رادیو اروپای آزاد (رادیو آزادی)، سی.آی.ای و رسانه های خبری امریکا
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: ستانسی کان
- منتشر شده در چهارشنبه، 26 میزان 1391
مقامات «سی.آی.ای» مدعی اند که کتمان سازی توانسته بود اعتباری برای «رادیو اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» در میان شنوندگانش کمایی کند
قسمت دوم
نویسنده: ستانسی کان | مترجم: سمیر
آنمک کارمیک، یکی از برندگان جایزه پولیتزر و گزارشگر روزنامه «نیویارک تایمز»، کسی که چهره شناخته شده در مصاحبه با رهبران جهان است، با جان فوستر دالاس در زمان تصدیاش به عنوان وزیر خارجه مکاتباتی داشت.(٣٨) برادر دالاس، الین، اولین رئیس کمیته اروپای آزاد و رئیس «سی.آی.ای» میان سال های ١٩٥٢ و ١٩٦١ بود. علاوه از دالاس، این خانم با چمبرلین هم آشنایی داشت. آیا او ازین دو منبع جویای معلومات در زمینه شده بود؟ او شاید قادر بود تا رابطه سی.آی.ای و «رادیو اروپای آزاد» را در سال های ١٩٥٠ افشا سازد. این هیچ جای بحث ندارد، چون او در باره این دستگاه های میدانست و بازدید اش در ١٩٥٣ به عنوان یادگار ثبت آرشیف داخلی «رادیو اروپای آزاد» است. (٣٩)
روابط مک کارمیک با سیاست مداران و کارمندان داخلی رادیو او را در جمع آوری معلومات پیرامون این دستگاه ها میتوانست کمک کند. او تنها روزنامه نگاری نبود که همچو روابط وسیع داشت. (٤٠) جوزف الساپ، یکی از مقاله نویسان برجسته روزنامه «نیشن» در سال های ١٩٥٠ نیز بخوبی با این دستگاه ها آشنا بوده و روابط نیک با آنان داشت. او بوسیله مسئولین کمپاین آزادی دعوت شده بود تا حقیقت زندگی در امریکا را برای «میلیون ها انسانی که اسیر پنجه کمونیزم اند» تشریح کند. الساپ این دعوت را نپذیرفت، چون مدعی بود که تعهدات قبلیاش مانع از پذیرفتن این برنامه میشود. (٤١) از جانب دیگر میتوان پرسید، چرا او در رابطه به کمپاین و این رادیو ها تحقیقات بیشتر انجام نداد؟ زمانیکه الساپ این دعوت نامه را دریافت کرد سه سال از فعالیت «رادیو اروپای آزاد» میگذشت. با گذشت زمان روزنامه نگارانی چون او قادر بودند تا معلومات بیشتر در ارتباط به این دستگاه ها داشته باشند که بدون شک رابطه آنان را با سرویس های استخباراتی برملا میساخت.
رسانه های موجود در صورت راه اندازی تحقیق پیرامون ارتباط نهاد ها و سازمان ها فعال با «سی.آی.ای» به مشکلات مواجه میشدند، چنانچه یک نشریه مربوط به جناح چپ در سانفرانسسکو موسوم به «رامپارتس» داستانی را افشا نمود که بر بنیاد آن انجمن ملی محصلان (NSA) با «سیا» پیوند دارد،(٤٢) این تحقیق زمانی شروع شد که سول سترن یک خبرنگار جوان «رامپارتس» سرنخی را در زمینه از یک محصل دریافت کرد. با نگاه به گذشته، سترن گفت «این حقیقت که رسانه موجود چرا به افشا همچو موارد نمیپردازند، این را میرساند که آنان خود چه اندازه در پیوند با این دستگاه ها قرار دارند.»
