دیدار با خانواده سوگوار شهید محمدعلی محمدیار

دیدار با خانواده سوگوار شهید محمدعلی محمدیار

به تاریخ ۱۴ دلو ۱۳۹۴ (۳ فبروری ۲۰۱۶) جمعی از اعضای حزب همبستگی برای غم‌شریکی به خانه شهید محمد علی محمدیار رفتیم. محمدعلی ۳۷ ساله به تاریخ ۳۰ جدی ۱۳۹۴ در حمله انتحاری بر موتر کارمندان «کابورا پرودکشن» به شهادت رسید. از او دو کودک (سنا یک‌ساله و ستایش دوساله و هشت ماه) بجا مانده اند.

اعضای این فامیل با از دست دادن یگانه نان‌آور خانواده در ماتم عمیقی فرو رفته در خانه شان سوگ برپاست. آنان که در دشت برچی، منطقه فقیرنشین شهر کابل در یک خانه کهنه زندگی سختی دارند، از دولت وحشت ملی دل پردردی دارند که گوشه‌هایی از اظهارات شان را نقل می‌کنم.

غلام نبی (پدر شهید محمدعلی)
غلام نبی (پدر شهید محمدعلی)

غلام نبی ۷۰ ساله پدر شهید محمدعلی است که ده سال می‌شود با بیماری های گوناگون مبتلا بوده توان کار کردن ندارد. او درحالیکه بغض گلویش را می‌فشرد گفت:

«بچه‌ام خیلی جوان بود، امروز اگر تمام کابل را برایم بدهند جایش را برایم پر نمی‌کند. تمام مصارفم به دوش همین پسرم بود. او عصای من بود، تکیه‌گاه من بود، امید من بود، نان‌آور خانه‌ام بود. تنها حمایت‌کننده‌ی من، خانمش و دو طفلکش بود. پسرم با این قسم رفتنش کمرم را شکست و چشم‌های ضعیفم را کور ساخت.»

«من یک آدم بی‌سواد هستم اما همینقدر می‌فهمم که در این مملکت مثل فرخنده ده‌ها دختر دیگر هم اگر زجرکش شوند، مثل پسر من اگر ده‌ها جوان دیگر در آتش انفجار بسوزند آب از آب تکان نمی‌خورد تاوقتیکه این مافیا سر قدرت است. کسانیکه در پارلمان نشسته اند و خود را نماینده‌های مردم می‌دانند یکیش هم یک روز صدای مردم را بلند نکرده، همه شان مافیا هستند، همه‌ی شان تریاک‌فروش، دزد وغاصب زمین اند، آنها وکیل اند بخاطر محافظت خود نه بخاطر خدمت به مردم.»

او با وجودی که به سختی خود را کنترول می‌کرد تا اشک‌هایش جاری نشود به سخنانش ادامه داد:

«ما از این دو رییس جمهور توقع داریم اگر می‌توانند حکومت کنند پس خود را تکان بدهند، بیدار شوند و اگر نمی‌توانند شرافتمندانه مثل یک مرد، مثل یک مسلمان استعفا بدهند جا را به کسان دیگر خالی کنند. اگر امنیت نباشد هر روز بچه‌های ما کشته می‌شوند و فردا جوانان دیگر مثل محمد علی قربانی خواهند شد مثلا: دیروز در دهمزنگ در یک حمله‌ی دیگر چندین نفر از بین رفت. این مملکت شده غم‌خانه هر روز در کوچه‌هایش غم می‌بارد.»

«روزیکه رییس جمهور فامیل‌های شهدا را نزد خود خواسته بود من برایش گفتم ما از تو هیچ چیز نمی‌خواهیم، تنها امنیت می‌خواهیم. فقط می‌خواهیم قاتلان را که دستگیر می‌کنید بخاطر انسانیت، بخاطر شرافت برایشان ده هزار افغانی و یک لنگی داده رها نکنید، اگر همه‌ی شان را اعدام کرده نمی‌توانید، به ارباب‌ها و بادارهای تان تعهد داده اید حداقل از ده تایش دو تایش را در همان محل اعدام کنید، تنها همین کار آتش ما را می‌تواند خاموش کند. غیر از این هیچ چیز دیگر نمی‌تواند آتش ما را خاموش کند. با دو کیلو بوره و دو کیلو چای و یا یک بشکه تیل که به ما می‌دهید اینها نه جای اولاد ما را می‌گیرد و نه درد ما را درمان می‌کند.»

«برایش گفتم: کرزی طالب را برادر خوانده بود تو بچه می‌خوانی. کرزی ده دوازده هزار طالب را از زندان بگرام رها کرد که امروز تمام شان در سنگرها هستند و مردم ما را می‌کشند، تو با طالب، با دشمن ما صلح می‌کنی. اما تلویزیون ملی حرف های ما را سانسور کرد و صدای ما نشر نشد.»

غلام رسول (برادر شهید محمدعلی)
غلام رسول (برادر شهید محمدعلی)

غلام رسول برادر شهید محمدعلی که با فامیلش زندگی فقیرانه‌ای را با دشواری در یک خانه کرایی به پیش می‌برد،‌ دردش را اینچنین بیان داشت:

«باید قاتلین اعدام شوند تا فامیل‌های شهیدان راحت شوند. حداقل ما بفهمیم که یک دشمن از این وطن کم شده. ما مردم بیچاره که شهید می‌شویم در حقیقت مثل گوسفند کم می‌شویم و هیچ ارزشی هم نداریم.»

بصیره ۲۰ ساله، همسر شهید محمدعلی درحالیکه اشک و بغض مانع صحبتش می‌شد به سختی چند جمله‌ای برایمان گفت:

«عشقم، محبتم، همه چیزم را از دست دادم. زندگیم تباه شد. دیگر چیزی به گفتن ندارم. خدا می‌داند آینده اولادهایم چه می‌شود».

صغرا خواهر متاهل شهید محمد علی از دیگر اعضای خانواده بود که سوگ از دست دادن برادر را در چهره غمبارش می‌شد به وضوع مشاهده کرد. او گفت:

«گناه همین ملت هم است چرا به ای قسم آدم ها رای دادند. ویزه‌ها و پاسپورت‌های شان تیار است، کمی سرشان فشار بیاید فرار می‌کنند می‌روند خارج، مردم چی گناه دارند؟ ای جوانان چی گناه دارند که قتل می‌شوند؟ اگر حکومت کرده نمی‌توانید صادقانه به مردم بگویید که نمی‌تانیم رها کنید این چوکی ها را. محمدعلی شهید شد حالا دو طفل و خانم جوانش را کی حمایت می‌کند؟ کو دولت که از حال و احوال مردم باخبر باشد؟»

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 44 نفر