ولایت فقیه " خونریزمیگرفتند نه اینکه مثل کور مادرزاد نادیده از آن میگذشتند و با خنثی نویسی و چسپیدن به مسائل فرعی با اکت های فیلسوفانه بر ملت مظلوم خود را تحمیل میکردند یا به سادگی پذیرفت که نمیشود بر مسائل خطرساز تماس گرفت چون بدون محکمه و زندان ، اعدام دارد. بدا به حال ملت ستم رسیده ما که روشنفکران پست و حقیرش بجای افشای جنایات رژیم مافیایی و اشغالگران بواسطه شعر، طنز، داستان و مبارزه پیگیر، جدی و هدف مند علیه آنها، با تیر و تبر بر فرق مردم خود میکوبند و عملا نشان میدهند که چگونه به عمال پرو پا قرص ارتجاع مبدل گشته اند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 135 نفر