به گفته سترن خبرنگاران در «رامپارتس» برخلاف گزارشگران «نیویارک تایمز» و «واشنگتن پست» بر معلومات ارائه شده از جانب دولت اتکا نمیکردند. (٤٣) به ادعا او این تفاوت در «رامپارتس» به نحوی این نشریه را در حاشیه قرار میداد. سترن معتقد است که «رامپارتس» در صورت داشتن وجوه مالی بهتر، بیشتر به انتشار این نوع مطالب میپرداخت، اما با وجود بودجه محدود که در دسترس داشت، سعی ورزید تا تحقیقاتی را در زمینه انتشار دهد که بیشتر این تحقیقات در مقایسه با نشریات مطرح مسئولانه بوده است. (٤٤) در غیر آن سترن میگوید، «چرا روزنامه های بزرگ چون نیویارک تایمز و واشنگتن پست با دراختیار داشتن بودجه های بزرگ اقدام به نشر مطالب در این زمینه ها نمیکردند؟» (٤٥
تحقیق سترن در مورد انجمن ملی محصلان (NSA) انگیزهای شد برای تعداد زیادی از رسانه های چاپی و غیر چاپی که مقاله هایی در مورد ارتباط این نهاد ها با «سی.آی.ای» منتشر سازند. بلاخره «نیویارک تایمز» نیز مطالبی را انتشار داد که در آنها به دخالت «سی.آی.ای» در سازمان های مختلف پرداخته شده بود، چنانچه این سازمان ها از مجرا های مختلف نظیر بنیاد هابی در تگزاس پول دریافت میکردند. برای اولین بار «نیویارک تایمز» به ارتباط میان «سی.آی.ای» و «رادیو اروپای آزاد» (رادیو آزادی) اشاره کرد که در آن این رادیو در لیست دریافت کنندگان کمک از بنیاد هابی قرار گرفته بود.
چندی پس از آن، ران بن در «سی بی ایس نیوز» برنامه یک ساعته را زیر نام «معمای امریکا: چه کسانی از سی.آی.ای پول دریافت میکنند» در ١٣ مارچ ١٩٦٧ نشر کرد. در این برنامه روی ارتباط «سی.آی.ای» با گروه های مختلف تماس گرفته شده بود. ران بن در این برنامه نیز پیوند میان «سی.آی.ای» و «رادیو اروپای آزاد» را شرح میداد، «چهره های پنهان زیر نفوذ سی.آی.ای ....(چنانچه بود) پروژهای که از هر امریکایی به عنوان پوشش سود برد.» (٤٦)
شاید عدم نفوذ خود بن توانسته است که چهره یکی از همکاران وی را که همزمان برای «رادیو اروپای آزاد» و «سی بی ایس نیوز» کار میکرد پنهان نگهدارد. زمانیکه برنامه او در دست تهیه بود، فرانک استانسن همزمان مسئول «سی بی ایس» و مسئول کمیته اجرائیه کمک های «رادیو اروپای آزاد» بود، موقفی که بعد از فاش سازی های ١٩٦٧ برایش ناراحت کننده شد. (٤٧) تقریبا ٣٠ سال پس از نشر این برنامه، بن میگوید، بخاطر نمیآورد که آیا ازین باخبر بود که استانسن همزمان دو وظیفه را به پیش میبرد یا خیر. به گفته بن، در صورت موجودیت این مسئله میتوان به عنوان یک تضاد منافع جدی به آن نگریست «مشخصا اگر استانسن پنهانی از دولت پول دریافت میکرد، این موضوع بر فعالیت هایش در سی بی ایس نیوز تاثیر منفی میگذاشت.»(٤٨
تردید ها پیرامون دست داشتن «سی.آی.ای» در این دستگاه ها حتی پس از قطع رسمی حمایت این سازمان از آن نیز ادامه داشت. مدارک و شواهد در این رابطه در کمیته روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده امریکا در ١٩٧٠ به بحث گرفته شد، همچنان نشریات مطرح نیز به آن پرداختند. وکتور مارچیتی و جون مارک، کتابی را در سال ١٩٧٤ انتشار دادند که در آن این موضوع به بررسی گرفته شده بود؛ آیا «سی.آی.ای» واقعا به دست اندازی های خود در این رادیو ها پایان داده است یا خیر. (٤٩) به باور آنان، با مروری بر تاریخچه «سی.آی.ای» این موضوع بعید به نظر میرسد.
تاریخچه دخالت «سی.آی.ای» در رسانه ها و این رادیو ها پرسش های زیادی را مطرح میسازد. چرا تمام این مسایل پنهان ماند؟ پاسخ رسمی این است که «سی.آی.ای» میخواست در ذهن ملت های کمونیست این را جا دهد که این رادیو ها بوسیله امریکایی های مهربان و دوستدار آزادی حمایت میگردند. این ادعا به ایالات متحده اجازه میداد تا پشت پردهای برای سیاست های خود داشته باشد، جایی که این رادیو های بدان پیوند داشت، ولی بعید بنظر میرسد که آنان توانسته باشند با این ترفند شوروی و مقامات بلوک شرق را فریب دهند. آنان مدعی اند که ازین موضوع در همان آغاز آگاه شده و حتی جواسیسی داشتند که در داخل این دستگاه ها در جریان جنگ سرد کار میکردند. به همین ترتیب مخاطبان این رادیو ها در شوروی و بلوک شرق فریب شان را نمیخورد. (٥٠) با آنکه مقامات «سی.آی.ای» مدعی اند که این کتمان سازی توانسته بود تا اعتباری برای «رادیو اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» در میان شنوندگانش کمایی کند. این میتوانست بهترین توجیه و بدترین تفکر آرزومندانه برایشان باشد. رسانه های شوروی بار ها برای مردم خود هشدار میدادند که این دستگاه ها بوسیله امپریالیست های «سی.آی.ای» راه اندازی گردیده است، بنا تصور نمیشود که شنوندگان این رادیو ها ازین پیوند بیخبر باشند. (٥١
چانچه دیده میشد، تنها کسانی که ازین راز بیخبر بودند، اعضا جامعه مدنی امریکا، بویژه آنانی بودند که ناآگاهانه با کمپاین اعانه همکاری کردند. خیلی مهم است که به این موضوع اشاره شود، چنانچه تمام این پنهان سازی ها وضعیتی را بوجود آورد که در آن مقامات «سی.آی.ای» و مسئولین رادیو با ادعای جنگ با بیرون اعمال ضد دموکراتیک را انجام دهند. آنان کانال هایی را بوجود آوردند تا به تشکیل دستگاه های نشراتی بپردازند و در خارج از ارگان های رسمی دولت فعالیت نمایند. پشت پرده آنان کوشیدند تا از بروز بحث ها در زمینه جلوگیری کرده و مردم و کانگرس را در تاریکی نگهدارند. اگر تعداد زیادی از اعضا کانگرس ازین حقیقت آگاه میشدند، ممکن آنان کمک های تخصیص یافته به این رادیو های را محدود ساخته و یا حتی کاملا این دستگاه ها را میبستند. مایکلسون کاملا این نگرانی را در ذهن داشت، (٥٢) بدون شک این موضوع را با اشخاص دیگر در داخل این دستگاه ها نیز در میان گذاشته است. چنانچه او آرزوی خود را در عدم «مداخله» کانگرس در این رادیو ها اظهار میکرد.
جای تعجب نیست که «سی.آی.ای» و مسئولین اجرائیوی رادیو میخواستند این موضوع را پنهان نگهدارند. تاریخ نشان میدهد، کسانی که در قدرت اند و مرجع برای نظارت آنان وجود نداشته باشد، به هرترتیب که بخواهند به اداره امور میپردازند حتی اگر بهایش را دیگران بپردازند. چنانچه دیده شد که «سی.آی.ای» و مسئولین رادیو در تبانی باهم چگونه برای رسیدن به مقاصد شان ازین جریان دموکراتیک سوءاستفاده نمودند. چه تهدید هایی میتواند در مقابل جامعه وجود داشته باشد که بنیادش بر مردم سالاری گذاشته شده است، به هر حال، آیا این همان نهادی است که باید میان مردم و دولتی قرار بگیرد که دیگر توان کنترول بر کار های خود را ندارد.
نوام چامسکی و ادوارد هرمن این موضوع را توضیح داده اند که اینگونه گزارشدهی بوسیله رسانه های مطرح در جهت کنترول افکار عمومی انجام پذیرفته و سعی دارند تا در خدمت سرمایه های بزرگ، دولت و نیرو های نظامی قرار داشته باشند. (٥٣) چامسکی بر آن است که ایجاد ترس و وهم در میان مردم وسیلهای است برای بقای کسانی که در قدرت اند. (٥٤) این یک امر معمول است، بنابرین رسانه های مطرح برای حفظ موقعیت فعلی شان ازین ترفند سود میجویند. آنان مختار اند که به نشر همچو مطالب پرداخته و یا همه خاموشی اختیار نمایند. چامسکی و هرمن اشاره میکنند که سانسور و فعالیت های منظم تبلیغاتی در خدمت کنترول «فضا مباحثات» و حفظ افکار عمومی در سطحی «که مغایرت جدی با واقعیت دارد» عمل میکنند.(٥٥
بگفته این نویسندگان، سانسور و تبلیغات در رسانه ها تنها نتیجه دخالت مستقیم پروسه های داخلی درین نهاد ها نیست. رسانه های مطرح مدیرانی را بر میگزینند که توانایی ایجاد روابط داخلی، روابط با بازار و حل فشار های دولتی را داشته باشند. این مدیران به نوبه خود در تصامیم، قضاوت ها و نفوذ شان با منافع این سازمان ها همنوا میباشند. (٥٦) بنابرین در تمام سطوح کاری شان سانسوری حاکم بوده، چنانچه از کارمندان توقع برده میشود تا تمام فعالیت های خود را در مطابقت با خواست های مدیریتی و سایر فشار ها و واقعیت های فضای کاری به پیش ببرند. از دید نویسندگان، این سیستم «آزاد» در مقایسه با استفاده از وسایل مستقیم سانسور برای ارائه تبلیغات موثرتر عمل میکند. (٥٧
دیدگاه های ارائه شده توسط چامسکی و هرمن (تولید رضایت) بخوبی کمبود های رسانه های خبری را در حمایت و پوشش دادن به این رادیو ها و کمپاین آزادی شرح میدهد. کسانی که در هیئت مدیره این دستگاه ها حضور داشتند؛ رسانه ها، سرمایه داران و مقامات دولتی بودند که همیشه سعی برآن داشتند تا به حفظ موقعیت فعلی رادیو ها به حیث یک تهدید بالقوه در مقابل کمونیزم بپردازند. آنان درک عمومی را از طریق برنامه تبلیغاتی زیر نام کمپاین آزادی تغییر دادند. روزنامه نگاران، پیش از سال ١٩٧٠ هیچ تحقیق و نقد در زمینه انجام ندادند، زیرا نفوذ رسانه های مطرح در شرکت های رسانهای در کنار سایر محدودیت های ایجاد شده از جانب این نهاد ها، آنان را وامیداشت تا مطابق اولیت های نشراتی تعیین شده گزارش تهیه نمایند. نتیجه آن سکوت جمعی بود که در نفس خود یکه تازیای بیش نیست.
سرانجام همدستی رسانه ها با «سی.آی.ای» و این رادیو ها در سال های ١٩٥٠ و ١٩٦٠ دروازه ها را برای روابط مشابه در آینده باز کرد. در فبروری ١٩٩٦، دان دایچ رئیس «سی.آی.ای» تاکید کرد که این سازمان هرگز نکوشیده است تا از رسانه های خبری و روزنامه نگاران در فعالیت های جاسوسی استفاده نماید. (٥٨) در مدت ١٩ سال، با این وجود، بر اساس رهنمود های ١٩٧٧ «سی.آی.ای» روابط میان این سازمان و رسانه ها در حیطه صلاحیت رئیس سازمان قرار دارد. به هر ترتیب او مدعی است که یک یا دو مورد را سراغ دارد که بر اساس آن مسئولین عملیاتی اجازه یافته اند تا از روزنامه نگاران و سازمان ها رسانهای به حیث پوشش در فعالیت هایشان استفاده نمایند. (٥٩) حتی اگر کسی به این حرف های رئیس «سی.آی.ای» باور نماید، بدون شک میتوان گفت که ارقام کوچک ارائه شده بوسیله او نمایانگر کتمان مسایل بزرگتر ازین است. ادامه چنین همکاری ها به معنی آنست که آنان باور عمومی را نسبت به این رسانه ها کاهش داده و بیشتر روزنامه نگاران را به فساد میکشاند که این خود اعتبار شان را کاهش داده، تاثیر منفی بالای سایر روزنامه نگاران میگذارد، حتی خطرات فزیکی را متوجه خبرنگارانی میسازند که پا فراتر ازین خط میگذارند. این خود همیشه خطر انشعابات را در داخل و خارج کشور بهمراه داشته است. همکاری میان دولت و رسانه ها بیاعتمادی را نسبت به این رسانه ها را در خارج از مرز های ایالات متحده گسترش خواهد داد، چنانچه دولت های خارجی بدین باور اند که گزارشگران، اجنت ها و یا جاسوسان «سی.آی.ای» هستند. این نه تنها مانع دسترسی روزنگامه نگاران امریکایی به منابع مورد نیاز میشود، بلکه زندگی این خبرنگاران در خارج از کشور را نیز به خطر مواجه میسازد، سوای این امر که آیا آنان با دولت پیوند دارند یا خیر.
تعدادی از مقامات دولتی و منتقدین رسانهای از همکاری میان «سی.آی.ای» و رسانه ها حمایت نموده و با هرگونه قوانین که در مغایرت با آن قرار داشت مخالفت میورزیدند. از دید آنان شرایط غیر قابل پیش بینی مانند مسایل مربوط به امنیت ملی را میتوان در همکاری با خبرنگاران به بهترین شکل ممکن حل کرد. به نظر آنان اجرا برنامه ها در عدم استفاده ازین روابط برای این سازمان خیلی گران خواهد بود. (٦٠) از سوی دیگر مخالفان آنان بدین باور اند که قیمت استفاده از خبرنگاران به عنوان ماموران استخباراتی حتی در موارد کم، خیلی بلند خواهد بود. چنانچه هاوارد کورتس، یکی از روزنامه نگاران که در ١٩٩٦ برای واشنگتن پست پوشش خبری میداد، اشاره میکند؛ هرگز زمان آن فرا نخواهد رسید که خبرنگاران با دولت همکاری نمایند. «اگر این فقط یکبار، دوبار و یا در شرایط غیرعادی اتفاق بیافتد، آن زمانیست که ابری سیاهی تمام خبرنگاران را در خود خواهد پیچید.» (٦١
نمونه های تاریخی همکاری میان «سی.آی.ای» و رسانه ها مانند موارد مربوط به «رادیو اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» پاسخ درخور برای پرسش های ما و تنش های ایجاد شده در موضوع روابط میان دولت و مطبوعات ارائه نمیدارد.
با آنهم این نمونه ها معلومات با ارزش در رابطه به موضوع ارائه میکند. تجربه این رادیو ها نشان میدهد که اگر روزنامه نگاران در خدمت دولت قرار گیرند، تمام دساتیر و مجازات بالایشان برای دهه ها قابل تحقق نخواهد بود.
اعضا رسانه های خبری در تصمیم شان مبنی بر همکاری با «سی.آی.ای» مسئول بوده و مسئول باقی خواهند ماند، درست بدلیل آنکه آنان اطلاعات زیاد را از مردم پنهان نگهداشتند. آنان در تصمیم خود آزاد بودند که آیا از خط خود عبور نموده و در خدمت دستگاه های مخفی دولتی درآیند و یا اینکه اصول ژورنالیزم را رعایت نموده و قویا برین پیشنهاد های دولت جواب رد بدهند. برای تصمیم گیری در زمینه در جریان جنگ سرد، این رسانه ها اصالت خود را به عنوان مراجع دفاع از منافع ملی از دست دادند. از آن جای که روزنه های زیادی برای ایجاد روابط میانه «سی.آی.ای» و رسانه ها هنوز باز است، این به تعهد روزنامه نگاران بستگی دارد که آیا درین بند گیر خواهند ماند و یا اصالت خود را باز مییابند.
در ١٣ اکتوبر ١٩٩٦ برنامه «٦٠ دقیقه» «سی بی ایس» گزارشی را نشر کرد که در آن آمده بود؛ دولت امریکا سالانه بیش از ١٠٠ میلیون دالر را در اختیار تلویزیون مارتی میگذارد، شبکهای مشابه به «رادیو اروپای آزاد» که برای کوبا نشرات دارد. به باور ستیف کرافت، گزارشگر این برنامه، تمام پول های مصرف شده از جانب دولت به هدر میرود، چون تعداد کمی از مردم کوبا قادر به دیدن این برنامه ها هستند، زیرا دولت کوبا روی این برنامه ها پارازیت پخش میکند. حتی اگر نشرات این تلویزیون بدرستی هم منتشر شود، از آنجایی که زمان پخش آن ساعت ٣ صبح است، بنا مردم همه در خواب بوده و کسی فرصت تماشای این برنامه ها را ندارد. (٦٢
چندی پیش از برنامه «٦٠ دقیقه» بالغ بر ٧ میلیون دالر برای انتقال و جابجایی «تلویزیون مارتی» در میامی به مصرف رسید. به گزارش کروفت، مقامات دولتی مانند دیوید بورکی که مسئول بورد نشراتی فدرال بود ازین امر آگاهی داشت، اما این موضوع پنهان نگهداشته شد. از جانب دیگر این جابجایی طوری تنظیم شد تا کسی از بیرون در مورد اطلاع بدست نیاورد. بگفته کروفت زمانیکه بورکی ازین موضوع اطلاع حاصل کرد، او طی نامهای اعضای کانگریس و تعدادی از مقامات دولتی از جمله لیون پنیتا را آگاه ساخت. او درین نامه تذکر داده بود که این مقدار پول به مصرف رسیده برای جابجایی این شبکه و صد ها میلیون دالری که برای راه اندازی آن هزینه گردیده است، چیزی جز ضیاع پول نیست. هیچکس در دولت به این نامه پاسخ نداد چون گوش شنوایی وجود نداشت، به همین ترتیب دیگر خبر در زمینه به بیرون درز نکرد. مسئولین «تلویزیون مارتی» مانند مقامات «رادیو اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» این حق را بخود میدادند تا به کتمان حقایق و فریب مردم در زمینه بپردازند. عملی که رسانه های خبری دیگر به سادگی از زحمت ایستادن در مقابلش گذشتند.
پایان
پانوشت ها:
٣٨- برای مشاهده نامه های ان مک کارمیک به جان فوستر و سایر کسانیکه با رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی پیوند داشتند میتوانید به نوشته های مک کارمیک، از ١٩٣١ الی ١٩٥٤، بخش کتاب ها و دست نوشته های نایاب، بسته های ٦،٧ و ٨، کتابخانه عامه نیویارک مراجعه کنید. همچنان شرح روابط میان مک کارمیک و چمبرلین در یادداشت های چمبرلین قابل دسترس است. ( یادداشت های ٦ نوامبر ١٩٤٠، ٢ اکتوبر ١٩٤١ و ٦ اپریل ١٩٤٦)
٣٩- به لیلند ستیو و ویتنی شیپردسن، «سرویس معلوماتی و خبری رادیو اروپای آزاد: حقایق پیرامون پوشش و تولیدات این رادیو و هزینه آن»، ٢٩ دسمبر ١٩٥٣، نوشته های لیلند ستیو، اجتماع تاریخی ویسکانسن، بسته ١٠، بخش ٥ مراجعه شود.
٤٠- لست تمام خبرنگاران و مسئولین اجرائیوی «رادیو اروپای آزاد» خیلی طولانی خواهد بود، اما بدون شک اشخاص چون؛ والتر گریبنر، ژوسف الساپ، دانیال لانگویل، رابرت لی شیرود، کلوودی گیمید باورس، آرتور سویستر، نیکولوس روزیولت، برانت اروینگ و هنر برنارد در صدر این لست قرار خواهند داشت.
٤١- نامه های رایون بیرکوویسی به ژوسف الساپ، ٢٨ نوامبر ١٩٥٢، نوشته های ژوسف و ستیوارت الساپ، کتابخانه کانگریس، بسته ٨، همچنان دیده شود؛ نامه های ژوسف الساپ به بیرکوویسی، ١٠ دسامبر ١٩٥٢، بسته ٨.
٤٢ـ مایکلسون، صدای دیگر امریکا، ١٢٥.
٤٣ـ سول ستیم، گفتگوی تلیفونی با نویسندهف ٢٠ جولای ١٩٩٦.
٤٤ـ همانجا.
٤٥ـ سول ستیم، «انجمن ملی محصلان و سی.آی.ای»، رامپارتس، ٥ مارچ ١٩٦٧. مقاله در رابطه به پیوند میان انجمن ملی محصلان و سی.آی.ای در مارچ ١٩٦٧ به نشر رسید. «نیویارک تایمز» میتوانست این موضوع را در ١٤ فبروری و قبل از رامپارتس افشا سازد، زیرا مسئولین رامپارتس اکثرا آگهی نشر شماره جدید خود را در صفحات «تایمز» چاپ میکردند که بدون شک یک کاپی از این شماره قبلا در اختیار «نیویارک تایمز» قرار میگرفت تا ازآن برای ترتیب آگهی مربوط به رامپارتس استفاده نماید.
٤٦ـ «معمای امریکایی؛ کی ها از سی.آی.ای پول دریافت میکنند»، سی بی ایس نیوز، ١٣ مارچ ١٩٦٧، آرشیف سی بی ایس، شهر نیویارک.
٤٧ـ مایکلسون، صدای دیگر امریکا، صفحه ١٢٤.
٤٨ـ ران بن، گفتگوی تیلفونی با نویسنده، ١٦ اپریل ١٩٩٦.
٤٩ـ ویکتور مارچیتی و جان مارک، «سی.آی.ای و جنون استخباراتی» ( نیویارک: الفرید، ای. نافت، ١٩٧٤) صفحه ٢٠٨.
٥٠ـ ای. پنویلوف، «دزدان نشراتی: یا سواستفاده از مایکروفون» (مسکو: انتشارات پیشرو، ١٩٨١)
٥١ـ همانجا
٥٢ـ مایکلسون، صدای دیگر امریکا، صفحه ٢٢٢.
٥٣ـ مراجعه شود به «تولید رضایت: اقتصاد سیاسی وسایل اطلاعات جمعی»، نوشته ادوار ایس هیرمن و نوام چامسکی ( نیویارک: انتشارات پنتیون، ١٩٨٨)
٥٤ـ نوام چامسکی، «نیرنگ های ضروری: کنترول افکار در جوامع دموکراتیک» (بستون، مس، سوود ایند پریس، ١٩٨٩) چامسکی شرح میدهد که چگونه این نیرنگ ها در دموکراسی لازمی است: «در نظام دموکراتیک، نیرنگ های که لازمه آنست نمیتواند بوسیله فشار تحقق یابد، این حیله ها باید به تدریج و ماهرانه در افکار عامه تزریق شوند. یک حاکمیت توتالیتر نیازمند درجه بالای پذیرش مردمی نیست. این کافیست که مردم تابع نظام باشند، اینکه آنان چه فکر میکند، ارزش درجه دوم دارد، ولی در سیاست دموکراتیک، همیشه خطر آن وجود دارد که اندیشه های استقلال طلبانه به یک عمل سیاسی تبدیل شوند، بنا این خیلی مهم است تا تهدید ها را از ریشه سرنگون ساخت. مباحثات همیشه وجود دارد و نهایتا در یک سیستم منظم تبلیغاتی نباید بحث ها ساکت باشند، زیرا این یک ویژگی حمایوی نظام مربوطه است با آنکه محدود یت های معین نیز وجود دارند.
چیزی که اینجا مهم است، وضع محدودیت های سخت است. بحث ها ممکن شکل جدی را بخود بگیرد اما مرز هایی نیز به عنوان پیش فرض تعیین شده اند، تا حدودی که توافق نخبگان را با خود داشته باشد، و باید بیشتر مسایل در این محدوده تنظیم شوند، کسانیکه در پی ریزی این نظریه شامل اند خود را معتقد به حکومت آزاد می انگارند.
٥٥ـ هیرمن و چامسکی، تولید رضایت
٥٦ـ همانجا
٥٧ـ همانجا
٥٨ـ آسوشیتید پریس. گزارش آنلاین، ١٨ اپریل ١٩٩٦.
٥٩ـ همانجا
٦٠ـ «روزنامه نگاران به عنوان جاسوس»، رونوشت «منابع قابل اعتماد»، شبکه خبری کیبلی، ٢٥ فبروری ١٩٩٦ و ٢٥ مارچ ١٩٩٦. در جریان یکی از بحث ها روی این موضوع، ریچارد هاس، رئیس برنامه های امنیت ملی از بخش شورای روابط خارجی با ایجاد قوانین جهت تنظیم روابط میان دولت و رسانه ها مخالف کرد.
٦١ـ همانجا، کورتز نیز یکی از اعضا پنل بود.
٦٢ـ «٦٠ دقیقه»، ١٣ اکتوبر ١٩٩٦، آرشیف شبکه سی بی ایس
در باره نویسنده:
ستانسی کان محصل سال اول دوکتورا از رشته روزنامه نگاری و وسایل اطلاعات جمعی در پوهنتون نارد کارولینای چیپل هیل میباشد.